صفحه اصلی > هنرهای تجسمی : نقاشی های امپرسیونیسم
ads

نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

با مقاله نقاشی های امپرسیونیسم با سایت بامدادی ها همراه باشید.

Le déjeuner sur l’herbe
هنرمند: oudouard Manet
نقاشی های امپرسیونیسم : Le Déjeuner sur l’herbe (ناهار روی چمن) اثر ادوارد مانه احتمالاً بحث برانگیزترین اثر هنری قرن نوزدهم بود. این امر با نمایش صریح برهنگی خود در محیطی معاصر باعث خشم و عصبانیت شد و توسط هیئت منصفه سالن ذهن و مخاطبان طبقه متوسط ​​آن دوره مورد تحقیر قرار گرفت. اما همچنین باعث شهرت و حمایت مانه شد. در سال 1863 که از سالن پاریس رد شد ، به جنجالی ترین آثاری تبدیل شد که به اصطلاح “Salon des Refusés” در همان سال برگزار شد تا هنرمندانی را که از نمایشگاه اصلی رد شده بودند ، جلب کند. این نقاشی دو مرد کاملاً لباس پوشیده را به تصویر می کشد که با زنی برهنه به پیک نیک می روند ، در حالی که زن پوشیده دیگری با لباس لاک پشت ، در پس زمینه استحمام می کند. مانت با حذف برهنه زن از زمینه های مشروع اسطوره شناسی و شرق گرایی ، و سوژه زن خود را با نگاهی که قاطعانه با بیننده روبرو می کند ، عصبی در فرهنگ بورژوازی دهه 1860 پاریس زد ، و چرخ های آوانگارد را در حرکت – جنبش.

با این وجود ، Le déjeuner sur l’herbe در جدایی بی باکانه از اشکال و تکنیک های موروثی ، در خط مقدم کل پروژه امپرسیونیسم قرار دارد. از صفحه تصویری کاملاً مسطح گرفته تا سرپیچی از نقوش برهنگی با ابروهای بلند ، افتخار هم زمان ، همه چیز در مورد نقاشی مانت شوک و حتی تمسخر داشت. امپرسیونیست ها از الگوی مانه الهام گرفتند تا مسیرهای خلاقانه خود را دنبال کنند ، و گرچه موضوع آنها به طور کلی کمتر از پیک نیک برهنه مانت بود ، اما کارهای پیشگامانه او فضای لازم را برای کار آنها به روشی که می خواستند پاک کرد.نقاشی های امپرسیونیسم

برداشت ، طلوع آفتاب
هنرمند: کلود مونه

از امپرسیونیسم مون ، طلوع آفتاب ، گاهی اوقات به عنوان اثری که جنبش امپرسیونیسم را به وجود آورد ، نام می برند ، اگرچه در زمان نقاشی آن ، مونه در واقع یکی از تعدادی از هنرمندانی بود که به سبک جدید کار می کرد. با این حال ، مطمئناً این اظهارات تحقیرآمیز منتقد لوئیس لروی درباره این اثر و عنوان آن ، در یک بررسی هجوآمیز از اولین نمایشگاه امپرسیونیست در سال 1874 بود که اصطلاح “امپرسیونیسم” را به وجود آورد. در بررسی لروی از این اصطلاح به عنوان یک توهین کمیک استفاده شد ، اما مکتب جدید نقاشان با روحیه غرور و سرکشی به سرعت آن را پذیرفت.

کلود مونه در یک خانواده بازرگان طبقه متوسط ​​در پاریس به دنیا آمد. والدین وی سخت کوش و از نظر اقتصادی در امنیت بودند اما به هیچ وجه ثروتمند و اشرافی نبودند و مونه در طول زندگی اولیه خود برای زنده ماندن به عنوان یک نقاش تلاش می کرد. هنگامی که او خیلی جوان بود خانواده اش از پاریس به لو هاور نقل مکان کردند ، و اگرچه مونه در اوایل دهه 1960 برای آموزش به عنوان یک هنرمند به پاریس بازگشت ، او در هنگام دیدار از خانواده اش در لو هاور در سال 1872 بود که او این تعداد و تعدادی را ایجاد کرد از کارهای مشابه دیگر.

