صفحه اصلی > سینما : نقد فیلم جنگ ستارگان
ads

نقد فیلم جنگ ستارگان

فیلم جنگ ستارگان

نقد فیلم جنگ ستارگان / نقد فیلم Star Wars

دیدن دوباره ” فیلم جنگ ستارگان ” پس از 20 سال به معنای مرور مجدد مکانی در ذهن است. حماسه فضایی جورج لوکاس تخیلات ما را استعمار کرده است و سخت است که بایستیم و آن را به عنوان یک فیلم متحرک ببینیم ، زیرا کاملاً بخشی از خاطرات ما شده است.

با مقاله نقد فیلم جنگ ستارگان با بامدادی ها همراه شوید.

نقد فیلم جنگ ستارگان

 فیلم جنگ ستارگان

این داستان به اندازه یک داستان کودکانه مسخره است ، به همان اندازه کم عمق سریال قدیمی بعد از ظهر شنبه ، مانند کرانه ای مانند کانزاس در ماه اوت – و یک شاهکار. تصور می کنم کسانی که فلسفه آن را تجزیه و تحلیل می کنند ، با لبخند در ذهن خود چنین می کنند. باشد که نیرو با آنها باشد.

مانند “تولد یک ملت” و ” فیلم همشهری کین ” ، ” فیلم جنگ ستارگان ” یک حوزه فنی بود که بسیاری از فیلم های بعدی را تحت تأثیر قرار داد. این فیلم ها اشتراکات کمی دارند ، مگر اینکه در یک لحظه حساس در تاریخ سینما ، زمانی که روش های جدیدی برای سنتز رسیده بودند ، به وجود آمدند.

بیشتر بخوانید: ویلیام شکسپیر

“تولد یک ملت” زبان در حال توسعه عکس و ویرایش را گرد هم آورد. “Citizen Kane” با جلوه های ویژه ، صدای پیشرفته ، سبک عکاسی جدید و آزادی از داستان پردازی خطی ازدواج کرد. “جنگ ستارگان” نسل جدیدی از جلوه های ویژه را با تصویر اکشن پرانرژی ترکیب کرده است. اپرای فضایی و اپرا ، افسانه ها و افسانه ها را به هم پیوند داد و آنها را به عنوان یک سواری بصری وحشی بسته بندی کرد.

” فیلم جنگ ستارگان ” به طور موثری دوران طلایی فیلم سازی شخصی اوایل دهه 1970 را به پایان رساند و صنعت را متمرکز بر بودجه های بزرگ با جلوه های ویژه با جلوه های ویژه کرد و از روندی که ما هنوز در آن زندگی می کنیم ، جلوگیری کرد. اما نمی توانید آن را مقصر آنچه انجام داده سرزنش کنید ، فقط می توانید مشاهده کنید که چقدر خوب این کار را انجام داده است.

به هر ترتیب ، همه استودیوهای بزرگ در تلاشند “جنگ ستارگان” دیگری بسازند (عکس هایی مانند “Raiders of the Lost Ark” ، “Jurassic Park” و “Independence Day” وارثان آن هستند). مرکز ثقل هالیوود را در سطح فکری و عاطفی یک نوجوان درخشان قرار داد.

سریال سوپرمن و لوئیس
بیشتر بخوانید

با این وجود این امکان وجود دارد که هرچه پیرتر می شویم ذائقه قبلی خود را حفظ کنیم. چگونه دیگر می توان توضیح داد که ” فیلم جنگ ستارگان ” چقدر سرگرم کننده است ، حتی برای کسانی که فکر می کنند به داستان های علمی اهمیت نمی دهند؟

فیلم جنگ ستارگان خوش قلب در هر قاب است و درخشش هدیه مردی است که می دانست چگونه فن آوری پیشرفته را با یک داستان فریبنده ساده ، واقعاً بسیار قدرتمند پیوند دهد. این تصادفی نبود که جورج لوکاس با ژوزف کمبل ، متخصص اسطوره های اساسی جهان ، در ساخت فیلمنامه ای کار کرد که مدیون قدیمی ترین داستان های انسان است.

بیشتر بخوانید: میکل آنژ

در حال حاضر آیین احیای فیلم کلاسیک کاملاً ثابت شده است: یک کلاسیک قدیمی از خزانه های استودیو بیرون آورده می شود ، فریم به فریم ترمیم می شود ، در بهترین سالن ها دوباره اکران می شود و سپس دوباره در ویدئوی خانگی راه اندازی می شود. لوکاس با این “نسخه ویژه” از سه گانه ” فیلم جنگ ستارگان ” (که شامل نسخه های جدید “بازگشت جدی” و “امپراتوری به عقب می افتد”) یک قدم فراتر رفته است.

