صفحه اصلی > بیوگرافی/مشاهیر : بیوگرافی سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده ریچارد نیکسون
ads

بیوگرافی سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده و تنها فرمانده کل بود که پس از رسوایی واترگیت در دهه 1970 از سمت خود استعفا داد.

ریچارد نیکسون که بود؟

ریچارد نیکسون یک نماینده جمهوری خواه کنگره بود که در دوره دوایت دی. آیزنهاور معاون رئیس جمهور بود. ریچارد نیکسون در سال 1960 نامزد ریاست جمهوری شد اما در مقابل سناتور کاریزماتیک ماساچوست جان اف کندی شکست خورد.

ریچارد نیکسون هشت سال بعد به رقابت بازگشت و با اختلاف زیادی کاخ سفید را به دست آورد. در سال 1974، او به جای استیضاح به دلیل سرپوش گذاشتن بر فعالیت های غیرقانونی اعضای حزب در ماجرای واترگیت، استعفا داد. او در آوریل 1994 در سن 81 سالگی درگذشت.

حقایق کلی

نام کامل: ریچارد میلهوس نیکسون
متولد: 9 ژانویه 1913
درگذشت: 22 آوریل 1994
محل تولد: یوربا لیندا، کالیفرنیا
همسر: پت نیکسون (1940-1993)
بچه ها: پاتریشیا و جولی
علامت نجومی: برج جدی

اوایل زندگی و خدمت سربازی

ریچارد میلهوس نیکسون متولد 9 ژانویه 1913 در یوربا لیندا، کالیفرنیا، دومین فرزند از پنج فرزند فرانک نیکسون و هانا میلهوس نیکسون بود. پدرش صاحب ایستگاه خدمات و خواربارفروش بود که همچنین صاحب یک مزرعه کوچک لیمو در یوربا لیندا بود. مادر او یک کویکر بود که تأثیر زیادی بر پسرش داشت.

زندگی اولیه ریچارد نیکسون سخت بود، زیرا او اینگونه توصیف کرد: «ما فقیر بودیم، اما شکوه آن این بود که ما آن را نمی‌دانستیم». خانواده دو بار در اوایل زندگی نیکسون تراژدی را تجربه کردند: برادر کوچکتر او در سال 1925 پس از یک بیماری کوتاه درگذشت و در سال 1933، برادر بزرگترش که او را بسیار تحسین می کرد، بر اثر بیماری سل درگذشت.

بیشتر بخوانید: بیوگرافی اولین رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا باراک اوباما

ریچارد نیکسون در دبیرستان فولرتون تحصیل کرد اما بعداً به دبیرستان ویتیر منتقل شد، جایی که برای ریاست هیئت دانش آموزی نامزد شد (اما به دانش آموز محبوب تر شکست خورد). ریچارد نیکسون دوم دبیرستان را در کلاس خود فارغ التحصیل کرد و بورسیه تحصیلی هاروارد به او پیشنهاد شد، اما خانواده‌اش توان پرداخت هزینه‌های سفر و زندگی را نداشتند.

به جای هاروارد، نیکسون در کالج محلی ویتیر، یک مؤسسه کویکر، شرکت کرد، جایی که او به عنوان یک مناظره کننده قدرتمند، برجسته در تولیدات نمایشی دانشگاهی و یک ورزشکار موفق شهرت یافت. نیکسون پس از فارغ التحصیلی از ویتیر در سال 1934، یک بورس تحصیلی کامل برای دانشکده حقوق دانشگاه دوک در دورهام، کارولینای شمالی دریافت کرد.

پس از دوک، ریچارد نیکسون به شهر ویتیر بازگشت تا در کروپ و بیولی وکالت کند. او به زودی با تلما کاترین «پت» رایان، معلم و هنرپیشه آماتور، پس از اینکه آن دو در یک نمایشنامه در یک تئاتر محلی انتخاب شدند، ملاقات کرد. این زوج در سال 1940 ازدواج کردند و صاحب دو دختر به نام های تریشیا و جولی شدند.

حرفه ای به عنوان یک وکیل در شهر کوچک برای مردی با جاه طلبی نیکسون کافی نبود، بنابراین در آگوست 1942، او و پت به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند، جایی که او در دفتر مدیریت قیمت فرانکلین روزولت مشغول به کار شد.

با این حال، او به زودی از برنامه‌های دولتی بزرگ نیو دیل و تشریفات اداری بوروکراتیک ناامید شد و قلمرو خدمات عمومی را به نیروی دریایی ایالات متحده ترک کرد (با وجود معافیت از خدمت سربازی به عنوان کواکر و کارش با OPA).

ریچارد نیکسون که به عنوان افسر زمینی هوانوردی در اقیانوس آرام خدمت می کرد، هیچ جنگی ندید، اما او با دو ستاره خدماتی و چندین ستایش به ایالات متحده بازگشت. او در نهایت قبل از استعفا از کمیسیون خود در ژانویه 1946 به درجه ستوان فرماندهی رسید.

کنگره آمریکا

پس از بازگشت ریچارد نیکسون به زندگی غیرنظامی، گروهی از جمهوری‌خواهان ویتیتر به سراغ ریچارد نیکسون رفتند و او را تشویق کردند که در کنگره نامزد شود. نیکسون در مقابل جری وورهیس، لیبرال دموکرات پنج دوره ای قرار داشت، اما او این چالش را پیش روی خود انجام داد. مبارزات انتخاباتی نیکسون از ایده‌های مربوط به همدردی‌های ادعایی کمونیستی ورهیس، تاکتیکی که در طول زندگی سیاسی او تکرار می‌شد، بهره‌برداری کرد، و کارساز بود و به نیکسون کمک کرد تا در نوامبر 1946 کرسی در مجلس نمایندگان ایالات متحده کسب کند.