آنچه در مورد Impression ، Sunrise قابل توجه است ، تداوم پالت رنگ بین دریا ، زمین و آسمان است. همه با آبی ملایم ، نارنجی و سبز طلوع آفتاب غسل می شوند. موضوع نقاشی نه شهری است که آن را به تصویر می کشد و نه قایقرانان گمنامی که در آن طرف آب حرکت می کنند ، بلکه گرما و رنگ نور خورشید است ، یا بهتر بگوییم “احساسی” که در لحظه خاصی از زمان روی حواس ایجاد می کند. این نقاشی از نور و جلوه های خاص نور از ویژگی های بارز سبک جدید بود. Impression، Sunrise یکی از طرح های همان صحنه ای بود که مونه در سال 1872 خلق کرد. این رویکرد سریال به موضوع برای نقاش معمولی بود. در موارد دیگر ، مونه چرخه های بزرگی از کار را به تصویر می کشد که همان صحنه را در زمان های مختلف روز یا در فصول مختلف به تصویر می کشد و بر نحوه تغییر نور و جو از طریق روش های خاص زمان تأکید می کند. مشهورترین نمونه های این تأثیر در 25 تابلوی نقاشی مجموعه Les Meules à Giverny (91-1890) است که در انگلیسی با عنوان “کاهگلی ها” شناخته می شود.نقاشی های امپرسیونیسم

مه ، ویوزین
هنرمند: آلفرد سیسلی

صحنه زیبای آشیانه آلفرد سیسلی ، یک پالت رنگی ملایم ، تداعی کننده آرامش و آرامش و تأکید بر کیفیت و جو کلی منظره ای بیش از جزئیات خاص و اشکال انسانی را به نمایش می گذارد. قهرمان زن این نقاشی ، که آرام آرام گل می چیند ، تقریباً کاملاً توسط مه غلیظی که مراتع را گرفت می کند ، پنهان می شود. همانند بسیاری از کارهای سیسلی ، به نظر می رسد بدن انسان در صحنه طبیعی در هم آمیخته است ، و هم جنبه و هم بیانگر جهان طبیعی گسترده تر می شود.

مکتب دادائیسم
بیشتر بخوانید

آلفرد سیسلی در فرانسه و از پدر و مادر انگلیسی متولد شد ، در اوایل تشکیل این گروه با پیسارو و مونه دیدار کرد و در سال 1862 در استودیوی نقاش سوئیسی چارلز گلیر هم دانش آموزان آنها شد. سیسلی و مونه به فداکارترین و خیره کننده ترین طرفداران تبدیل شدند. از تکنیک plein air استفاده می شود ، اما بخت آنها را به جهات مختلف می برد. در حالی که مونه از طبقه متوسط ​​در پایان زندگی خود به موفقیت و شهرت مالی رسیده بود ، پسر بازرگان ابریشم ، سیسلی ، که در ثروت به دنیا آمد ، پس از شکست تجارت پدرش در جنگ فرانسه و پروس 1870 ، روزهای خود را در فقر نسبی به پایان رساند – 71 نقاشی های سیسلی موفقیت مالی واقعی تا قبل از مرگ او حاصل نمی شود. با این وجود ، او در طول زندگی خود پربار باقی ماند و عمیقاً به آرمان های مکتب امپرسیونیسم پایبند بود.

