نقد فیلم خانه بازی ها : تقریباً همه فیلم های دیوید مامت شامل نوعی بازی باهم است. گاهی اوقات این یک ادعای واقعی است ، مانند ” فیلم خانه بازی ها ” ، جایی که یک شخصیت عمدا توسط کلاهبرداران فریب می خورد.
با مقاله نقد فیلم خانه بازی ها با بامدادی ها همراه باشید.
گاهی اوقات این یک اتفاق ناخواسته است ، مانند “چیزها تغییر می کند” ، جایی که یک پیرمرد کفشک به اشتباه به عنوان رئیس اوباش شیکاگو اشتباه می گیرد.
نقد فیلم خانه بازی ها
گاهی اوقات این یک معامله مضاعف است ، مانند “Glengarry Glen Ross” ، جایی که فروشندگان املاک و مستغلات مشتریان را پشتیبانی می کنند در حالی که آنها توسط شرکتی که در آنها کار می کنند متصل می شوند.
هیچ یک از این موارد منفی ، به عنوان بازی های کلاسیک با اعتماد به نفس ، با اصطلاحات کیفری ساده نوشته و ارائه نشده است. همه آنها شامل یک سطح اضافی از ارتباط عاطفی است ، که آنها را به چنین ماده باشکوهی برای درام تبدیل می کند. در ” فیلم خانه بازی ها ” (1987) صحنه ای وجود دارد که استراتژی اساسی فیلمنامه را توضیح می دهد ، و توضیحات برای همه فیلم های او مناسب است.
مرد متهم (جو مانتگنا) برای زنی که شاگرد او شده است (لیندسی کروز) توضیح می دهد: “ایده اصلی این است.” “این بازی اعتماد به نفس نامیده می شود. چرا؟ چون اعتماد به نفس خود را به من می دهی؟ نه. چون من مال خودت هستم.”
او نشان می دهد. آنها در یک دفتر وسترن یونیون به سر می برند و وانمود می کنند منتظر می مانند پول به او وصل شود. مردی وارد می شود و از دفتردار می پرسد که آیا پولش رسیده است؟ چنین نبوده است.
می نشیند. مانتگنا او را وارد گفتگو می کند ، می فهمد او یک تفنگدار دریایی است که برای بازگشت به کمپ پندلتون به کرایه اتوبوس احتیاج دارد و آرام می گوید: “شما در سپاه هستید؟ من در سپاه بودم.” Mantegna با ایجاد این پیوند ، درست به محض ورود سیم خود مانتگنا ، کرایه اتوبوس را به پسر ارائه می دهد. او اعتماد به نفس خود را می دهد.
او نشان می دهد که به پسر دیگر اعتماد دارد. البته سیم مرد دیگری ابتدا می رسد و البته او پول مانتنا را پیشنهاد می دهد. زیبایی آن این است که ، در کل معاملات ، Mantegna هرگز درخواست پول نکرده است – فقط آن را ارائه داده است.
نقد فیلم خانه بازی ها
این پیشنهاد جعلی اعتماد زمینه ساز یکی پس از دیگری فیلم مامت است و با این وجود هرگز تکرار نمی شود زیرا امکان دراماتیک نامحدود را باز می کند. به سختی می توان لحظه ای آهسته در فیلم های مامت مشاهده کرد زیرا حتی گفتگوهای کوچک ، حتی گذشت زمان از روز ، با انگیزه های پنهان بلندگوها همراه است.
حتی وقتی به نظر می رسد اتفاقی نمی افتد ، این توهم که باید اتفاقی بیفتد جلب توجه می کند ، اما نمی توانیم آن را تشخیص دهیم. این مأموریت مامت بر روی ماست. او به ما اطمینان می دهد که می توانیم نقشه او را دنبال کنیم.
بعضی اوقات نمی توانیم عمق هزارتوی “زندانی اسپانیایی” را در نظر بگیرید. مردی (استیو مارتین) در یک جزیره گرمسیری ظاهر می شود. با توجه به علامت وی (کمپبل اسکات) فرض بر این است که او با هواپیمای دریایی وارد شده است ، اما در واقع هیچ کس چنین اتفاقی را ندیده است. اسکات به اطلاعات مخفی شرکت دسترسی دارد – فرمولی به ارزش میلیون ها نفر.