در طول اولین دوره ریاست‌جمهوری خود، نیکسون به عضویت در مجلس نمایندگان آمریکا منصوب شد. کمیته کمک های خارجی را انتخاب کرد و به اروپا رفت تا در مورد طرح مارشال که به تازگی تصویب شده بود گزارش دهد. در آنجا او به سرعت به عنوان یک بین المللی گرا در سیاست خارجی شهرت پیدا کرد.

به عنوان یکی از اعضای کمیته فعالیت های ضد آمریکایی مجلس نمایندگان (HUAC) از سال 1948 تا 1950، او نقش رهبری را در تحقیق درباره الجر هیس، یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه با شهرت قبلی ایفا کرد. در حالی که بسیاری به هیس اعتقاد داشتند، ریچارد نیکسون این اتهامات را مبنی بر اینکه هیس برای اتحاد جماهیر شوروی جاسوسی می‌کرد، مورد توجه قرار داد. در شهادت دراماتیک در مقابل کمیته، هیس به شدت این اتهام را رد کرد و ادعاهای مطرح شده توسط متهم خود، ویتاکر چمبرز را رد کرد.

ریچارد نیکسون هیس را به جایگاه شاهد آورد و هیس تحت بازجویی شدید اعتراف کرد که چمبرز را می‌شناخت، اما با نام دیگری. این امر هیس را متهم به شهادت دروغ و پنج سال زندان کرد، در حالی که پرسش خصمانه نیکسون از هیس در طول جلسات کمیته راه طولانی را در جهت تثبیت شهرت ملی او به عنوان یک ضد کمونیست سرسخت انجام داد.

ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون

در سال 1950، ریچارد نیکسون با موفقیت در مجلس سنای ایالات متحده در برابر هلن گاهاگان داگلاس دموکرات شرکت کرد. او مخالف صریح ترس ضد کمونیستی و اقدامات HUAC بود. کارکنان ستاد انتخاباتی نیکسون با به کارگیری تاکتیک‌های مبارزات انتخاباتی موفق قبلی‌اش، بروشورهایی را روی کاغذ صورتی پخش کردند که سابقه رای دادن داگلاس را به‌عنوان چپ‌گرا به‌طور ناعادلانه مخدوش می‌کرد. برای تلاش‌های او، ایندیپندنت ریویو، روزنامه‌ای کوچک کالیفرنیای جنوبی، با نام مستعار نیکسون «تریکی دیک»، نام مستعاری تحقیرآمیز که تا آخر عمر با او خواهد ماند.

معاونت ریاست جمهوری

شهرت شدید ضد کمونیستی ریچارد نیکسون ، توجه دوایت دی. آیزنهاور و حزب جمهوری خواه را به او جلب کرد که معتقد بودند او می تواند حمایت ارزشمندی را در غرب جلب کند.

و در کنوانسیون جمهوری خواهان در سال 1952، نیکسون نامزد معاونت رئیس جمهور شد. دو ماه قبل از انتخابات نوامبر، نیویورک پست گزارش داد که نیکسون یک “صندوق لجن” مخفی دارد که توسط اهداکنندگان کمپین برای استفاده شخصی وی فراهم شده بود، و برخی از اعضای کمپین آیزنهاور خواستار حذف نیکسون از بلیط شدند.

زندگینامه آدام درایور | زندگی شخصی و حرفه ای
بیشتر بخوانید

آیزنهاور با درک اینکه ممکن است بدون نیکسون برنده نشود، مایل بود به نیکسون فرصتی برای پاکسازی خود بدهد. در 23 سپتامبر 1952، نیکسون یک سخنرانی تلویزیونی سراسری ارائه کرد که در آن وجود صندوق را تصدیق کرد، اما استفاده نادرست از آن را رد کرد.

او این سخنرانی را به دشمنان سیاسی خود برگرداند و ادعا کرد که بر خلاف همسران بسیاری از سیاستمداران دموکرات، همسرش، پت، یک کت خز نداشت بلکه فقط “یک کت پارچه ای محترم جمهوریخواه” داشت. این سخنرانی را شاید بیشتر به خاطر نتیجه گیری آن به خاطر بسپارید که در آن نیکسون پذیرفت یک هدیه سیاسی: یک کوکر اسپانیل که دختر 6 ساله اش، تریسیا، چکرز نامش را گذاشته بود.

اگرچه نیکسون در ابتدا فکر می‌کرد که این سخنرانی شکست خورده است، اما مردم به آنچه به عنوان «سخنرانی چکرز» معروف شد واکنش نشان دادند.

با این وجود، این تجربه بی اعتمادی عمیقی را نسبت به رسانه های جریان اصلی در ریچارد نیکسون ایجاد کرد، نیکسون که روزی در معرض خطرات بسیار بدتری از سوی خبرنگاران قرار خواهد گرفت. به کنار سخنرانی چکرز، بلیت آیزنهاور-نیکسون نامزدهای دموکرات، آدلای ای استیونسون و جان اسپارکمن را شکست داد و نیکسون از یک فاجعه سیاسی کامل اجتناب کرد.