در حقیقت ، ویوزینس ، مثال مه ، نشان می دهد که سیسلی شاید جالب ترین نقاش امپرسیونیست کل گروه بوده است. تمرکز تقریباً منحصراً بر بازنمایی نور و جو در حالی که از اهمیت شکل انسانی می کاهد – رویکردی که بسیاری از هم سن و سالان او از کار بعدی خود خسته می شوند – سیسلی مشغله تمام مصرف کننده خود را در بازنمایی لحظه ادراک نشان می دهد.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – Musee d’Orsay ، پاریس

در یک پارک
هنرمند: Berthe Morisot

هنرمند اصلی حلقه امپرسیونیسم ، برته موریسوت به خاطر پرتره های جذاب و مناظر دلخراش شهرت دارد. در یک پارک این عناصر را در این پرتره خانوادگی آرام که در یک باغ بوکولیک تنظیم شده است ، ترکیب می کند. موریسوت مانند ماری کاسات ، به جای نمایش صحنه های کافه کافه بسیاری از هم سن و سال های مرد خود ، به خاطر تصویربرداری از فضای خصوصی و خانگی جامعه زن شناخته شده است. همانطور که در این تصویر آرام از زندگی خانوادگی ، او اغلب پیوند مادر و کودک را متمرکز می کرد. رفتار آزاد او از پاستیل ، واسطه ای که امپرسیونیست ها از آن استقبال می کردند و استفاده از رنگ و فرم در آن ، ویژگی های اصلی کار او بود.

برته موریسوت در سال 1841 در خانواده ای به هم پیوسته و ثروتمند که با مانیت ارتباط داشتند ، متولد شد. اگرچه او نقاشی از مهارتهای عجیب بود ، اما برای مدت طولانی به عنوان یک هنرمند در پرتره های محافل امپرسیونیسم به عنوان یک موزه تعریف می شد ، تا حدودی به این دلیل که ادوارد مانه تعداد زیادی از پرتره های او را تولید کرد ، با تاکید بر ویژگی های تاریک او ، و شخصیت معمایی و جذابیت جنسی ظریف (موریسوت سرانجام با برادر مانه اوژن ازدواج خواهد کرد). موریسوت تنها زنی بود که در اولین نمایشگاه امپرسیونیست در سال 1874 حضور داشت. در واقع ، حضور یک زن در میان یک گروه رادیکال نقاشان ، اختلافات پیرامون آنها و او را بیشتر کرد. موریسوت قبلاً یک نقاش سالن نسبتاً موفقی بود ، اما برای یک زن که خودش را با رسوایی های مدرسه جدید مرتبط کند ، به عنوان یک بی پروایی خاص تلقی می شد.

منتقد گوستاو گفروی در سال 1894 بعنوان یکی از سه نقاش بزرگ زن امپرسیونیسم به همراه ماری براکموند و کاسات آمریکایی از برت موریسوت نام برد. اما موریسوت از همان ابتدا تنها یكی از این سه بود كه در تاسیس انجمن آنونیم هنر ، Peintres ، مجسمه ساز ، Graveurs و برپایی اولین نمایشگاه های گروهی به شدت خالی از سكنه درگیر بود. به همین ترتیب ، او را می توان یکی از مهمترین نقاشان حلقه امپرسیونیسم و ​​یکی از مهمترین و پیشگام ترین هنرمندان زن مدرن در تمام دورانها دانست.نقاشی های امپرسیونیسم

پاستل روی کاغذ – Musee du Petit Palais ، پاریس

L’Absinthe
هنرمند: ادگار دگا

این صحنه دلنشین ، با به تصویر کشیدن دو فرد بدبخت که روی نیمکت بیرون یک کافه پاریس افتاده اند ، احساس عمیق انزوا و تخریب را منتقل می کند ، وجه دیگری از تأکید امپرسیونیست ها بر حقیقت زندگی را نشان می دهد. رنگ سنگین دگا کیفیت بار احساسی را که سوژه های او منتقل می کنند ، بیان می کند ، که به نوبه خود به نظر می رسد کل فضای ظالمانه دمو-مانیس پاریس باشد. این کار ، مانند بسیاری دیگر از نقاشی های امپرسیونیست ، هنگام نمایش اولین بار ، در دومین نمایشگاه امپرسیونیست در سال 1876 رسوایی بود. نویسنده ایرلندی جورج مور درباره موضوع زنانه آن اظهار داشت: “زندگی بیکار و پستوی کمرنگ چهره او است ، ما تمام زندگی او را آنجا می خوانیم. “

