صفحه اصلی > سینما : نقد فیلم دنباله رو
ads

نقد فیلم دنباله رو

نقد فیلم دنباله رو

نقد فیلم دنباله رو

نقد فیلم دنباله رو : مردی که تصمیم به ادامه کار گرفت.

مارچلو کلریچی (ژان لوئیس ترینتیگنت) در حالی که در پشت شیشه های یخ زده یک وسیله نقلیه بیکار قرار گرفته بود ، در حومه فرانسه پوشیده از برف که در آن یک ترور سیاسی اتفاق می افتد ، نگاه می کند. مرد عصبی در صندلی عقب با رانندگی توسط یکی دیگر از اعضای دولت فاشیست موسولینی ، شب را طی کرده تا به این مأموریت برسد ، اما در این سفر است که درام برجسته 1970 برناردو برتولوچی ، ” فیلم دنباله رو ” شکل می گیرد.

با نقد فیلم دنباله رو در خدمت شما هستیم

نقد فیلم دنباله رو

فیلم لاک پشت ها هم پرواز می کنند

نقد فیلم دنباله رو

فیلم دنباله رو با اقتباس از رمان آلبرتو موراویا در سال 1951 ، جزئیات کار درونی نامردی را با استفاده از مارچلو به عنوان ایده آلیست فرضی که در قفس وی در دهه 1930 ایتالیا تعریف کرد ، شرح می دهد و از طریق مبارزه رقت انگیز خود علیه استقلال ، بی فایده بودن آن را در هر مرحله جستجو می کند.

در قلب آشفتگی مارچلو ، موازی سیاست و جنسیت نهفته است – خطی که برتولوچی از فیلم بعدی خود ، “آخرین تانگو در پاریس” ، تا ادای احترام موج نو فرانسه در سال 2007 “رویاپردازان” ادامه خواهد داد. اگرچه در رمز پنهانی Clerici ، اغواگری خشونت آمیز پسران توسط راننده مرد او ، لینو (پیر کلمنتی) ، انگیزه غریزی را برای ایجاد ترکیب از آن زمان ایجاد کرده است.

او که اکنون در میانسالی است و در رم زندگی می کند ، می خواهد هم خود را از ولگردی های وحشیانه مادر محصور در قصرش دور کند و هم زندگی پایدار ذهنی ناپایدار ذهنی خود را. با این حال ، مارچلو در داخل نیازهای دولت محور فاشیسم ، همراه با ازدواج اخیر خود با جولیا ساده لوح اما وفادار (استفانیا سندرلی) ، فرصتی بی عیب و نقص پیش پا افتاده برای خدمات دولتی را پیدا می کند که در آن ناپدید می شود.

همانطور که ماموریت برای تبدیل ماه عسل پاریس به ضربه ای به استاد سابق ضد فاشیست کوادری (انزو تاراسسیو) کاهش می یابد ، او باید بین یک رابطه هیجان انگیز با همسر استاد ، آنا (دومنیک ساندا) و حفظ او مسئولیت های مطابق با پیشنهاد دولت.

فیلم حضور
بیشتر بخوانید

سریال 1899

با ادامه نقد فیلم دنباله رو همراه شما هستیم.

به عنوان Caprici ، Trintignant تصویری کاملاً ناامیدکننده از تسلیم ایجاد می کند ، تصویری که به همان سرعتی که یک تصمیم اسفناک آن را محو می کند ، همدردی می کند. اقدامات او که در ابتدا با توجه به هدفشان سنجیده می شد ، پس از درخواست یک مافوق سریعاً تبخیر و در نتیجه اطاعت فیزیکی حاصل می شود.

“وظیفه ، ارتفاع و تسخیر” ارزش هایی است که وی برای او عزیزتر است ، اما در حالی که مارچلو به طور خطرناکی در عمق پیامدهای سیاسی قرار می گیرد ، همسرش جولیا با واقعیت ساده ناآگاهی خود را اصیل نشان می دهد. خواه با ترکیبی از عشق و حفظ نفس ، یا شاید فقط حماقت ، او هرگز تجارت شوهرش را زیر سال نمی برد ، پیشرفتهای جنسی آنا را رد می کند حتی اگر از آن لذت می برد ، و در عوض برای زندگی کاملاً متوسط ​​خود و پر از هدف ساده تصمیم می گیرد .