بین سال‌های 1955 تا 1957، آیزنهاور از یک سری بیماری‌ها از جمله حمله قلبی و سکته رنج می‌برد. اگرچه نیکسون قدرت رسمی کمی به عنوان معاون رئیس‌جمهور داشت، شاید از سر ناچاری، او در دو دوره ریاست‌جمهوری خود، این دفتر را به یک پست مهم و برجسته گسترش داد. به عنوان رئیس مجلس سنا، او به تضمین تصویب لوایح مورد تایید آیزنهاور، مانند لایحه حقوق مدنی در سال 1957 کمک کرد.

در حالی که رئیس جمهور ناتوان بود، ریچارد نیکسون برای ریاست چندین جلسه در سطح بالا فراخوانده شد، اگرچه قدرت واقعی در حلقه نزدیکی از مشاوران آیزنهاور قرار داشت. ترس از سلامتی، آیزنهاور را بر آن داشت تا توافقنامه ای را با نیکسون در مورد اختیارات و مسئولیت های معاون رئیس جمهور در صورت ناتوانی رئیس جمهور رسمی کند. این توافق توسط دولت های بعدی تا تصویب 25 متمم قانون اساسی ایالات متحده در سال 1967 پذیرفته شد.

در ابتدا، تلاش‌های نیکسون برای ترویج سیاست خارجی آمریکا با نتایج متفاوتی روبرو شد، زیرا او سفرهای خارجی با حسن نیت زیادی را برای جلب حمایت از سیاست‌های آمریکا در طول جنگ سرد انجام داد.

در یکی از این سفرها به کاراکاس، ونزوئلا، موتورسیکلت نیکسون مورد حمله معترضان ضد آمریکایی قرار گرفت که سنگ و بطری به لیموزین وی پرتاب کردند. ریچارد نیکسون سالم بیرون آمد و در جریان این حادثه خونسرد و جمع شد.

در ژوئیه 1959، نیکسون توسط رئیس جمهور آیزنهاور برای افتتاح نمایشگاه ملی آمریکا به مسکو فرستاده شد. در 24 ژوئیه، هنگام بازدید از نمایشگاه ها با نیکیتا خروشچف، دبیر کل شوروی، نیکسون در یک مدل آشپزخانه آمریکایی توقف کرد و خروشچف را در یک مناظره بداهه درگیر کرد.

به شیوه ای دوستانه و در عین حال مصمم، هر دو مرد به ترتیب در مورد شایستگی های سرمایه داری و کمونیسم بحث کردند، زیرا این امر بر زنان خانه دار متوسط آمریکایی و شوروی تأثیر می گذاشت.

در حالی که این مبادله (که بعداً «بحث آشپزخانه» نامیده شد) تأثیر چندانی بر رقابت ایالات متحده/شوروی نداشت، نیکسون برای ایستادن در برابر «قلدر شوروی» محبوبیت پیدا کرد، همانطور که گاهی اوقات خروشچف مشخص می‌شد، و شانس خود را برای دریافت جایزه بسیار افزایش داد. نامزدی ریاست جمهوری جمهوری خواهان در سال 1960.

نامزدی برای ریاست جمهوری

ریچارد نیکسون در اوایل سال 1960، با مخالفت اندکی در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان، تلاش خود را برای ریاست جمهوری آغاز کرد. رقیب دموکراتیک او سناتور جان اف کندی ماساچوست بود.

ریچارد نیکسون بر اساس تجربیات خود کمپین انتخاباتی کرد، اما کندی نشاط جدیدی را در انتخابات به ارمغان آورد و با انتقاد از دولت آیزنهاور برای به خطر انداختن امنیت ملی ایالات متحده، خواستار نسل جدیدی از رهبری شد. نیکسون علاوه بر دفاع از دولت در طول مبارزات انتخاباتی، از یک سری کاهش های انتخابی مالیاتی دفاع کرد که به دکترین اصلی سیاست اقتصادی جمهوری خواهان در آینده تبدیل خواهد شد.

مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1960 در استفاده از تلویزیون برای تبلیغات، مصاحبه های خبری و مناظره های سیاسی تاریخی بود، چیزی که در دستان جوان کندی نقش داشت. چهار مناظره بین نیکسون و کندی برنامه ریزی شده بود و نیکسون از همان ابتدا کارش را برای خودش قطع کرد.

در طول این فرآیند، او در حال بهبودی از آنفولانزا بود و خسته به نظر می رسید، و سپس وقتی به استودیوی تلویزیون رسید، نیکسون ترجیح داد آرایش کمی از تلویزیون داشته باشد، از ترس اینکه مطبوعات او را متهم به تلاش برای برنزه کردن و ظاهر شفاف کندی کنند. اگرچه او اصلاح کرده بود، اما «سایه ساعت پنج» نیکسون از میان دوربین‌ها ظاهر شد و کت و شلوار خاکستری او برخلاف کت و شلوار تیره کندی با پس‌زمینه خاکستری استودیو ترکیب شد.

همچنین، ریچارد نیکسون هنوز عرق بیماری خود را از بین می‌برد و عرق او زیر نورهای داغ استودیو توسط دوربین‌ها هنگام پاسخ به سؤالات در نمای نزدیک تشخیص داده می‌شد. به طور خلاصه، او هرگز به اندازه کندی سالم، جوان یا سرزنده به نظر نمی رسید. نشان دادن قدرت رسانه تصویری جدید، نظرسنجی‌های پس از مناظره نشان داد که در حالی که بسیاری از بینندگان تلویزیون معتقد بودند کندی در مناظره‌ها برنده شده است، شنوندگان رادیو نشان دادند که فکر می‌کنند نیکسون برنده شده است.

