نقد فیلم هامون : هامون (خسرو شکیبائی) نویسنده و مجری فلسفی مسدود در یک شرکت بزرگ صادرات و واردات است. وقتی همسرش مهشید (بیتا فراهیل) اعلام کرد که خواهان طلاق است ، او خود را درگیر یک بحران شدید در اواسط زندگی می بیند. طبق قوانین ایران ، وی برای ترک وی به رضایت وی نیاز دارد.
با مقاله نقد فیلم هامون با بامدادی ها همراه باشید.
از طریق فلش بک های مختلف ، خوشبختی اولیه آنها را به عنوان یک زن و شوهر مشاهده می کنیم. وقتی اوضاع در روابط آنها خراب می شود ، مهشید به یک روانپزشک مراجعه می کند و شکایت می کند که هامون او را درک نمی کند ، او خشن است و به درستی از پسر کوچک آنها مراقبت نمی کند.
نقد فیلم هامون
در چندین سکانس رویایی مانند فلینی ، عمق ناراحتی فیلسوف را می بینیم. یکی از منابع نارضایتی او موفقیت خیره کننده همسرش به عنوان یک نقاش انتزاعی است.
به گفته دکتر دیوید براندت ، روانشناس ، “ناامیدی های میانسالی” ، همه حول یک موضوع اصلی می چرخند – “اکنون که من می دانم واقعاً در مورد چه موضوعی است ، از این همه آنچه وجود دارد ناامید هستم. ناامیدی های دیگر این دوره در عشق ، کار ، خانواده ، سطح موفقیت و از بین رفتن زیبایی و جوانی صرفاً تغییرات این موضوع است. دلسردی در میانسالی اساساً یک بحران ناامیدی است.
ما بیش از 50 درصد از زمان اختصاص داده شده خود را گذرانده ایم فقط به این نتیجه رسیده است که توهماتی که از کودکی برای آنها ارزشمند بوده ایم ، توسط واقعیت سازش ناپذیر ناقص یا نابود شده اند. “
این به طور خلاصه توصیف آنچه نویسنده و کارگردان داریش محروجی (لیلا) در تلاش است تا در این درام دیوانه وار شب تاریک روح هامون به تصویر بکشد. هر آنچه او واقعیت پذیرفته اکنون در ایران متغیر زیر آتش است و او نمی تواند از پس آن برآید. اگرچه این فیلسوف با كیركگارد ، فلسفه ذن ، عهد عتیق ، عرفان و ایمان مسلمان آشناست. هیچ یک از آنها راحتی و معنی خاصی در وضعیت ناآرامی او ایجاد نمی کند.
این فیلم یک مطالعه در زمینه جذب خود است. قهرمان خود عذاب آور و خودهوش آن چنان در احساس شکست و سرخوردگی در جامعه متغیر گیر افتاده است که او نسبت به تأثیر رفتار ماشویی بمبارانانه به سبک قدیمی خود با همسرش (بیتا فراهی) کور است و کمتر افتخار می کند موفقیت او به عنوان یک هنرمند از آنچه که تهدیدش می کند.
نقد فیلم هامون
” فیلم هامون ” احتمالاً بلند پروازانه ترین فیلم مهرجویی است. به یک معنا ” فیلم هامون ” (دارای رتبه بندی بارگذاری شده برای مضامین بزرگسالان) ” فیلم هشت و نیم” / ” فیلم زیبایی روز” مهرجویی است ، اما حتی بیشتر این کار هنرمندی است که بدون توجه به تأثیرات ، شخص خودش است و که سعی در کنار آمدن با زندگی در جامعه ای دارد که مملو از تناقض و عدم اطمینان است.
مطابق معمول ، مهرجویی نسبت به همه و همه دلسوز و بدون قضاوت است اما بسیار واضح است. بیهوده نیست که روانپزشک همسر به او یادآوری می کند که “معمول است که مردان ایرانی تحت وحشت قرار بگیرند و در عوض ترور کنند” – یا اینکه هامون در اسلام باستان به معنای “صحرا” است.
