صفحه اصلی > سینما : نقد فیلم ده فرمان
ads

نقد فیلم ده فرمان

فیلم ده فرمان

فیلم ده فرمان ، 10 فیلم. کریستوف کیشلوفسکی ماه ها در اتاق کوچک و پر از دود در ورشو نشسته بود و فیلمنامه ها را با وکیلی که در اوایل دهه 1980 ملاقات کرده بود ، در جریان دادگاه های همبستگی نوشت. کارگردان یادآوری کرد که Krzysztof Piesiewicz از نوشتن بلد نبود ، اما می توانست صحبت کند.

با مقاله فیلم ده فرمان با بامدادی ها همراه شوید.

آنها ساعتها درمورد آشوب از لهستان صحبت کردند و با هم فیلمنامه “بدون پایان” (1985) را نوشتند که سه داستان از زندگی در رژیم نظامی را روایت می کرد. دولت آن را غیرمدلانه دانست ، مخالفان آن را مصالحه دیدند و کلیسای کاتولیک آن را غیراخلاقی دانست. در حین جنجال ، همکاران در زیر باران به یکدیگر برخوردند و پیزویچ ، شاید به دنبال دردسر بیشتر بود ، فریاد زد: “کسی باید فیلمی درباره ده فرمان بسازد.”

نقد فیلم ده فرمان

فیلم ده فرمان

آنها 10 فیلم به طول یک ساعت برای تلویزیون لهستان ساختند. این سریال در اواخر دهه 1980 اجرا شد ، در ونیز و دیگر جشنواره های فیلم بازی کرد و ستایش های فوق العاده ای را به دست آورد. این فرم برای نمایش تئاتر ناخوشایند بود (آیا شما از مخاطبان می خواهید 10 ساعت بنشینند یا پنج جلسه دو ساعته بیایند؟) ، و ” فیلم ده فرمان ” هرگز تئاتر تئاتر آمریكا را تجربه نكرد و در اینجا به صورت ویدیویی در دسترس نبود. . اکنون ، سرانجام ، این نسخه در آمریکای شمالی بر روی نوارها و دیسک های DVD منتشر می شود.

من چند سال پیش با استفاده از نوارهایی از انگلیس در كلاس ” فیلم ده فرمان ” تدریس كردم و دریافتم كه تلاش زیادی برای مطابقت دادن فیلم ها و دستورات وقت زیادی را از دست دادیم. همبستگی یک به یک وجود ندارد. برخی از فیلم ها بیش از یک دستور را لمس می کنند و برخی دیگر شامل کل سیستم اخلاقی است که توسط دستورات ارائه شده است. اینها تصویری ساده از قوانین نیستند ، بلکه داستانهایی هستند که افراد واقعی را درگیر پیچیدگی های مشکلات واقعی می کنند.

همه داستان ها شامل شخصیت هایی است که در همان مجموعه آپارتمانی مرتفع ورشو زندگی می کنند. ما با چیدمان آشنا می شویم و حتی شخصیت های یک داستان را در پس زمینه های دیگران مشاهده می کنیم – برای مثال اشتراک آسانسور.

فیلم مرد آزاد | نقد فیلم Free Guy
بیشتر بخوانید

یک مرد جوان وجود دارد که در هشت نفر از آنها ظاهر می شود ، یک تماشاچی مهمونی که هرگز چیزی نمی گوید اما گاهی اوقات غمگین تماس چشمی برقرار می کند. فکر کردم شاید او نماینده مسیح است ، اما کیشلوفسکی در مقاله ای درباره این سریال می گوید: “من نمی دانم او کیست.

فقط یک پسر که می آید و زندگی ما را تماشا می کند. او خیلی از ما راضی نیست. ” کارگردانان مشهور هستند که معانی تصاویر خود را پایین نمی آورند. من نظریه آنت اینسدورف را در کتاب ارزشمند او در مورد کیشلوفسکی ، زندگی های مضاعف ، فرصت های دوم دوست دارم. او تماشاگر را با فرشتگان در “Wings of Desire” ساخته ویم وندرس مقایسه می کند که “نگاه خالص” هستند – قادر به “ثبت حماقت و رنج انسان است اما قادر به تغییر در زندگی که شاهد آن هستند” است.