در نوامبر 1960، ریچارد نیکسون در انتخابات ریاست جمهوری تنها با 120000 رأی شکست خورد. کالج الکترال پیروزی گسترده تری را برای کندی به نمایش گذاشت که 303 رای در مقابل 219 رای نیکسون به دست آورد. اگرچه برخی از اتهامات تقلب در رای دهندگان در تگزاس و ایلینوی وجود داشت و اسناد قانونی ثبت شد، احکام دادگاه بعدی نشان داد که کندی حتی تعداد آرای الکترال بیشتری داشت.

پس از بازشماری نیکسون که نمی‌خواست یک بحران قانون اساسی ایجاد کند، تحقیقات بیشتر را متوقف کرد و بعداً به دلیل وقار و حرفه‌ای بودنش در مواجهه با شکست و سوء ظن مبنی بر اینکه تقلب احتمالی در رأی‌دهی به قیمت ریاست‌جمهوری تمام شده بود، تحسین شد.

پس از انتخابات، ریچارد نیکسون با خانواده‌اش به کالیفرنیا بازگشت و در آنجا وکالت کرد و کتابی به نام شش بحران نوشت که زندگی سیاسی او را به عنوان نماینده کنگره، سناتور و معاون رئیس‌جمهور مستند می‌کرد. در سال 1962، رهبران مختلف جمهوری خواه نیکسون را تشویق کردند تا در مقابل فرماندار فعلی دموکرات پت براون شرکت کند. نیکسون در ابتدا تمایلی به وارد شدن به یک نبرد سیاسی دیگر به این زودی پس از شکست ناامیدکننده خود از کندی نداشت، اما در نهایت تصمیم گرفت نامزد شود.

بیوگرافی ماریا تالچیف
بیشتر بخوانید

این کارزار برای ریچارد نیکسون خوب پیش نرفت، برخی از ناظران صداقت او برای فرمانداری کالیفرنیا را زیر سوال بردند و او را متهم کردند که انتخابات را به پله ای برای بازگشت به سیاست ملی تبدیل کرده است. دیگران احساس کردند که او به اندازه کافی مشتاق نیست.

او با اختلاف قابل توجهی به براون باخت و بسیاری از کارشناسان سیاسی این شکست را پایان کار سیاسی نیکسون توصیف کردند. خودش هم همین را گفت و رسانه ها را مقصر شکستش دانست و اظهار تاسف کرد: «دیگر نیکسون را نخواهید داشت که به آن طرف بچرخد…»

پس از انتخابات کالیفرنیا، نیکسون خانواده خود را به شهر نیویورک نقل مکان کرد، جایی که به وکالت ادامه داد و بی سر و صدا اما به طور موثر خود را به عنوان «دولتمرد ارشد آمریکا» تغییر داد. نیکسون با صدای آرام و محافظه کار خود، تضاد شدیدی را با تشدید جنگ در ویتنام و افزایش اعتراضات ضد جنگ ارائه کرد.

او از پایگاه جمهوری خواهان حمایت می کرد که به دانش او از سیاست و امور بین المللی احترام می گذاشت. او همچنین مقاله ای دوراندیشانه برای مجله فارین افرز با عنوان «آسیا پس از ویتنام» نوشت که باعث افزایش شهرت او شد.

ریاست جمهوری ریچارد نیکسون

با این حال، ریچارد نیکسون در مورد اینکه آیا دوباره وارد سیاست شود و دوباره برای ریاست جمهوری شرکت کند عذاب می کشید. او برای مشاوره با دوستان و رهبران محترمی مانند کشیش بیلی گراهام مشورت کرد. سرانجام، او به طور رسمی نامزدی خود را برای ریاست جمهوری ایالات متحده در 1 فوریه 1968 اعلام کرد.

بیشتر بخوانید: بیوگرافی تئودور روزولت

مبارزات انتخاباتی نیکسون زمانی که در 31 مارس، رئیس جمهور فعلی، لیندون جانسون اعلام کرد که به دنبال یک دوره دیگر نخواهد بود، رونق غیرمنتظره ای دریافت کرد.

در سال 1968، این کشور آشکارا بر سر جنگ در ویتنام، نه تنها در محوطه دانشگاه، بلکه در رسانه های جریان اصلی مبارزه می کرد. در ماه فوریه، گوینده خبر، والتر کرونکیت، موضعی تقریباً بی‌سابقه (برای او) اتخاذ کرد و در مورد سفر اخیر خود به ویتنام توضیحاتی ارائه کرد و اظهار داشت که احساس می‌کند پیروزی ممکن نیست و جنگ به بن‌بست ختم خواهد شد.

پرزیدنت جانسون ابراز تاسف کرد: “اگر کرنکایت را از دست داده باشم، ملت را از دست داده ام.” همانطور که اعتراضات ضدجنگ ادامه داشت، کمپین نیکسون بالاتر از جنگ باقی ماند و او را به عنوان شخصیتی با ثبات معرفی کرد و به آنچه که او به عنوان «اکثریت خاموش» محافظه‌کاران اجتماعی که پایه ثابت مردم آمریکا بودند، اشاره کرد.