دگا در سال 1834 متولد شد ، کمی بزرگتر از اکثریت محافل امپرسیونیست بود و سبک او همچنان نشان می داد که نقاط واضح واگرایی از رویکرد گروه در طول زندگی حرفه ای خود را نشان می دهد (در واقع ، دگا در طول زندگی خود برچسب امپرسیونیست را رد می کرد). در حالی که امپرسیونیست هایی مانند مونه و سیسلی ، به درجات مختلف ، از به تصویر کشیدن فیزیونومی و جزئیات بدن انسان ، رویگردان شدند ، دگا همچنان به شدت درگیر شکل انسان است ، به ویژه آن را در حرکت گرفته است. نقاشی های او اغلب گروه هایی از بدن ، استاتیک (همانطور که در بالا) ، یا در حال حرکت (مانند نقاشی های معروف او از رقصندگان باله در هنگام تمرین) ، با طبیعت گرایی درخشان را به تصویر می کشد. آثار دگا همچنین توجه به جزئیات را مغایر با سبک خودجوش امپرسیونیسم نشان می دهد. در واقع ، دگا به دلیل روش دقیق و روشمند خود مشهور بود. او تمام بازدیدکنندگان را از استودیوی خود منع کرد و تمام روز با زحمت روی بوم ها کار می کرد. وی یک بار گفت: “من به شما اطمینان می دهم” هیچ هنری کمتر از هنر خودجوش نیست. “

نقاشی شب در کافه
بیشتر بخوانید

آنچه کار دگا را به جنبش امپرسیونیسم گره می زد ، از یک سو تمرکز بر گرفتن خود به خودی در کار او بود ، حتی اگر از ویژگی های ترکیب نبود ، و از سوی دیگر ، علاقه به زندگی روزمره به خاطر خود نشان می داد . قبل از کار رئالیست های بعدی و امپرسیونیست ها ، نقاشی ژانر به عنوان یک راه فرار از خلاقیت کمتر شناخته می شد. آنچه دگا با L’Absinthe و کارهای مشابه به دست آورد این بود که جنبه های فروتنانه و عادی زندگی بشر را به جایگاه یک هنر جدی برساند.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – Musee d’Orsay ، پاریس

خیابان پاریس ، روز بارانی
هنرمند: Gustave Caillebotte

در حالی که کار گوستاو كیبلبوت از زیبایی شناسی مشخصاً رئالیستی پیروی می كند ، اما همچنین نشان دهنده نگرانی از زندگی مدرن است كه در امپرسیونیسم نقش اساسی داشت. خیابان پاریس ، روز بارانی این گرایش را در کارنامه Caillebotte نشان می دهد. نمای پانوراما از یک بلوار مملو از باران ، کلانشهر پاریس را که به تازگی بازسازی شده است ، نشان می دهد ، در حالی که به نظر می رسد چهره های ناشناس در پس زمینه ، بیگانگی فرد در شهر مدرن را محصور می کند. این نقاشی متمرکز بر نگاه بی احساس چهره مرد در پیش زمینه است ، که نمونه ای از جدا شدن خنک پره است ، که در کت مشکی مشخص و کلاه بالایی خود قرار دارد. مانند سایر نقاشی های Caillebotte ، این اثر به بررسی تأثیر مدرنیته بر روانشناسی انسان ، برداشت زودگذر از خیابان و تأثیر تغییر حوزه شهری بر جامعه می پردازد.