در نقد فیلم دنباله رو میخوانیم به نوعی ، او همان چیزی است که مارچلو تحقیر می کند ، اما تصویر دقیق آگاهی که امیدوار است به دست آورد. سندرلی این نقش را با رویکردی خارق العاده مانند کودک تزریق می کند و صحنه های او با ساندا – رقص حسی آنها در یک شب بیرون رفتن در پاریس ، گفتگوی قبلی در خانه آنا – از به یاد ماندنی ترین فیلم است.

فیلم باشگاه مشت زنی

برتولوچی از دوران کودکی آسیب زای مارچلو تا روز جاده ترور ، و سپس به ماه عسل برمی گردد ، یکی از بهترین نمونه های سرگردانی روایت را که به جای انسجام عاطفی و عاطفی تقویت می شود ، جمع می کند.

در اکثر موارد ، ” فیلم دنباله رو ” پیرو یک طرح استاندارد از دسیسه های حکومتی است ، درست تا کت های سنگر دزدیده شده از کمد لباس ژان پیر ملویل ، اما از هر طریق دیگر فیلم ماهرانه ژانر و انتظار را برانداز می کند. ویتوریو استورارو ، فیلمبردار – ایجاد برخی از جالب ترین تصاویر تاکنون فیلمبرداری شده – احساسات شخصیت ها را از طریق کادربندی ، بازتاب ها و رنگ های اشباع آبی و قرمز به تصویر می کشد ، حتی وقتی خود شخصیت ها مطمئن نیستند.

نقد فیلم مخمل آبی
بیشتر بخوانید

Ferdinando Scarfiotti ، طراح تولید (“مرگ در ونیز”) نیز کار خود را کاملاً با Storaro مخلوط کرده است ، و بازه های زمانی 30 و 40 را با لمس های بی نظیری ارائه می دهد که به حداکثر آزادی برتولوچی با دوربین خود می بخشد.

در حالی که از نظر بصری صفحه کاملاً مملو از محتوا است ، امتیاز شادی جورج دلارو در ابتدا اثبات بیش از حد بودن است ، گویی با حلقه اشتباه همگام سازی شده است. در ابتدا لحن ناخوشایند است ، تا زمانی که شخص متوجه شود که همراهی هیجان انگیز ، فقط وقتی مارچلو روی صفحه است ، همراه است و سپس با تمرکز دیگران به یک منطقه سرگردان و سرگردان تغییر مکان می دهد.

ناگهان مشخص شد که دلارو مضمون قهرمانی باند را ایجاد کرده است که مارچلو واقعاً دنبال کرده است ، موضوعی که هم وظایف ترسناک و هم رابطه او با آنا را در اختیار دارد ، اما همانطور که در تمام مدت آن تصور می شود ، غیر از نمره ، غیر واقعی خواهد ماند.

هیچ نوشیدنی مجللی بدون یک واقعیت تلخ در پشت آنها وجود ندارد ، و هیچ شلیک اسلحه ای وجود ندارد بدون اینکه واقعیت واضح معنای واقعی یک موقعیت راضی در برابر خطر باشد.

عناصر زیبایی شناختی و روایی فیلم به طور ناگهانی دنده را در اوج تعویض می کنند ، زیرا سرانجام ماشین مارچلو کوادری و آنا را در جاده بین خود و سد راه به دام می اندازد. البته ، مارچلو قتل را انجام نمی دهد – او فقط عروسکی است که درگیر نمی شود – اما هنوز هم مجبور به حضور در آن است. با این حال ، تا اینجا فیلم با اشتیاق زیادی با زمان و مکان بازی کرده است ، دوربین ناگهان بالای یک درخت در یک شات گسترده مکث می کند ، و برای مدت طولانی وضعیت زیر را منعکس می کند تا چیزی غیر از مشکوک باشد.

فیلم هر نفسی که می‌کشی

خورشید که از میان درختان بلند و باریک شکسته می شود ، جو را آرام می کند ، گویی که کل کار قرار است در یک پیاده روی زمستانی قرار ملاقات بگذارد ، اما مشخصاً چیزی تهدیدآمیزتر منظور شده است. همانطور که سرانجام کوادری برای بررسی مسئله خارج شد ، تنش فوری واقعیت در میان سکوت ایجاد می شود ، در حالی که مردان بی چهره از طریق مه آرام از تپه سمت چپ او خز می شوند ، نمره دلارو اکنون کاملاً جای یک باد نرم را می گیرد.