ریچارد نیکسون در طول مبارزات انتخاباتی توانست ائتلافی از محافظه کاران جنوبی و غربی ایجاد کند. در ازای حمایت آن‌ها، او قول داد که «ساخت‌سازان سخت‌گیر» را به قوه قضائیه فدرال منصوب کند و یک معاون مورد قبول برای جنوب، فرماندار مریلند، اسپیرو اگنیو، انتخاب کرد.

این دو یک کمپین رسانه ای بسیار مؤثر را با تبلیغات و حضورهای عمومی به خوبی سازماندهی شده به راه انداختند. آنها به دموکرات ها به دلیل نرخ بالای جنایت کشور و تسلیم برتری هسته ای به شوروی حمله کردند.

برای مدتی، دموکرات‌ها همچنان در نظرسنجی‌ها جایگاه بالایی داشتند، اما ترور رابرت کندی، رقیب ریاست‌جمهوری و یک کنوانسیون نامزد خود ویرانگر در شیکاگو، جایی که معاون رئیس‌جمهور هوبرت همفری نامزد شد، شانس آنها را تضعیف کرد.

در طول کل مبارزات انتخاباتی، نیکسون شخصیت «آرام در میان طوفان» را به تصویر کشید و وعده پایان «صلح با افتخار» به جنگ ویتنام، احیای برتری آمریکا بر شوروی و بازگشت به ارزش‌های محافظه‌کار را داد.

در یک رقابت سه جانبه بین نیکسون، همفری و نامزد مستقل جورج والاس، نیکسون با نزدیک به 500000 رای در انتخابات پیروز شد. او در 20 ژانویه 1969 به عنوان سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده سوگند یاد کرد.

سیاست های داخلی

اتو فون بیسمارک، سیاستمدار پروس، زمانی سیاست را «هنر ممکن» نامید. اما توصیف عملگرایانه تری توسط اقتصاددان آمریکایی جان کنت گالبریت ارائه شد که گفت سیاست “شامل انتخاب بین فاجعه آمیز و ناخوشایند است.” نیکسون در پیمودن یک خط باریک به خوبی متبحر شد، زیرا در یک موضوع خاص، باید از شرکای جنوبی در ائتلاف انتخاباتی خود راضی کند و به استفاده از دستور دادگاه برای کاهش جداسازی رسیدگی کند.

ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون

او راه حلی عملی ارائه کرد که آن را «فدرالیسم جدید» نامید: تبعیض‌زدایی با کنترل محلی. در سرتاسر جنوب، دولت نیکسون کمیته‌های دو نژادی را برای برنامه‌ریزی و اجرای تبعیض‌زدایی مدارس ایجاد کرد. این برنامه به خوبی توسط ایالت ها پذیرفته شد و تا پایان سال 1970 تنها حدود 18 درصد از کودکان سیاهپوست در جنوب به مدارس کاملا سیاهپوست می رفتند که این رقم در سال 1968 70 درصد بود.

ریچارد نیکسون به عنوان رئیس جمهور، علیرغم مخالفت بسیاری در دولتش، تعداد انتصابات زنان را در دولت خود افزایش داد. او یک کارگروه ریاست جمهوری برای حقوق زنان ایجاد کرد، از وزارت دادگستری درخواست کرد که علیه ناقضان آشکار شکایت های تبعیض جنسی ارائه کند و به وزارت کار دستور داد دستورالعمل های تبعیض جنسی را به همه قراردادهای فدرال اضافه کند.

برخی از سیاست های داخلی رئیس جمهور ریچارد نیکسون تحت فدرالیسم جدید با کنگره تحت کنترل دموکرات ها در تضاد بود و با پیامدهای ناخواسته ای همراه بود. یک مورد بارز طرح کمک به خانواده بود. این برنامه خواستار جایگزینی برنامه های اداره شده بوروکراتیک مانند کمک به خانواده های دارای فرزندان تحت تکفل، کوپن غذا و دارو با پرداخت های نقدی مستقیم به نیازمندان، از جمله خانواده های تک والد و افراد فقیر کارگر بود.

محافظه‌کاران از طرح تضمین درآمد سالانه برای افرادی که کار نمی‌کردند خوششان نمی‌آمد، جنبش کارگری آن را تهدیدی برای حداقل دستمزد می‌دانست و کارگران فدرال این برنامه را تهدیدی برای مشاغل خود می‌دانستند. بسیاری از آمریکایی ها شکایت داشتند که افزودن افراد فقیر کارگر به رفاه، به جای کاهش آن، برنامه را گسترش می دهد.

اگرچه در ابتدا علاقه چندانی به نگرانی های زیست محیطی نشان نمی داد، پس از روز زمین در سال 1970، با میلیون ها تظاهرات در سراسر کشور، رئیس جمهور نیکسون یک فرصت سیاسی و یک نیاز را احساس کرد. او برای قانون هوای پاک در سال 1970 فشار آورد و دو آژانس جدید به نام‌های وزارت منابع طبیعی و آژانس حفاظت از محیط زیست را تأسیس کرد.

بیوگرافی جیمی کیمل
بیشتر بخوانید

ریچارد نیکسون با وفاداری به اصول فدرالیسم جدید خود در خصوص مسئولیت کمتر دولتی و مالی، اصرار داشت که همه پیشنهادات زیست محیطی با استانداردهای هزینه-فایده دفتر مدیریت و بودجه مطابقت داشته باشند.

در سال 1972، او قانون آب پاک (که عموماً از آن حمایت می کرد) را وتو کرد زیرا کنگره هزینه آن را به 18 میلیارد دلار افزایش داده بود. کنگره وتوی او را نادیده گرفت و نیکسون در اقدامی تلافی جویانه از اختیارات ریاست جمهوری خود برای توقیف نیمی از پول استفاده کرد.