Caillebotte یکی از جوانترین هنرمندان مرتبط با امپرسیونیسم بود که در یک خانواده ثروتمند از طبقه بالا در سال 1848 متولد شد. ثروت شخصی او به این معنی بود که او می توانست از نقاشان همکار به عنوان یک حامی حمایت کند در حالی که در کنار آنها نمایشگاه هم داشت. شاید تا حدودی به همین دلیل است که او به گروه متصل شده است ، زیرا علیرغم درخشش ، چندین نکته در رویکرد وی وجود دارد. به عنوان مثال ، توجه زیاد او به جزئیات شکل انسان و مسواک زدن طبیعت گرایانه نسبتاً نزدیک او ، از روح نزدیک به سنت رئالیسم است تا امپرسیونیسم. کارهای Caillebotte اغلب از این لحاظ با کارهای دگا مقایسه می شود. علاوه بر این ، هر دو هنرمند به شدت تحت تأثیر عکاسی قرار گرفتند ، و غالباً صحنه های خود را به گونه ای قاب می کردند که به نظر می رسید آنها به جای عکسهای دقیق ، با عکسبرداری از ساختمان ها و اجساد به نصف توسط لبه های بوم (مانند شکل بالا ، یا در دگاس میدان د لا کنکورد [1875]).

علی رغم این نکات ، آثار Caillebotte در پیشبرد تأکید امپرسیونیسم بر به تصویر کشیدن زندگی روزمره مهم بودند. در واقع ، علی رغم سوابقش ، او در گرفتن زندگی کاری و روانی پاریسی های روزمره مهارت داشت: نه تنها در صحنه های طبقه متوسط ​​شهری مانند خیابان پاریس ، بلکه همچنین در صحنه های کار فیزیکی مانند نقاشی بی نظیرش در سال 1875 تراشنده ها.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – موسسه هنر شیکاگو

در اپرا
هنرمند: مری کسات

بیشتر کارهای ماری کسات به محیط اطراف و ساکنان پاریس تحت هوسمن سازی تمرکز دارد ، در حالی که به ویژه بر زندگی خصوصی و عمومی زنان تأکید دارد. در اینجا ، او کاخ گارنیه اخیراً ساخته شده از اپرای پاریس را به تصویر می کشد که به عنوان یک مرکز اجتماعی برای طبقات بالای شهر عمل می کرد. همانطور که نقاشی نشان می دهد ، اپرا نه تنها یک مکان فرهنگ و سرگرمی بلکه مکانی برای دیدن و دیده شدن بوده است. ژست موضوع زن ، که در حال تمرین دوربین های شکاری بر روی صحنه است ، با نمایش اصلی در آن سالن کنسرت ، که دوربین های شکاری خود را به سمت او هدایت می کند ، منعکس می شود. از طریق این ترکیب شوخ ، کاسات مراقبه ای بازیگوشانه در مورد نگاه ، دغدغه اصلی امپرسیونیست ها ، و همچنین شاید درباره تعداد زیادی از زنان هنرمند ارائه می دهد ، که حتی وقتی می خواهد ناظر باشد ، مشاهده و ارزیابی می شود.

نقاشی های مکتب رئالیسم
بیشتر بخوانید

ماری کسات تبعه آمریکایی که در سال 1844 در پنسیلوانیا به دنیا آمد ، دختر یک دلال موفق سهام بود. خانواده وی از نظر فرهنگی متعارف بودند اما وی به دنبال زندگی یک هنرمند و فلانویسی بود و قبل از اینکه در سال 1866 به پاریس برود ، در آکادمی هنرهای زیبا پنسیلوانیا آموزش می دید (برای مدت کوتاهی در جنگ فرانسه و پروس در 1971-1870 به آمریکا بازگشت). کاسات در ابتدا نقاشی های خود را به سالن های رسمی ارسال می کرد اما به تدریج از سبک متداول و مضامین مورد علاقه قضات و اسنوب گرایی و جنسیت گرایی ضمنی تشکیلات هنری پاریس ناامید شد. در اواخر دهه 1870 او با امپرسیونیست ها دوست شد و کارهایش شروع به آینه کاری از نظر شکل و موضوع آنها کرد. او مانند بسیاری از همتایان زن خود ، معاملات زیادی را روی موضوعات زنانه و دنیای اجتماعی متمرکز کرد.