نقد فیلم زولا
بیشتر بخوانید

به دلیل مراودات صمیمانه خود با مارچلو ، آنا می داند که چه اتفاقی قرار است رخ دهد ، اما در پایان مجبور می شود که بی زبانی تماشا کند که شوهرش ده ها بار با ضربات چاقو زخمی شده و پس از اینکه سرانجام او را روشن می کنند ، وحشت زده به سمت ماشین مارچلو فرار می کند. او به پنجره مارچلو می رسد و در یک شوت طولانی و درخشان ، آنا بدون کلام درخواست کمک به چهره مبهم او را می کند.

او می فهمد که او هیچ کاری انجام نخواهد داد ، خشم و وحشتی که بر چهره او افکنده شده است ، سپس ناگهان در یک اقدام کاملاً عصبانی ، مردان پس از او در جنگل دویدند و یک اسلحه را تقریباً بازیگوشانه به یکدیگر پرتاب می کنند ، زیرا هر دو بخار آنها تمام می شود. با بسته شدن اجتناب ناپذیر اوضاع در اطراف او ، که سرانجام از طریق یک گلوله به سرش تحویل داده شد ، مارچلو از ماشین تماشا می کند و از حالت پیوند چشم باز می شود ، زیرا او قبل از سقوط در برف ، مرده ، ثبات را درک می کند.

مردان دور می شوند ، مأموریت زائد کامل می شود ، اما در آن لحظه کوتاه بی عملی مارچلو برای کشتن یا کمک ، سرانجام مغالطه وی در معرض دید مردان اطراف و حتی بالقوه خودش قرار می گیرد.

در هر صحنه از ” فیلم دنباله رو ” ، برتولوچی منکر وجود عناصر داستانی در فیلم است که صرفاً به تنهایی وجود داشته باشند. از طریق قاب بندی خارج از کشنده ، تأکید تدریجی بصری بر جزئیات جزئی و گذرگاه اسکیزوفرنیک در عین حال مایع ، چیزی عمیق تر همیشه در زیر سطح قرار دارد. این تلفیق کامل عناصر – که در اجرای آنها خودآگاه است اما هرگز غیرقابل تحمل نیست – وقتی مارچلو در مطالعه استاد دوباره با کوادری متحد می شود ، خانه خود را پیدا می کند.

مارچلو که درخشانترین دانشجوی وی در دانشگاه بود ، شروع به یادآوری پایان نامه ارشد خود می کند و حول تمثیل غار افلاطون می چرخد. پس از اینکه افکار او به سکوت خجالت کشید ، کوادری سپس رشته را به عقب برمی دارد ، و آن را بیشتر به یک حمله تیز به درک فعلی مارچلو می چرخاند.

فیلم زیبایی ربوده‌ شده
بیشتر بخوانید

او چهره های تقریباً بینا در غار را توصیف می کند ، در برابر سایه های حاصل از شعله های غارتگران غیب آنها واکنش نشان می دهد ، و در طول این سایه های اتاق کشیده می شود ، تاریکی را گسترش می دهد به جز یک لکه روشن از پنجره. نقد فیلم دنباله رو

سایه ای از مارچلو را در برابر دیوار ایجاد می کند ، یک استعاره بصری را بیش از حد ایجاد می کند ، اما این شاید هم هدف کوادری باشد و هم هدف فیلم. کوادری با استفاده از زمین پرتلاطم افلاطون در کوری خود مارچلو را آزار می دهد ، به امید اینکه جهان بینی ناقص دانش آموز درخشانش شکوفا شود و به یک رویکرد شناختی تر شکوفا شود ، اما با ترک مارچلو بدون امید ، همه امیدهای آن همراه با نور منطقه واقعی از بین می رود .

خوشبختانه تصمیم داشتیم در نقد فیلم دنباله رو جزییات روشنتری را خدمت شما عنوان بکنیم ، هم فیلم دنباله رو و هم تماشاگران این کار را نمی کنند و بنابراین ما پیرو سازنده تیتراژ تا تحقق نهایی او هستیم ، و سرانجام با شلیک به او در کوچه روم در حال فروپاشی بسته می شویم ، و به شعله های آتش کمک می کنیم تا آرام آرام پژمرده شود.

پایان نقد فیلم دنباله رو.با بخش سینما و تلویزیون سایت بامدادی ها همراه باشید.

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.