ریچارد نیکسون  اغلب موضع تقابل را به جای آشتی و سازش اتخاذ می کرد. او در جاه طلبی خود برای پیشبرد دستور کار خود، به دنبال تحکیم قدرت در داخل ریاست جمهوری بود و این نگرش را اتخاذ کرد که قوه مجریه از بسیاری از کنترل ها و موازنه های تحمیل شده توسط قانون اساسی مستثنی است. این نگرش بعداً در جریان رسوایی واترگیت به او تبدیل شد.

امور خارجه

با وجود دستیابی به موفقیت هایی در سیاست داخلی، بیشتر دوره اول ریاست جمهوری ریچارد نیکسون تحت سلطه روابط خارجی و به ویژه جنگ ویتنام بود.

دولت او با موفقیت در مورد معاهده محدودیت تسلیحات استراتژیک (SALT) مذاکره کرد، که برای بازدارندگی اتحاد جماهیر شوروی از انجام اولین حمله طراحی شده بود. نیکسون همچنین نفوذ آمریکا را در خاورمیانه بازگرداند و متحدان را تحت فشار قرار داد تا مسئولیت بیشتری برای دفاع از خود بپذیرند.

ریچارد نیکسون با کمک مشاور امنیت ملی درخشان اما کم حرف خود، هنری کیسینجر، توانست به تنش زدایی با چین و اتحاد جماهیر شوروی دست یابد و یکی در مقابل دیگری بازی کند.

از اواسط دهه 1960، تنش‌ها بین چین و متحد اصلی آن، اتحاد جماهیر شوروی، افزایش یافت و باعث شد تا روابط آنها در سال 1969 به هم بخورد. به مقامات چینی برای باز کردن گفتگو.

در دسامبر 1970، ریچارد نیکسون محدودیت های تجاری علیه چین را کاهش داد و در سال 1971، مقامات چینی تیم تنیس روی میز آمریکا را برای نمایش/مسابقه به چین دعوت کردند که بعداً “دیپلماسی پینگ پنگ” نام گرفت. سپس، در فوریه 1972، رئیس جمهور نیکسون و همسرش، پت، به چین سفر کردند و در آنجا با مائو تسه تونگ، رهبر چین گفتگو کردند. این دیدار آغازگر دوره جدیدی از روابط چین و آمریکا بود و شوروی را تحت فشار قرار داد تا با روابط بهتر با ایالات متحده موافقت کند.

در آمریکای لاتین، دولت نیکسون به سیاست دیرینه حمایت از دیکتاتوری های خودکامه به جای دموکراسی های سوسیالیستی ادامه داد. مهم‌تر از همه، او مجوز عملیات مخفیانه برای تضعیف دولت ائتلافی رئیس‌جمهور مارکسیست شیلی، سالوادور آلنده، پس از ملی کردن شرکت‌های استخراج معدن متعلق به آمریکا را صادر کرد.

ریچارد نیکسون دسترسی شیلی به کمک های اقتصادی بین المللی را محدود کرد، از سرمایه گذاری خصوصی جلوگیری کرد، کمک به ارتش شیلی را افزایش داد و پرداخت های مخفیانه را به گروه های مخالف آلنده انجام داد. در سپتامبر 1973، آلنده در یک کودتای نظامی سرنگون شد و ژنرال ارتش شیلی آگوستو پینوشه را به عنوان دیکتاتور معرفی کرد.

اما مهم‌ترین مسئله در صفحه نیکسون ویتنام بود. هنگامی که او به قدرت رسید، 300 سرباز آمریکایی در هفته در ویتنام جان خود را از دست می دادند. دولت جانسون جنگ را تشدید کرده بود تا بیش از 500000 سرباز آمریکایی را درگیر کند و عملیات را از دفاع از ویتنام جنوبی تا حملات بمباران در ویتنام شمالی گسترش داده بود.

در سال 1969، زمانی که ریچارد نیکسون به ریاست جمهوری رسید، ایالات متحده روزانه بین 60 تا 80 میلیون دلار برای جنگ هزینه می کرد. نیکسون با تصمیم یا تشدید بیشتر جنگ برای حفظ ویتنام جنوبی از کمونیسم یا خروج نیروها برای پایان دادن به دخالت در جنگی که به طور فزاینده‌ای نامحبوب می‌شد، مواجه شد.

ریچارد نیکسون یک استراتژی بحث برانگیز برای خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام جنوبی در حالی که بمباران نیروی هوایی و عملیات ویژه ارتش علیه مواضع دشمن در لائوس و کامبوج را انجام می داد، که هر دو در آن زمان به طور رسمی بی طرف بودند، پیشنهاد کرد. او آنچه را که به دکترین نیکسون معروف شد (که «ویتنامی‌سازی» نیز نامیده می‌شود، تأسیس کرد و سربازان ویتنامی را جایگزین سربازان آمریکایی کرد.

بیشتر بخوانید: بیوگرافی جیمز مدیسون

از سال 1969 تا 1972، خروج نیروها 405000 سرباز برآورد شد. در حالی که وعده مبارزات انتخاباتی نیکسون در سال 1968 این بود که میزان دخالت ایالات متحده در ویتنام را کاهش دهد، بمباران ویتنام شمالی و تهاجم به لائوس و کامبوج یک طوفان سیاسی ایجاد کرد.