کاسات بعنوان یک فمینیست متعصب ، نقشی اساسی در استفاده از تکنیک های امپرسیونیسم برای نمایش زندگی ، افکار و احساسات زنان داشت. حضور وی به عنوان یک تبعیدی آمریکایی در پاریس همچنین نمادی از رابطه قوی بین امپرسیونیسم فرانسه و آمریکای شمالی از دهه 1880 به بعد است. بالاخره پس از مواجهه آنها با بازار آمریكا بود كه سرانجام امپرسیونیستها به موفقیت مالی واقعی دست یافتند.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – موزه هنرهای زیبا بوستون ، بوستون ، ماساچوست

نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

دختر با حلقه
هنرمند: پیر آگوست رنوار

در اواسط دهه 1880 ، رنوار مأموریت یافت تا پرتره ای از یک دختر 9 ساله به نام ماری گوژون را خلق کند. چند سال قبل ، پس از سفر به ایتالیا ، او از کار نقاشان دوره رنسانس الهام گرفته بود تا سبک جدیدی را که او آن را “aigre” (“ترش”) لقب داده است ، نشان دهد که تأکید جدیدی بر سختی و وضوح فرم دارد. او با استفاده از تکنیک “aigre” نقاشی جدید خود را به کار برد ، ضربات ضخیم و کشیده ای را برای ایجاد حرکت طبیعی در پس زمینه کار و ضربات قلم موی نرم و بافتی را که با خطوط سخت تکمیل شده بود ، به تصویر کشید تا دختر جوان را در پیش زمینه به تصویر بکشد. اگرچه این نقاشی نمایانگر یک جهش به جلو در تکنیک رنوار است ، اما رفتار روان او با نقاشی و به تصویر کشیدن دختر جوان در حال بازی ، حال و هوای بی دغدغه کل کار او را برمی انگیزد. در حالی که دیگر امپرسیونیست ها بر مضامین وجودی مانند بیگانگی در جامعه مدرن متمرکز بودند ، اما تمایل رنوار همچنان دلپذیر بود و بیشتر کارهای او فعالیت های اوقات فراغت و زنان زیبا را به تصویر می کشد.

رنوار در سال 1841 متولد شد ، از بسیاری از هم سن و سالان خود از خانواده ای بسیار متواضع تر بود ، پدرش خیاطی بود که خانواده را به پاریس منتقل کرد تا چشم انداز آنها را بهبود بخشد. در سال 1862 رنوار در استودیوی چارلز گلیر ثبت نام کرد و در آنجا با مونه و سیسلی آشنا شد و بنابراین یکی از اعضای اصلی گروه نوپای امپرسیونیست شد. مانند مونه ، رنوار دوست داشت از نور طبیعی در نقاشی های خود استفاده کند. با این حال ، در دهه 1880 او از ضبط جلوه های تصویری زودگذر ناراضی شد. رنوار با احساس اینکه “امپرسیونیسم را خشک” کرده و انگیزه یا اراده خود را برای نقاشی از دست داده ، شروع به جستجوی وضوح بیشتر فرم کرد. نتیجه این روند کشف تکنیک “aigre” توسط وی بود.