نقد فیلم هامون
خوشبختانه ( فیلم هامون ) همانقدر که درتاریخ سینمای این مملکت اثر مهمی است ، اثر خوبی هم هست. هامون هنوز هم میتواند سرگرم کند و هم میتوان شخصیت رنجور،تک افتاده و مسئلهدارش را باور کرد. مجموعه کشمکشهای پرتعداد بیرونی و درونیاش ،کهنه نگشته و دنیای کابوسوارش (که هم ذهنی وهم عینی) پیش چشممان قرار میگیرند آزاردهنده و قابل تاملاند. برای یک فیلم (شخصیتمحور) ،چه چیزی از این بالاتر نیاز است تا آن را جاودانه کند؟
فیلم هامون فیلم دیوانه و پرجنب و جوشی است.روایت (مهرجویی) از زیست نکبتبار حمیدِهامون مدام میان حال و گذشته در جریان بوده و فیلمساز به کمک (نریشن و فلاش بکهای متعدد) ،مخاطب را به درستی با جهان اثرش آشنا میکند. نریشن ها غالبا بر بدبینی و تلخ اندیشی هامون تاکید میکنند:
همچون نریشنی که در آن سازنده خانه جدید را فردی عوضی و کلاهبردار معرفی میکند یا نریشنی که در آن از بی اعتمادیاش به دکتر روانشناس مهشید (بیتافرهی) پرده برداری میکند و یا آن نریشن پرده پایانی که در آن، خالق هستی را مخاطب قرار داده و عاجزانه از او طلب یک معجزه را دارد! نریشن در هامون نه یک عنصر اضافی بلکه یک ابزار کاملا کاربردی و فرمیک است، چرا که هرآنچه که درتصویر نیست (و صدالبته که نیاز نمایشی اثر محسوب شده) را درخود جای داده تا هرچه بیشتر با احوالات پریشان هامون ،همراه باشیم.
فلاش بکها نیز درتلاشند تا مخاطب را با هرچه بیشتر با زوج اصلی آشنا کنند. از آنجا که درزمان حال تصویر دقیق و قابل پیگیری را از مهشید نداریم پس فلاش بک ها آمده اند تا او و رابطهاش با هامون را برایمان تصویرسازی کنند. آشکارا تعداد فلاش بکهای مربوط به دوران خوشی و صلح میان هامون و همسرش کم تعداد و کوتاه و درطرف مقابل ،تعداد فلاش بکهای ملتهبش بیشتر و طولانی ترهستند.
چرا که اثر از جایی آغاز شده که این زوج درآستانه طلاق بوده و به هیچ وجه دل خوشی از یکدیگر ندارند. فلاش بکهایی که تنش کلامی و فیزیکی میان این زوج را عینیت بخشیده تا بدانیم واژه هایی نظیر عشق و احترام ،مدتهاست از منزل آنها کوچ کردهاند.
فیلم هامون روایت (اول شخص) را برمیگزیند تا مجموعه حوادث را از نگاه شخصیت اصلیاش ببینیم . تمهیدی که برای نزدیکی هرچه بیشتر مخاطب با وی درنظر گرفته شده تا درکنار انتخاب بازیگر درجه یکش(مرحوم خسروشکیبایی) در مجموع به سمپاتی حداکثری با او منجر شوند.
فیلم هامون در لغت بمعنای دشت عظیمی است که هیچ درخت و گیاهی در آن یافت نمیشود .درست به مانند زیست حمیدهامون که زیستی است بی ثمر و پوچ و ازدرون تهی که گویی تنها ظاهر آراسته و دلنشینی دارد. درظاهر ماجرا او تحصیل کردهای موفق است. مینویسد سابقه تدریس دارد ، با دختر مورد علاقهاش ازدواج کرده و صاحب یک فرزند هم هست. اما نکته طعنه آمیز را میبایست با کشمکشهای بی پایانش با دنیا و البته خود درنظر گرفت.
