صفحه اصلی > سینما : فیلم زیستن
ads

فیلم زیستن

فیلم زیستن

نقد فیلم زیستن

نقد فیلم زیستن :پیرمرد می داند که از سرطان می میرد. در یک بار ، او به غریبه ای می گوید که پول دارد که بتواند برای “اوقات خوب” خرج بکند، اما نمی داند چگونه آن را خرج کند.

غریبه او را به شهر می برد ، به سالن های قمار ، سالن های رقص و منطقه چراغ قرمز و سرانجام به یک بار که در آن نوازنده پیانو درخواست می کند و پیرمرد که هنوز کلاه و خود را پوشیده است ، درخواست می کند “Life Is کوتاه – عاشق شوید ، دوشیزه عزیز. “

مرد پیانو گفت: “آه ، آره ، یکی از آن آهنگ های قدیمی دهه 20” ، او آن را می نوازد ، و سپس پیرمرد شروع به آواز خواندن می کند. صدای او ملایم است و به سختی لبهایش را تکان می دهد ، اما میله ساکت می شود ، دختران مهمانی و مردان مست که برای یک لحظه درمورد زندگی کوتاه زندگی می کنند ، برای یک لحظه به یک هیاهو کشیده می شوند.

بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای هیچکاک

با نقد فیلم زیستن همراه ما باشید.

این لحظه نزدیک نقطه مرکزی ” فیلم زیستن ” ، فیلم آكیرا كوروساوا در سال 1952 در مورد یك بوروكرات است كه 30 سال در تالار شهر توكیو كار می كند و هرگز به نتیجه ای نمی رسد. آقای واتانابه رئیس بخش خود شده است ، و با انبوهی از کاغذها در دو طرف میز خود ، مقابل قفسه های پر از اسناد بی شمار دیگر نشسته است. پایین یک میز بلند در دو طرف او ، دستیارانش این مقالات را به عقب و جلو می اندازند. هیچ وقت تصمیم گیری نشده است وظیفه او رسیدگی به شکایات شهروندان است ، اما کار اصلی او گرفتن مهر کوچک لاستیکی و فشار دادن آن بر روی هر یک از اسناد است تا نشان دهد که به آن رسیدگی کرده است.

عکس اولیه فیلم زیستن اشعه ایکس از سینه واتانابه است. یک راوی می گوید: “او سرطان معده دارد اما هنوز آن را نمی داند.” “او فقط در زندگی رد می شود. در واقع ، او به سختی زنده است.”

فیلم بالاتر از سوظن
بیشتر بخوانید

اشعه ایکس در چهره او محو می شود – در چهره غمگین ، خسته و کاملاً مشترک بازیگر تاکاشی شیمورا ، که در 11 فیلم از کوروساوا و بسیاری دیگر از دیگران ، نقش هرکسی را بازی می کند که شخصیت های او را مجسم می کند و به نظر نمی رسد چیزی را در آن مجسم می کند. همه.

بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای جیمز استورات

یک صحنه ترسناک در مطب دکتر او وجود دارد ، جایی که بیمار دیگری بی فکر حرف می زند. او پیام آور فنا است ، علائم دقیق واتانابه را توصیف می کند و آنها را به سرطان معده نسبت می دهد. او می گوید: “اگر آنها بگویند شما می توانید هر چیزی را که می خواهید بخورید ، به این معنی است که شما کمتر از یک سال فرصت دارید.” هنگامی که دکتر از کلمات پیش بینی شده استفاده می کند ، دیوان سالار پیر از اتاق دور می شود ، به طوری که فقط دوربین می تواند او را ببیند ، و او کاملاً فراموش شده به نظر می رسد.

کوروساوا داستان خود را با یک قدم زدن عمدی و کم فشار باز می کند ، گرچه در پایان خشم علیه مرگ نور وجود دارد. در صحنه ای که هرگز من را تکان نمی دهد ، واتانابه به خانه می رود و خود را گریه می کند تا زیر پتو بخوابد ، در حالی که دوربین جای تقدیر و تشکر را دارد که پس از 25 سال حضور در پست خود به وی اعطا شد.

خیلی بد نیست که او باید بمیرد. بدتر اینکه هرگز زندگی نکرده است. او به غریبه ای که در بار بود گفت: “من فقط نمی توانم بمیرم – من نمی دانم که تمام این سالها چه زندگی می کردم.” او هرگز مشروب نمی نوشد ، اما اکنون در حال نوشیدن است: “این ساکی گران قیمت اعتراض به زندگی من تاکنون است.”

بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای رومن پولانسکی

مرخصی او در دفتر ، روز به روز ادامه دارد. سرانجام زن جوانی که می خواهد استعفا دهد او را ردیابی می کند تا مهر او را بر روی کاغذهایش بگذارد.

فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند
بیشتر بخوانید

او از او می خواهد که روز را با او بگذراند و آنها به سالن های پاچینکو و فیلم ها می روند. او نام مستعار خود را برای همه افراد در دفتر به او می گوید. نام مستعار او “مومیایی” است. او می ترسد که او را رنجانده باشد ، اما نه: “من به خاطر پسرم مومیایی شدم ، اما او از من قدردانی نمی کند.”