جلوه های ویژه وی در سال 1977 چنان پیشرفته بود که صنعتی ، از جمله Industrial Light & Magic Co. ، جادوگران رایانه ای را که بسیاری از بهترین جلوه های ویژه امروزی را انجام می دهند ، به وجود آورد.

در حال حاضر لوكاس ILM را با تلاش برای كنترل اثرات ، از جمله برخی از مواردی كه بودجه محدود 1977 وی را راضی نكرده است ، قرار داده است.

نقد فیلم جنگ ستارگان

 فیلم جنگ ستارگان

بیشتر تغییرات ظریف است. شما باید یک مقایسه همزمان داشته باشید تا ببینید که یک ضربه جدید کمی بهتر است. حدود پنج دقیقه از مطالب جدید وجود دارد ، از جمله جلسه ای بین هان سولو و Jabba the Hut که برای نسخه اول شلیک شده اما استفاده نشده است. (ما می فهمیم که جبا بی حرکت نیست ، اما به نوعی تورم اسفنجی به هم می ریزد.)

بیشتر بخوانید: چارلز دیکنز

همچنین به شهر Mos Eisley (“کندوی بدبخت زباله و شرور” ، می گوید یک ظاهر بهتر). و صحنه نبرد اوج گیری علیه ستاره مرگ بازسازی شده است.

نقد فیلم تیتان | ترسناک، غریب و دیوانه‌وار
بیشتر بخوانید

این پیشرفت ها به خوبی انجام شده است ، اما نشان می دهد که برای شروع اثرات به خوبی انجام شده است: اگر تغییرات آشکار نباشند ، به این دلیل است که ” فیلم جنگ ستارگان ” در وهله اول ظاهر فیلم را بسیار درست کرد. مقایسه واضح این است که “2001: یک ادیسه فضایی” ساخته کوبریک تقریباً 10 سال قبل ، در سال 1968 ، ساخته شده است که امروز نیز کاملا خوب است.

(یک تفاوت این است که کوبریک به دنبال واقع گرایی بود ، سعی می کرد تصور کند که دنیای آینده او واقعاً چگونه به نظر می رسد ، در حالی که لوکاس با خوشحالی گذشته را غارت می کند ؛ Fallen Millennium Falcon هان سولو دارای یک برجک اسلحه با یک سلاح دستی است که در خانه یک جهان است بمب افکن جنگ دوم ، اما برای رسیدن به هر چیزی با سرعت فضا بسیار کند است.)

دو الهام از لوکاس داستان را با تمسخر آغاز کردند: او این کار را نه در آینده بلکه “مدتها پیش” آغاز کرد و با “فصل 4: یک امید جدید” به وسط آن پرید. “این لمس های به ظاهر بی گناه در واقع قدرتمند آنها به حماسه هاله ای از یک داستان باستانی و داستانی دائمی بخشیدند.

بیشتر بخوانید: یوهان ولفگانگ فون گوته

به نظر می رسد که این دو شوک برای اولین لحظات فیلم کافی نبوده است ، من از یک بررسی توسط مارک آر. لیپر یاد می گیرم که این اولین فیلمی است که دوربین را در یک قسمت ستاره ای قرار می دهد: “صحنه های فضایی همیشه با یک دوربین ثابت انجام می شد ، و به یک دلیل بسیار خوب.

ایجاد زمینه ای از ستارگان به اندازه کافی بزرگ برای جابجایی اقتصادی به صرفه تر بود. ” این افتتاحیه چنان چشمگیر است که جای تعجب نیست که لوکاس جریمه پرداخت و از انجمن کارگردانان استعفا داد به جای اینکه از خواسته خود مبنی بر شروع اعتبارات افتتاحیه مرسوم اطاعت کند.

فیلم جنگ ستارگان شخصیت های ساده و کاملاً مشخصی دارد که با ربات های C-3PO (سریع ، کمی مثر) و R2D2 (کودکانه ، به راحتی صدمه می بیند) شروع می شود. امپراتوری شیطانی در کهکشان همه پیروز شده است ، اما نیروهای شورشی در حال آماده سازی حمله به ستاره مرگ هستند.

نقد فیلم پنجه طلا
بیشتر بخوانید

Princess Leia (pert، sassy Carrie Fisher) اطلاعاتی دارد که نقطه آسیب پذیر ستاره مرگ را مشخص می کند و آنها را در رایانه R2-D2 تغذیه می کند. هنگامی که کشتی او اسیر شد ، ربات ها از ستاره مرگ فرار می کنند و خود را در سیاره لوک اسکای واکر پیدا می کنند ، جایی که به زودی لوک (مارک هامیل به عنوان یک جوان ایده آلیست) با کنوبی خردمند ، پیر ، مرموز (الک گینس) ملاقات می کند و آنها آزاد را استخدام می کنند – اسب سوار فضایی هان سولو (هریسون فورد ، قبلاً لاکونیک است) تا آنها را به نجات لعیا برساند.