هامون از همان اول میخش را محکم کوبیده و به مخاطب هشدار میدهد که قرارنیست ،زندگی آن روی خوش و لطیف و مهربانش را به او نشان دهد! مهرجویی سراسر فیلمش را با کشمکش و درگیری تزیین کرده تا مخاطب لحظهای احساس آرامش نکند. هامون آمده تا عذاب دهد و انصافا دراین راه هم موفق عمل میکند. هامون با یک کابوس آغاز میشود .کابوسی که ردپایش را در تمام اثر میتوان تشخیص داد .
از همان (لانگشات) ابتدایی که درمیزانسن بر انزوا و تنهایی هامون تاکید دارد: هامون را تنها در حال قدم زدن بسمت دوربین داریم (بر خلاف دیگر افراد حاضر درسکانس که دسته جمعی در حال حرکتند) گرفته تا نمایی (کلوز) از چهره بهت زده وی پس از آنکه شاهد وصال مهشید با اهریمن است تا اصرار همگان بر بی عرضگی و ناتوانی وی در حفظ همسرش (اصراری که هم در کابوس و هم در سکانسهای واقعی حضور معنا داری دارد)
تا آن کابوس میانههای اثر که در آن با ماکتی برسر میز بجای مهشید روبرو میشود(تمهیدی که بر ناشناس بودن مهشید برای هامون تاکید میکند) تا سر و کله زدنهای پیاپیاش در محیط کار و با وکیل و مادرزن ودرانتها تلاش نافرجامش برای قتل مهشید و همچنین اقدامش برای خودکشی!
مهرجویی کارش را با کابوس آغاز میکند و درادامه آن را بسط میدهد تا به بحران نهایی برسد.
به هیچ وجه نمیتوان شباهت میان هامون با برخی آثار وودی آلن (آنیهال ،منهتن و…) را کتمان کرد . اگرچه طبیعتا بارکمدی آثار آلن سنگین تر است و هامون تلخ و سورئال وطنی ما، لحن و نگاه عبوثی دارد، اما میدانیم که
طنز مینیمالی در اثر گنجانده شده تا از حجم آزاردهندگی اثر بکاهد، همچون زمانی که هامون در سکانسی بادکتر روانشناس همسرش ،همراه شده و از عذابها و کمبودهای خودش با وی ،صحبت میکند.
سکانسی که به مخاطب تلنگر میزند که هامون هم همچون مهشید نیازمند کمک و درمان است: دکتر من برخلاف پدرم آرام نیستم ، من شلنگ تخته میندازم ، من قراربود کسی بشم اما هیچ گوهی نشدم!!! دیالوگهایی صادقانه از طرف هامون که در مخاطب انتظار جواب یا دست کم مشاورهای عقلی /منطقی را بوجود آورده اما مهرجویی با هوشمندی مثال زدنی ،پایان این سکانس را با حضور دکتر در سرویس بهداشتی به پایان میرساند!
گویی مصائب و مشکلات هامون را هیچ چارهای نیست و تلاشش برای رهایی ،پوچ است.مثال دیگر هم درسکانس گپ زدن هامون با رییس شرکت تجهیزات پزشکی است. جایی که بر لجوج بودن هامون و به تمسخر گرفتن امور دنیوی از سمت وی آگاه میشویم. هامون آشکارا با پیشرفت سرسام آور تکنولوژی و مسائل پیرامونش مشکل دارد و انسانهای وابسته به آن را هم سطح پایین میداند…
مهرجویی در میانه این گفتگو جدی و کاری ، سکانسی (سوبژکتیو) با چاشنی طنز را تحویلمان میدهد تا بازهم بر پوچی و بی معنایی این مدل کشمکش و اختلاف نظرها تاکید کند: رییس شرکت درقامت سامورایی ظاهر شده و درنبردی خونین با همکار هامون( بشکل یک مرد عرب شمشیر بدست!) شرکت کرده و درنهایت سر از تنش جدا میشود. از نگاه هامون،سنت و گذشته بر مدرنیته و آینده پیروز خواهد بود. حتی اگر امرارمعاشش تا حدزیادی به همین تکنولوژی (فروش تجهیزات پزشکی) هم وابسته باشد.