در حین حرکت از تصویربرداری از درک لحظه ای به استفاده بیشتر اکسپرسیونیستی از کار قلم مو ، پیشرفت رنوار بعنوان یک نقاش بعداً در حرفه او ظهور پست امپرسیونیسم را پیش بینی می کند ، که به موجب آن کار قلم مو هرچه بیشتر مشورت می کند و متبحرانه می شود. به همین دلیل و دیگران ، از جمله نزدیکی وی با دیگر هنرمندان اصلی جنبش ، رنوار یکی از مهمترین چهره های نسل امپرسیونیست بود.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – گالری ملی هنر ، واشنگتن ، دی سی

بلوار مونمارتر ، بعد از ظهر
هنرمند: Camille Pissarro

بعد از ظهر پیسارو در بلوار مونمارتر ، تکنیک های مناظر هوای مطبوع قبلی خود را در شهر مدرن اعمال می کند. در این اثر از ضربات گسترده ای از رنگ استفاده شده است ، که به دقت بر روی بوم اعمال می شود ، برای نشان دادن ماهیت زودگذر زندگی مدرن ، و برداشت بصری ساخته شده از کلان شهر. این یکی از مجموعه نقاشی هایی است که در اتاق پیسارو در هتل د روسی مشرف به خیابان نقاشی شده است و همان صحنه را در نقاط مختلف روز و فصول مختلف سال به تصویر می کشد. این مجموعه بر تأثیرات تغییر نور طبیعی بر محیط شهری تأکید می کند و نتیجه آن تأمل در گذر زمان و دگرگونی شهر است.

پیسارو یکی از قدیمی ترین گروه های امپرسیونیست بود که سزان از او به عنوان “اولین امپرسیونیست” یاد کرد. وی که از میراث مختلط یهودی – فرانسوی – پرتغالی بود ، در یک خانواده بازرگان در سال 1830 در جزیره کوچک توماس در کارائیب به دنیا آمد. نقاشی های اولیه پیسارو سواحل آفتاب گیر و درختان نخل خانه جزیره خود را به تصویر می کشد ، اما او از کودکی در مدرسه شبانه روزی در پاریس تحصیل کرد و در سال 1855 به طور دائمی به آنجا نقل مکان کرد. او به دلیل مهارت هنری و همچنین خرد او ، آثارش با یک پالت روشن ، به تصویر کشیدن مناظر آرام و نمایش نور طبیعی. پیسارو به عنوان مربی بسیاری از دوستان جوان خود ، از جمله پل سزان ، خدمت می کرد و از رادیکال ترین نقاشان امپرسیونیست بود. در واقع ، پیسارو تصمیم خود را در مورد ایجاد انجمن آنونیم هنرهای هنرمند ، پینترس ، مجسمه سازان ، گورستان در سال 1874 به عنوان یک تصمیم سیاسی مهم ، مطابق با آرمان های آنارشیستی خودگردانی دید.

روی لیختن اشتاین: زندگی و آثار روی لیختن اشتاین را کاوش کنید
بیشتر بخوانید

پیسارو ، تنها هنرمندی که آثار خود را در هر هشت نمایشگاه گروهی امپرسیونیست (86-1874) نشان داده است ، به تعدادی از هنرمندان پست امپرسیونیست ، از جمله ژرژ سورات – پیشگام فنون پوآنتالیست – ونسان ون گوگ و پل گوگن آموزش داد. اهمیت پیسارو به عنوان یک هنرمند و معلم برای پیشرفت هنر مدرن در اواخر قرن نوزدهم نمی تواند بیش از حد باشد.نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – موزه ارمیتاژ دولتی ، سن پترزبورگ

نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

Nocturne: Blue and Gold – Old Battersea Bridge
هنرمند: James Abbott McNeill Whistler

شبگرد ویستلر: آبی و طلایی یکی از خیره کننده ترین آثار جنبش گسترده امپرسیونیسم است. این پل که در زمان بازسازی شهری در لندن تولید شده است ، پل باترسئا قدیمی در جنوب شهر را از منظر ساحل رودخانه به تصویر می کشد و چراغ های پل آلبرت جدیدتر در پس زمینه چشمک می زند در حالی که موشک ها از آسمان آب می خورند. این یکی از مجموعه کامل نقاشی های شبگرد است که سکون ، زیبایی و پیش بینی ظریف فضای شبانه لندن را منتقل می کند. ویستلر تأکید امپرسیونیستی را بر دیدگاه فردی و محدود به زمان در زمینه ای کاملا متفاوت با صحنه های شلوغ خیابان مکتب پاریس اعمال می کند.