بیشتر بخوانید: ونسان ون گوگ

داستان با طراحی هنری بسیار چشمگیر ، دکوراسیون و جلوه های هنری پیشرفته است. اگرچه صحنه موجود در نوار بین کهکشانی به خاطر قنادی های مست های بیگانه مشهور است ، اما صحنه دیگری وجود دارد – وقتی این دو ربات با سایر ریزه های دست دوم به دام می افتند – که به همان اندازه صفحه را با جزئیات جذاب پرتاب پر می کند. و یک صحنه در سطل آشغال Death Star (که در آن یک مار زندگی می کند که سر آن به طرز کنجکاوی مانند E.T. زندگی می کند) نیز به خوبی انجام شده است.

بسیاری از این سیارات به طرز حیرت انگیزی زیبا هستند و چیزی را مدیون نقاشی های خیالی Chesley Bonestell از دنیای دیگر است. حمله نهایی به ستاره مرگ ، هنگامی که موشکها بین دیوارهای موازی سرعت می گیرند ، یک گره در جهت “2001” است ، با سفر سبک خود به بعد دیگر: کوبریک نشان داد ، و لوکاس یاد گرفت ، چگونه احساس مخاطب را ایجاد کند این از طریق فضا به شدت آسیب می بیند.

لوکاس صفحه اش را با لمس های عاشقانه پر می کند. موشهای بیگانه کمی در اطراف صحرا پرش می کنند و یک بازی شطرنج با موجودات زنده انجام می شود. وسیله نقلیه هوایی “Speeder” لوک ، که روی شن و ماسه می چرخد ​​، ناخوشایند من را به یاد یک موستانگ 1965 می اندازد. و جزئیات ایجاد کننده حضور ، ظاهر و صدای دارت ویدر را در نظر بگیرید که ماسک صورت متشکل از آن ، شنل سیاه و تنفس توخالی زمینه ساز صدای سرد نابودی جیمز ارل جونز است.

100 فیلم برتر تاریخ
بیشتر بخوانید

برای اولین بار با دیدن فیلم جنگ ستارگان ، مرا با خود بردند و از آن زمان تاکنون جارو شده ام. با دیدن این نسخه بازیابی شده ، سعی کردم عینی تر باشم و خاطرنشان کردم که جنگ های اسلحه در کشتی های فضایی کمی طولانی تر می شوند. قابل توجه است که تیراندازان امپراتوری هرگز به افراد مهمی ضربه نمی زنند.

و حمله جنگنده ها به کشتی دشمن اکنون مانند بازی های رایانه ای پیش بینی شده بازی می کند. من هم تعجب می کنم ، اگر لوکاس می توانست فلسفه چالش برانگیزتری را در پس این نیرو ارائه دهد. همانطور که کنوبی توضیح می دهد ، در واقع فقط با روند کار پیش می رود. اگر لوکاس کمی جلوتر می رفت ، شامل عناصر عدم خشونت یا ایده هایی درباره حفاظت بین کهکشانی چه می کرد؟ (برای منفجر کردن سیستم های ستاره ای اتلاف منابع زیادی است.)

بیشتر بخوانید : 100 فیلم برتر تاریخ

فلسفه های فیلم که برای همیشه زنده خواهند ماند ساده ترین فلسفه ها هستند. آنها ممکن است عمق عمیقی داشته باشند ، اما سطح آنها به اندازه یک داستان قدیمی محبوب برای مخاطب روشن است. راهی که من این را می دانم به این دلیل است که داستان هایی که به نظر جاودانه می روند – “ادیسه” ، “دون کیشوت” ، “دیوید کاپرفیلد” ، “هاکلبری فین” – همه یکسان هستند:

یک قهرمان شجاع اما ناقص ، یک جستجو ، مردم و مکانهای رنگارنگ ، افراد وابسته ، کشف حقایق اساسی زندگی. اگر از من خواسته شود كه با اطمینان بگویم كدام فیلم ها یك یا دو قرن دیگر به طور گسترده ای شناخته می شوند ، من لیست “2001: یك ادیسه فضایی” و “جادوگر” از اوز و كیتون و چاپلین و آستر و راجرز و احتمالاً “کازابلانکا”. . . و ” فیلم جنگ ستارگان ” مطمئناً.

پایان نقد فیلم جنگ ستارگان

منبع سایت مداد

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

16 − 15 =