هامون دراکثر اوقات پیراهنی (سفیدرنگ) برتن دارد،همانگونه که رنگ دیوارهای خانهاش هم سفیدند.هامون صلح طلب بوده و بدنبال آرامش میگردد اما روزگار گویی با او سرجنگ دارد. بواقع هامون در دوراهی ازلی/ابدی میان (خودِخود و خودِدیگری) گرفتار شده و نمیخواهد به جبرزمانهاش تن بدهد.
هامون دوست دارد نویسندهای باشد درونگرا ، با دوستانی اندک و ارتباطی محدود(همچون آن دوست عجیب و غریب و مرشد وارش، علی) و همسرش را هم مطیع و سازگار درکنار خویش داشته باشد. درطرف مقابل اما مهشید و توقعاتش از زندگی، عنصر تضاد اثر راتقویت میکنند. تضادی که هامون را از آن آدم درونگرای قبلی جداکرده و او را به برونگرا ترین شکل ممکن سوق داده اند.
هامون نه شغلهای دیگرش را دوست دارد ، نه حوصله و اعصاب سروکله زدن با دیگران را دارد و درعین حال نه راضی به طلاق دادن مهشید است! هامون مدام از طرف مهشید و دیگران تحقیر شده و درنهایت سعی دارد تا مردانگی اخته شدهاش را با برداشتن اسلحه قدیمی خانوادگی و اقدام برای قتل مهشید ،جبران کند. اقدامی جنون آمیز که آمده تا تیرخلاص را برپیکره این رابطه بیمارگونه زده و هردو را از شر آن خلاص کند. ردپای این اقدام و اصطلاحا به سیم آخر زدن را در برخی آثار امروزی هم میتوان یافت(کله سرخ/کریم لک زاده) .
مهرجویی پایان درخورتوجهی را هم برای هامون درنظر میگیرد. اقدام هامون برای خودکشی نافرجام مانده اما نمیدانیم که بازگشت او به زندگی به معنی سازش و تبادل معقولانه با این دنیاست(همچون همان دوستش علی) یا برعکس ،بازهم شاهد نبردش با اطرافیان خواهیم بود…
مهرجویی به ریشههای دینی،مذهبی فیلم هامون هم اشاره میکند.همچنین همانطور که درابتدا اشاره شد بر تحصیلکرده بودن وی و شغل تدریس ونویسندگیاش هم آگاه میشویم اما گویی با طی کردن تمام این مسیرها ،بازهم شخصیت اصلی اثر دچار سرگشتگی وپریشانی و استیصال است. بواقع هیچکدام راه نجات نبوده و مخلوق پیچیدهای همچون انسان ، میبایست بارها مورد عذاب قراربگیرد تا شاید درانتها به ساحل آرامش برسد. آرامشی که شاید هیچگاه دراین دنیا و با زیست دنیوی هم حاصل نشود.
پایان مقاله نقد فیلم هامون
بیشتر بخوانید:
فیلم روشنایی شهر|سریال دانشکده حقوق|لئوناردو داوینچی|بهترین فیلم های مارتین مک دونا|فیلم سوزاندن|بهترین فیلمهای نیکول کیدمن|بهترین فیلم های فلیپ سیمور هافمن|مکتب اکسپرسیونیسم|دوره رنسانس در موسیقی
فیلم ژنرال | معرفی سبک موسیقی بوسا نووا | نقد فیلم مخمل آبی | معرفی دستگاهها و ردیف های موسیقی ایرانی | آلفرد هیچکاک | نقد فیلم My Neighbor Totoro – فیلم همسایه من توتورو | نقد و بررسی بازی Beat Saber | فیلم دزد دوچرخه | مکتب نئو اکسپرسیونیسم: تاریخ ، ویژگی ها و آثار هنری | فیلم اگه میتونی منو بگیر | نقد انیمیشن The Croods: A New Age | انیمیشن خانواده کرودها : عصر جدید | نقد فیلم قهرمان اصغر فرهادی | سرگیجه ای در جهان مدرن | نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather | عزیمتی به عظمت هنر هفتم