صفحه اصلی > سینما : نقد و بررسی فیلم جنگوی زنجیرگسسته (Django unchained)
ads

نقد و بررسی فیلم جنگوی زنجیرگسسته (Django unchained)

فیلم جنگوی زنجیرگسسته

فیلم جنگوی زنجیرگسسته که در اینجا به اختصار آن را جانگو می نامیم ، آخرین اثر فیلمساز آمریکایی ، کوئنتین تارانتینو است، که باعث بوجود آمدن انتقادهای همیشگی به فیلم های این فیلمساز آمریکایی شد.جانگو مثل غالب آثار تارانتینو ،اثری پست مدرن است، که به هجو ژانرهای مختلف و البته مورد علاقه فیلمساز می پردازد،تارانتینو که از کودکی شیفته سینمای عامه پسند بوده،اکنون با همین ژانر ها شوخی می کند ،که یکی از ویژگی های اصلی اثر پست مدرن است.

اما برای اینکه این خصوصیت هجو گونه فیلم جانگو را بیشتر تشریح و تجزیه کنیم ، نیاز است سکانس های مهم فیلم که نقش پر رنگتری دارند، مورد بررسی قرار دهیم ، تا از مقایسه این سکانسها با ویژگی های سکانسهای مشابه در فیلمهای ژانر وسترن اسپاگتی ، به این مهم نائل شویم..

بیشتر بخوانید : نقد فیلم Jeanne du Barry

اولین و مهمترین عنصر ضد ساختار فیلم جانگو ،بازی با نژاد ها و قومیت هاست و تصویری که فیلم های مختلف در ذهن ما ساخته اند، در حال که ما عادت کرده ایم قهرمان فیلمهای وسترن که قرار است مردم یک شهر و افراد مشخصی را از خطر بزرگی که آنها را تهدید می کند ،نجات دهند.

آمریکایی های سفید پوستی باشند (که در فیلمهای معاصر گاهی ممکن است سیاهپوست هم باشد اما از نوع آمریکایی)،اما دکتر شولز که دوست داشتنی ترین شخصیت فیلم(با بازی خیره کننده کریستوفر والتز)، نه تنها آمریکایی نیست ، بلکه آلمانی هم هست، و همین آلمانی بودن دکتر شولتز خود خود می تواند نقش مهمی در به چالش کشیدن ناخود آگاه خودکار شده ما داشته باشد.

فیلم جنگوی زنجیرگسسته

در جانگو ، همه سفید پوستان انسانهایی با چهره زشت ، خبیپ و پست هستند و سیاهان با وجود اینکه خیلی منفعل هستند(بجز جانگو ) ،و سیاهان چهره معقول تری دارند، در حالی که در وسترهای کلاسیک و بخصوص فیلمهای سرجیو لئونه (یکی از مشاهیر سازنده وسترن های اسپاگتی)،سفید پوستان انسان های زیبا و باهوش هستند و سیاهپوستان در پس زمینه قرار دارند(مثل سرخپوست ها)،اما در جانگو شخصیت فعال فیلم یک سیاهپوست بنام جانگوست و استیفن که دست راست موسیو کندی است.

در جانگو خبری از شهرهای کوچک ، بارها ، زن ها و درگیری هایی که از کافه ها شروع شده و به خیابان کشیده می شود نیست،و در تنها موردی که در ابتدای فیلم احتمال چنین اتفاقی می رود،کاملا ناباورانه و بطرز مضحکی به پایان می رسد و فیلمساز از ابتدا دیدگاه و موضع خود را مبنی بر هجو گونگی فیلم ،به مخاطب نشان می دهد.

نقد فیلم آواز در باران
بیشتر بخوانید

شخصیت های فیلمهای وسترن و قهرمانان آنها انسان های شجاع و اسطورهای هستندکه اصول خود را دارند و پایبند به اخلاقیات هستند،اما جانگو حاضر است حتی سیاه پوست دیگری را برای رسیدن به هدفش جلوی سگ ها بیندازد،و زمانی که توسط سیاهپوست دیگری (استفن) در حال شکنجه شدن است،مانند زن ها جیغ می کشد و آن حالت اسطوره ای قهرمان در هالیوود را مغتش می کند.

(که این سکانس در فیلمنامه موجود است اما در نسخه نهایی حذف شده است)
شاید جانگو نمونه یک وسترن شاهکار نباشد(که از دید اینجانب هست)،اما به شکل ماهرانه ای این ژانر را چالش می کشد و این به معنای شناخت و اشراف کامل فیلمساز و همچنین علاقه او به فیلمهای وسترن است.

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

چهار + 18 =