هنگامی که ریچارد نیکسون در یک سخنرانی تلویزیونی از حرکت نیروهای آمریکایی به کامبوج برای برهم زدن پناهگاه های به اصطلاح ویتنام شمالی خبر داد، جوانان در سراسر کشور به اعتراض دست زدند و اعتصابات دانشجویان به طور موقت بیش از 500 دانشگاه، کالج و دبیرستان را تعطیل کردند.

فراتر از همه درگیری ها، جنگ در ویتنام باعث شده بود که تورم داخلی تا سال 1970 به نزدیک به 6 درصد افزایش یابد. برای حل این مشکل، نیکسون در ابتدا تلاش کرد هزینه های فدرال را محدود کند، اما در ابتدای سال 1971، پیشنهادهای بودجه او حاوی کسری های چند میلیارد دلاری بود.

بزرگترین در تاریخ آمریکا تا آن زمان. اگرچه هزینه های دفاعی تقریباً به نصف کاهش یافت، اما هزینه های دولت برای مزایای شهروندان آمریکایی از کمی بیش از 6 درصد به نزدیک به 9 درصد افزایش یافت. کمک های غذایی و کمک های عمومی از 6.6 میلیارد دلار به 9.1 میلیارد دلار افزایش یافت.

برای کنترل تورم و بیکاری فزاینده، نیکسون کنترل موقت دستمزد و قیمت را اعمال کرد که به موفقیت نهایی دست یافت، اما در پایان سال 1972، تورم با انتقام جویی بازگشت و به 8.8 درصد در سال 1973 و 12.2 درصد در سال 1974 رسید.

واترگیت و دیگر رسوایی ها

با پایان یافتن جنگ در ویتنام، نیکسون در سال 1972 رقیب دموکرات خود، سناتور لیبرال جورج مک گاورن را در یک پیروزی قاطع شکست داد و تقریبا 20 میلیون رای بیشتر از مردم دریافت کرد و آرای الکترال کالج را با 520 بر 17 به دست آورد. نیکسون در پیروزی خود شکست ناپذیر به نظر می رسید.

بیوگرافی استنلی کوبریک
بیشتر بخوانید

در نگاهی به گذشته، عجیب به نظر می رسد که کمپین انتخاباتی مجدد او، کمیته انتخاب مجدد رئیس جمهور (همچنین به عنوان CREEP شناخته می شود) آنقدر نگران مخالفت دموکرات ها بود که به خرابکاری سیاسی و جاسوسی پنهان بازگشت.

نظرسنجی‌های عمومی در طول مبارزات انتخاباتی نشان می‌دهد که نیکسون رئیس‌جمهور برتری قاطع داشت. ورود والاس کاندیدای مستقل تضمین کرد که حمایت دموکرات ها از مک گاورن در جنوب گرفته می شود و برای اکثر مردم آمریکا، سیاست های سناتور مک گاورن بسیار افراطی بود.

در طول مبارزات انتخاباتی در ژوئن 1972، شایعاتی در مورد دست داشتن کاخ سفید در سرقت به ظاهر جدا شده از ستاد انتخاباتی ملی دموکرات ها در مجتمع واترگیت در واشنگتن دی سی آغاز شد.

ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون

در ابتدا، ریچارد نیکسون پوشش این رسوایی را طبق معمول کم اهمیت جلوه داد، اما توسط در سال 1973، تحقیقات (که توسط دو خبرنگار توله برای واشنگتن پست، باب وودوارد و کارل برنشتاین آغاز شد) به یک تحقیق تمام عیار تبدیل شد.

مقامات کاخ سفید گزارش مطبوعات را به عنوان مغرضانه و گمراه کننده رد کردند، اما FBI در نهایت تایید کرد که دستیاران نیکسون در جریان انتخابات تلاش کرده اند تا دموکرات ها را خراب کنند و بسیاری از آنها در مواجهه با پیگرد کیفری استعفا دادند.

کمیته سنا تحت نظر سناتور سام اروین به زودی شروع به برگزاری جلسات استماع کرد. در نهایت، جان دین، مشاور کاخ سفید، شواهدی ارائه کرد که نشان می‌داد این رسوایی به کاخ سفید کشیده شد، از جمله دستور نیکسون برای پنهان کردن تخلفات.

ریچارد نیکسون همچنان به اعلام بیگناهی خود ادامه داد، هرچند، مکرراً اطلاعات قبلی در مورد خرابکاری کمپین انتخاباتی را انکار کرد و مدعی شد که در اوایل سال 1973 از پنهان کاری مطلع شده است.

ریچارد نیکسون مستقیماً با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی احساسی در نوامبر 1973 به ملت پاسخ داد، که طی آن به طور معروف اعلام کرد: «من کلاهبردار نیستم». نیکسون با ادعای امتیاز اجرایی، از انتشار مطالب بالقوه مذموم، از جمله نوارهای ضبط شده کاخ سفید که ظاهراً جزئیات برنامه های CREEP برای خرابکاری مخالفان سیاسی و مختل کردن تحقیقات FBI را فاش می کرد، خودداری کرد.

در مواجهه با فشارهای سیاسی فزاینده، نیکسون 1200 صفحه از متن مکالمات بین خود و دستیاران کاخ سفید را منتشر کرد، اما همچنان از انتشار همه ضبط‌ها خودداری کرد.