منتقد هنر ، فرانسیس اسپالدینگ ، فن نوآورانه ای را که ویستلر برای خلق شب های خود به کار برد ، توصیف می کند. “[من] در اوایل دهه 1870 او یک سیستم و فرمولی را ایجاد کرد که می توانست با جلوه ای ظریف متفاوت باشد. او قبل از آن ، با استفاده از مقدار زیادی محیط ، رنگهای خود را مخلوط می کرد تا زمانی که به قول خودش” سس “داشت. سپس بر روی بومي كه اغلب با زمين قرمز تهيه شده و بلوزها را تشديد مي كرد ، بر روي رنگ مايع مي ريخت و غالباً روي زمين نقاشي مي كرد تا رنگ از بين نرود و با ضربه هاي طولاني برس برداشته شود. از یک طرف به طرف دیگر ، آسمان ، ساختمانها و رودخانه را ایجاد می کند ، صدا را با ظرافت تغییر می دهد در صورت لزوم و آنها را با حداکثر مهارت ترکیب می کند. ” ویستلر سپس در این نقاشی ویژگی های فردی مانند بارج و شکل را که اغلب در برابر شستشوی زمینه به صورت شبح یا شفاف ظاهر می شوند ، اضافه کرد.

ویپلر به شدت از طریق Japonism ، به ویژه چاپ بلوک چوبی ژاپنی ، که در مجموعه های Nocturne منعکس شده است ، مطلع شد. این خلق و خوی لطیف شرقی را که با شکل اغراق آمیز کشتی در آب منتقل می شود ، توضیح می دهد. در همان زمان ، چشم انداز کنجکاو ، که قسمت بزرگی از پل را از دید قطع می کند ، موقعیت یک بیننده انسانی را در ساحل رودخانه نشان می دهد ، در حالی که دو آتش بازی در آسمان به تصویر کشیده شده ، یکی در حال صعود و دیگری در حال انفجار ، تصویر را دقیقاً در یک لحظه از زمان تعیین می کند. شاید به همین دلیل است که عنوان این اثر و دیگران ، Nocturne ، به ترکیبی موسیقی متداول در شب اشاره دارد که آثار را به رسانه موسیقی محدود می کند.

شب های ویسلر هنگام نمایش برای اولین بار خشمگین شد و جان راسکین منتقد ویکتوریایی را به چنان حملات سخت تحریک کرد که ویسلر او را به دادگاه کشاند. با این وجود ، در دهه های پس از ترکیب آن ، این نقاشی و سایر نقاشی ها به عنوان شاهکارهای یک سبک کاملاً مدرن شناخته شدند. همانطور که اسپالدینگ یادآوری می کند ، آثار ویستلر کیفیتی غیرقابل انکار ، تقریباً جادویی را منتقل می کنند: “از وحدت تزئینی … جو و رمز و راز رشد می کند ، این حس که جهان مرئی نازک و غیر قابل توضیح است”.نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

نقاشی های امپرسیونیسم

روغن روی بوم – تیت انگلیس

پایان مقاله نقاشی های امپرسیونیسم

منبع سایت مداد

بیشتر بخوانید:

فیلم دردسر در بهشت|معرفی موسیقی پاپ|فیلم دعوت|نقد فیلم روز هفتم|فیلم رود|فصل دوم سریال bonding|لوکینو ویسکونتی|فیلم کروئلا|نقد فیلم احضار ۳|معرفی سبک موسیقی مینیمال

دیدگاهتان را بنویسید

دو × پنج =