این 10 فیلم انتزاعی فلسفی نیستند بلکه داستانهای شخصی هستند که بلافاصله ما را درگیر می کنند. بعضی از آنها را به سختی هم زده ام. استنلی کوبریک پس از دیدن این سریال مشاهده کرد که کیشلوفسکی و پیسویویچ “توانایی بسیار کمیاب در نمایش پردازی ایده های خود را دارند نه فقط در مورد آنها.” کاملا همینطور لحظه ای نیست که شخصیت ها درباره احکام خاص یا مسائل اخلاقی صحبت کنند. در عوض ، آنها در تلاش برای مقابله با چالش های اخلاقی در زندگی واقعی جذب می شوند.

قهرمان ” فیلم ده فرمان ” را در نظر بگیرید ، که می خواهد یک دکتر به او بگوید شوهر بیمارش زنده می ماند یا می میرد. دکتر ، موجودی خشن و منزوی ، تقریباً بی رحمانه با او فاصله دارد. او در برابر درخواست بازی در برابر خدا مقاومت می کند. این زن توضیح می دهد که چرا باید بداند: او از فرزند مرد دیگری باردار است. شوهرش بارور نیست. اگر او قصد زندگی داشته باشد ، سقط خواهد شد. اگر او بمیرد ، او کودک را به دنیا می آورد.

وسایل سریال. اما در اینجا این به یک معمای اخلاقی تبدیل می شود که سرانجام فقط با بازگشت به گذشته دردناک خود پزشک حل می شود – و حتی در این صورت راه حل غیرمستقیم است ، زیرا حوادث آنطور که کسی پیش بینی می کند اتفاق نمی افتد. کیشلوفسکی ریشه این مسائل را در اجراهای بسیار خاص پزشک و زن (الکساندر باردینی و کریستینا ژاندا) دارد و یک اتفاق زیبا و ظریف اتفاق می افتد: فیلم در مورد چالش های اخلاقی جداگانه آنهاست و نه در مورد این دو نفر که توسط یک نفر به هم قفل شده اند. مسئله.

فیلم مرد سوم
بیشتر بخوانید

نقد فیلم ده فرمان

فیلم ده فرمان

یا به کلید اخلاقی در “فیلم ده فرمان Six” نگاه کنید ، که در مورد یک پسر نوجوان تنها است که با استفاده از تلسکوپ زندگی جنسی یک زن تنها از نظر اخلاقی و سهل انگاری را تجربه می کند. او تصمیم می گیرد او را دوست داشته باشد. آنها همدیگر را می بینند زیرا او کارمند اداره پست است. او یک راه شیر صبح را طی می کند تا بتواند او را نیز ببیند. تقریباً به ناچار ، او فهمید که او یک تومور چشم نواز است (و همچنین یک تماس گیرنده تلفن ناشناس ، و یک شوخی کننده) ، اما ما به سختی می توانیم حدس بزنیم که او پس از آن چه کاری انجام می دهد.

در یکی از پیچ های دراماتیک واضح اما قابل قبول که کیشلوفسکی در همه فیلم هایش دوست دارد ، زن نوجوان را به آپارتمان خود دعوت می کند و از تجربیات جنسی او برای تحقیر او استفاده می کند. و این هنوز در نیمه نهایی دوئل اخلاقی آنهاست. آنچه بعد از آن اتفاق می افتد ، برای او ، برای او ، برای آنها ، نشان می دهد تغییر درست و غلط بین آنها به عنوان نقش گناهکار و قربانی رد و بدل می شود. روابط آنها سیال و گیج کننده بودن “اخلاق موقعیتی” را نشان می دهد.