او را تشویق می کند که به دیدن پسرش برود. اما هنگامی که او می خواهد در مورد بیماری خود به او بگوید ، پسر او را قطع می کند – اصرار دارد مال را به او بدهد قبل از آنکه پیرمرد مالکیت زنان را بر باد دهد. بعداً ، در یک سفر آخر با زن جوان ، او از زمانی که جوان بود فکر کرد و فکر می کرد در حال غرق شدن است. او می گوید: “پسرم جایی دور است – همانطور كه پدر و مادرم هنگام غرق شدن دور بودند.”

بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های کاپولا

کلمه ” فیلم زیستن ” به “زندگی کردن” ترجمه شده است و آقای واتانابه در مرحله ای از سقوط طولانی مدت خود به ناامیدی تصمیم می گیرد حداقل یک چیز ارزشمند را قبل از مرگ انجام دهد. او در یک رستوران به این تصمیم می رسد ، با زن جوان صحبت می کند در حالی که در اتاقی پشت سر آنها جشن برگزار می شود. هنگام رفتن او ، دختران در اتاق دیگر برای یکی از دوستان خود “تولدت مبارک” را می خوانند – اما به نوعی آنها برای تولد دوباره واتانابه آواز می خوانند.

گروهی از زنان از یک دفتر به دفتر دیگر میروند، و اعتراض خود را نسبت به یک استخر آب راکد در محله خود اعلام کردند. واتانابه دیوانه می شود ، شخصاً پرونده را از یک دیوان سالار به شخص دیگر اسکورت می کند و مصمم است ببیند که یک پارک کودک در زمین بایر قبل از مرگ ساخته شده است. همه اینها منجر به پیروزی نهایی واتانابه می شود که در یکی از بزرگترین عکسهای پایانی سینما دیده می شود.

بیشتر بخوانید:فیلم هنرمند درجه یک

صحنه های تلاش های او به ترتیب زمانی نیست ، بلکه به عنوان فلش بک از مراسم تشییع جنازه او به دست می آید. خانواده و همکاران واتانابه برای یادآوری وی گرد هم می آیند ، بیش از حد نوشیدنی می نوشند و سرانجام زیاد صحبت می کنند ، و تلاش می کنند تا رمز و راز مرگ وی و رفتاری که منجر به آن شده را کشف کنند. و در اینجا قلب واقعی فیلم را می بینیم ، به روشی که تلاش یک مرد برای انجام کار صحیح می تواند کسانی را که فقط از بیرون می بینند ، از طریق لنزهای بررسی نشده خود ، القا کند ، یا آنها را عصبانی کند ، یا آنها را ناامید کند زندگی می کند

نقد فیلم خوب بد زشت | اسپاگتی خوشمزه
بیشتر بخوانید

ما که واتانابه را در آخرین سفر خود دنبال کرده ایم ، اکنون با اجبار و بدبینی و شایعات به سرزمین زندگان بازگردانده شده ایم. از نظر ذهنی ، ما از بازماندگان می خواهیم که متفاوت فکر کنند ، تا به نتیجه گیری خود برسند. و اینگونه است که کوروساوا به نتیجه نهایی خود می رسد: او باعث می شود ما شاهد تصمیم واتانابه نباشیم ، بلکه بشارت دهندگان این تصمیم هستیم. من فکر می کنم این یکی از معدود فیلم هایی است که در واقع ممکن است بتواند به کسی الهام کند تا زندگی خود را کمی متفاوت پیش ببرد.

بیشتر بخوانید:مستند معلم اختاپوس من

کوروساوا در سال 1952 ، زمانی که 42 ساله بود (و شیمورا فقط 47 سال داشت) موفق به ساخت آن شد. درست بعد از “راشومون” (1951) و “احمق” (1952) که شیمورا نیز در آن بازی کرد ، آمد. پیش رو “هفت سامورایی” (1954) و دیگر فیلم های سامورایی مانند “قلعه پنهان” (1960) ، فیلم محبوب الهام بخش شخصیت های R2D2 و C3PO در “جنگ ستارگان” بود. این فیلم تا سال 1960 در سطح بین المللی اکران نشد ، شاید به این دلیل که “خیلی ژاپنی” تصور می شد ، اما در واقع جهانی است.

من ” فیلم زیستن ” را ابتدا در سال 1960 یا 1961 دیدم. به دیدن فیلم زیستن رفتم كه در یك مجموعه فیلم پردیس اکران میشد و فقط یك دلار هزینه داشت. من 2/2 ساعت درگیر داستان Watanabe شدم و در مورد آن در كلاسی نوشتم كه موضوع مقاله بیانیه سقراط بود ، “زندگی آزمایشی ارزش زندگی ندارد.” “در طول سالها” فیلم زیستن “را دیده ام “هر پنج سال یا بیشتر ، و هر بار من را تحت تأثیر قرار داده و فکرم می کند. و هرچه پیرتر می شوم ، واتانابه کمتر پیرمردی رقت انگیز به نظر می رسد و بیشتر مانند همه ما به نظر می رسد.

بیشتر بخوانید:فیلم ناگهان بالتازار

همچنین پیشنهاد میکنیم مقاله بهترین فیلم های کوروساوا را نیز مطالعه بفرمایید.

پایان نقد فیلم زیستن

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.