کمیته قضایی مجلس نمایندگان، تحت کنترل دموکرات ها، جلسات استیضاح رئیس جمهور را در ماه مه 1974 آغاز کرد. در ژوئیه، دادگاه عالی ادعای نیکسون در مورد امتیاز اجرایی را رد کرد و حکم داد که تمام نوارهای ضبط شده باید در اختیار دادستان ویژه، لئون جاورسکی قرار گیرد.

پس از انتشار صداهای ضبط شده، طولی نکشید که «خانه کارت نیکسون» پراکنده شد: یکی از ضبط‌های محرمانه ادعاهای پنهان‌کاری را تأیید می‌کند، که نشان می‌دهد نیکسون از همان ابتدا در جریان بوده است.

در اواخر ژوئیه 1974، کمیته قضایی مجلس نمایندگان اولین ماده از سه ماده استیضاح ریچارد نیکسون را به اتهام ممانعت از اجرای عدالت به تصویب رساند. به دلیل تهدید احتمالی محکومیت پس از استیضاح، نیکسون در 9 اوت 1974 پس از اعلام این خبر در شب قبل از ریاست جمهوری استعفا داد.

جانشین او جرالد فورد شد که ریچارد نیکسون در سال 1973 پس از استعفای اسپیرو اگنیو از سمت خود به دلیل اتهام رشوه، اخاذی و فرار مالیاتی در دوران تصدی فرمانداری مریلند، وی را به عنوان معاون رئیس جمهور منصوب کرد. نیکسون در 8 سپتامبر 1974 توسط رئیس جمهور فورد مورد عفو قرار گرفت.

بازنشستگی و مرگ

پس از استعفا، ریچارد نیکسون به همراه همسرش در املاک خود در سن کلمنته، کالیفرنیا بازنشسته شد، جایی که چندین ماه را پریشان و سرگردان گذراند. به تدریج او دوباره جمع شد و در سال 1977 شروع به تشکیل یک بازگشت به روابط عمومی کرد.

بیشتر بخوانید: بیوگرافی کمونیسم بزرگ فیدل کاسترو

در آگوست 1977، نیکسون با دیوید فراست، مفسر بریتانیایی برای یک سری مصاحبه ملاقات کرد که طی آن نیکسون پیام‌های متفاوتی از پشیمانی و غرور ارسال کرد، در حالی که هرگز هیچ اشتباهی را اعتراف نکرد. در حالی که مصاحبه ها با نقدهای متفاوتی روبرو شد، بسیاری آن ها را تماشا کردند و به شکل مثبتی به تصویر عمومی نیکسون کمک کردند.

در سال 1978، ریچارد نیکسون  RN: The Memoirs of Richard Nixon را منتشر کرد. کتاب پرفروش شد او همچنین چندین کتاب در مورد امور بین‌الملل و سیاست خارجی آمریکا تألیف کرد که به‌طور متواضعانه اعتبار عمومی خود را بازسازی کرد و نقشی را به عنوان یک کارشناس ارشد سیاست خارجی برای او به ارمغان آورد.

در 22 ژوئن 1993، همسرش پت بر اثر سرطان ریه درگذشت. ریچارد نیکسون این از دست دادن را سخت تحمل کرد و در 22 آوریل 1994، تنها 10 ماه پس از مرگ همسرش، نیکسون بر اثر سکته مغزی شدید در شهر نیویورک درگذشت. رئیس جمهور بیل کلینتون به همراه چهار رئیس جمهور سابق به سی و هفتمین رئیس جمهور ادای احترام کردند.

جسد او در لابی کتابخانه نیکسون آرمیده بود و تخمین زده می‌شود که 50000 نفر تا 18 ساعت در زیر باران شدید منتظر ماندند تا تابوت را کنار بگذارند و ادای احترام کنند. او در زادگاهش، در یوربا لیندا، کالیفرنیا، در کنار همسرش به خاک سپرده شد.

ریچارد نیکسون که اغلب در رسانه‌ها کاریکاتور می‌شود، به خاطر تجربیاتی که ظاهراً بهترین و بدترین زندگی را به‌عنوان یک شخصیت عمومی به تصویر می‌کشد، منبع جذابی است. مصاحبه‌های او در سال 1977 به تولید فیلم سینمایی فراست/نیکسون در سال 2008 دامن زد که فرانک لانگلا در نقش رئیس‌جمهور سابق و مایکل شین به‌عنوان مصاحبه‌گر او بازی کردند.

در سال 2017، خبرنگار باسابقه کاخ سفید، دان فولسوم، رئیس مافیا: نیکسون و اوباش را درباره ارتباط نیکسون با میکی کوهن، مایر لانسکی و دیگر چهره‌های بدنام جرایم سازمان‌یافته در قرن بیستم منتشر کرد.

ریچارد نیکسون

ریچارد نیکسون

نقل قول ها

من کلاهبردار نیستم

شکست یک مرد را تمام نمی کند، ترک کار را تمام می کند. یک مرد وقتی شکست خورده تمام نمی شود. وقتی استعفا داد کارش تمام شده

یادت باشه همیشه بهترینت رو بده هرگز ناامید نشو هیچ وقت کوچک نباش همیشه به یاد داشته باشید، ممکن است دیگران از شما متنفر باشند. اما کسانی که از شما متنفرند پیروز نمی شوند مگر اینکه از آنها متنفر باشید. و بعد خودت رو نابود میکنی

اگر می خواهید موسیقی زیبایی بسازید، باید نت های سیاه و سفید را با هم بنوازید.

دیدگاهتان را بنویسید

16 − 14 =