کیشلوفسکی عمداً از وقایع روزمره زندگی در لهستان اجتناب کرد ، زیرا فکر می کرد این موارد باعث حواس پرتی می شود – قوانین ، قوانین ، کمبودها ، بوروکراسی. او با آن بخشهایی از زندگی سر و کار دارد. در ” فیلم ده فرمان One” ، برای من که غم انگیزترین داستانش است ، او از عشق بین یک پدر باهوش و یک پسر نابغه می گوید. آنها با هم از رایانه ها برای محاسبه میزان انجماد حوضچه اطراف استفاده می کنند ، بنابراین می دانند که یخ به اندازه کافی ضخیم است تا با خیال راحت اسکیت بازی کند. اما حوضچه ها و جریان ها را نمی توان همیشه به همین سادگی مطالعه کرد و شاید کامپیوتر خدای دروغین باشد.

هیچ یک از این فیلم ها نمایش ساده ای از مسائل اخلاقی سیاه و سفید نیست. ” فیلم ده فرمان Five” درباره قاتلی است که کاملاً غیراخلاقی به نظر می رسد. درک او بخشش او نیست. اما داستان همچنین به وکیل مدافع وی متمرکز است ، مرد جوانی که پرونده اول خود را محاکمه می کند و با شور و حرارت مخالف مجازات اعدام است. ” فیلم ده فرمان Nine” درباره مردی است که متوجه می شود همسرش درگیر رابطه است.

نقد فیلم Uncharted
بیشتر بخوانید

او خود را برای جاسوسی از آنها پنهان می کند ، و هنگامی که وی برای همیشه از معشوق خود جدا می شود ، استراق سمع می کند – و سپس شوهر مخفیانه شوهر را کشف می کند. او کار نادرستی (زنا) و صحیح (پایان دادن به آن) را انجام داد. جاسوسی او نقض اعتماد او بود – و پس از آن نتیجه ای وجود دارد که شانس خالص تقریباً منجر به مرگ می شود ، که اگر صادقانه تر بود می توانست از آن اجتناب کند.

در پایان می بینید که احکام نه مانند علم بلکه مانند هنر عمل می کنند. آنها دستورالعمل هایی برای نحوه ترسیم یک پرتره ارزشمند با زندگی ما هستند.

کیشلوفسکی و پیسویچ فیلمنامه هایی را نوشتند که قصد داشتند هر کدام توسط کارگردان دیگری فیلمبرداری شود. اما کیشلوفسکی تمایلی به کنارگذاشتن آنها نداشت و همه 10 نفر را با یک فیلمبردار متفاوت کارگردانی کرد تا سبک های بصری تکرار نشوند. تنظیمات تقریباً یکسان است: فضای داخلی خاکستری ، در بیشتر زمستان ها ، آپارتمان های کوچک ، دفاتر کار. چهره ها جایی است که زندگی فیلم ها در آن ساکن است.

اینها شخصیت هایی نیستند که درگیر مبارزات ساده اندیشی توطئه های هالیوود باشند. آنها بزرگسالان هستند ، در اکثر موارد خارج از دین سازمان یافته ، در زندگی خود با موقعیت هایی روبرو هستند که آنها را ملزم به انتخاب اخلاقی می کند. شما نباید یک باره فیلم ها را تماشا کنید ، بلکه یکبار یکبار. سپس اگر خوش شانس هستید و کسی دارید که با او صحبت کند ، در مورد او بحث می کنید و درباره خود یاد می گیرید. یا اگر تنها هستید ، همانطور که بسیاری از شخصیتهای کیشلوفسکی این کار را می کنند ، با خود در مورد آنها بحث می کنید.

پایان مقاله نقد فیلم ده فرمان

منبع سایت مداد

بیشتر بخوانید:

ژان پیر ملویل|نقد فیلم آواز در باران|نقاشی گلهای آفتابگردان|ونسان ون گوگ|ریچارد واگنر کیست|کتاب تعبیر خواب اثر فروید|هارمونی در موسیقی چیست|فیلم احمد جوان|بهترین فیلم های آنا د آرماس|بهترین کتاب های کافکاپرفروش ترین کتاب های جهان|فیلم یک مکان ساکت ۲|فیلم راننده تاکسی|فیلم ترس روح را می‌خورد|بزرگان موسیقی کلاسیک|سریال Vincenzo|نقد فیلم شام من با آندره|فیلم معجزه آبی|فیلم رودخانه سرخ

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

شش + سیزده =