مارتین اعتماد خود را به او پیشنهاد می کند. او از اسکات می خواهد که کتابی را به خواهر مارتین در نیویورک تحویل دهد و در واقع اشاره می کند که این خواهر احتمال عاشقانه ای دارد. ترفند کتاب به نظر می رسد راهی نادرست برای اغوای اسکات در فاش کردن راز است ، اما در واقع سطوح عمیق تری از آن وجود دارد و در پایان ما با یک مکاشفه واقعاً حیرت انگیز روبرو هستیم.
من “زندانی اسپانیایی” را متقاعد کردم که در زیر توضیحات آشکار مامت ، سطح دیگری از فریب وجود دارد. شاید وجود نداشته باشد. مطمئناً فیلم واقعی در فیلم همان چیزی است که توسط مامت بر روی مخاطب کشیده شده است ، که ما را متقاعد می کند که یک کانسپت وجود دارد و او آن را فاش کرده است ، در حالی که ممکن است آن چیزی که فکر می کنیم باشد و افشاگری چیزی را توضیح ندهد. فوق العاده او این کار را با اعتماد به نفس ما انجام می دهد.
من علاقه خاصی به فیلم های مامه دارم. آنها نوعی وتر پاسخگو در من ایجاد می کنند. من از روش خشکی كه به بازیگرانش دستور داده می شود رفتار كنند ، خوشم می آید – روشی كه برای اثرات دنبال نمی كنند ، اما اجازه می دهند جلوه ها به آنها برسد.
سبک حرکتی را که هم رفتار کمی دارد ، هم توسط بازیگران و هم از دوربین دوست دارم. در صحنه های نمایش مامت اشاره ای به تأثیر فاسبیندر وجود دارد که دوست داشت بازیگرانش طوری رفتار کنند که گویی در تابلوها ژست می گیرند و می دانست که چنین هستند.
نقد فیلم خانه بازی ها
در ارائه های مامت یک کیفیت تحریک کننده وجود دارد که من را به یاد یک شعبده باز ماهر می اندازد ، و وقتی داستان را برای ما تعریف می کند ، با دقت کارت های خود را دراز می کند. ما می دانیم که داستان هیچ ارتباطی با کارتها ندارد (“ملکه الماس تصمیم گرفت که با پادشاه قلبها رابطه برقرار کند ….)”. داستان یک انحراف است. داستان واقعی این است که چه اتفاقی برای کارتها می افتد؟ او در حالی که به ما می گوید کار دیگری می کند واقعاً چه می کند؟
صدای شعبده باز هرگز به نظر نمی رسد که گویی واقعاً معتقد است ملکه و پادشاه با هم رابطه دارند. سخنرانی او کیفیت کمی مسخره و رسمی دارد. او در حال گذراندن آیین گفتن یک داستان برای ما است ، در حالی که در عین حال به روشی مخفی دیگر عمل می کند.
احساسی در یک فیلم مامه دارد. مثل شعبده بازی که کارتهای واقعی او پنهان است. منطقی است که او بارها و بارها از همان بازیگران استفاده می کند ، همانطور که یک شعبده باز همیشه با همان 52 کارت شروع می کند. (در واقع ممت نمایش برادوی را با بازی ریکی جی ، مدیر کارت اصلی که در بیشتر فیلم هایش ظاهر می شود ، کارگردانی کرد.)
” فیلم خانه بازی ها ” ، اولین فیلم مامت ، مورد علاقه من است ، نه به این دلیل که بهتر از مثلا “همه چیز تغییر می کند” ، “آدم کشی” ، “زندانی اسپانیایی” ، “اولینا” ، “پسر وینسلو” یا فیلمنامه های “Glengarry Glen Ross” ، “Edge” و “Wag the Dog” ، اما چون با شوک جدید وارد شد: من آن را دیدم و در حضور سبک جدیدی بود ، صدای متمایز.
کروز به عنوان یک درمانگر پرفروش بازی می کند که بیمار قمارباز با شکستگی پاها تهدیدش کرده است. او یک شب به خانه بازی ها می رود ، از خیابانی که منظره ادوارد هاپر است عبور می کند تا با قمارباز (مانتنا) مقابله کند. او از طریق یک درب باز ، یک بازی ورق را در حال انجام می بیند.
مانتگیا بیرون می آید تا با او صحبت کند و تهدیدهای او را دنبال می کند. ما احساس می کنیم که تهدیدها هیچ ارتباطی با آن ندارند – اینکه او از صحبت سخت با یک شخص خطرناک اتهام اروتیک می گیرد.
مانتگنا او را در یک ثانیه می خواند. او می گوید راهی برای بخشش بدهی وجود دارد. این شامل زنی است که به او کمک می کند. یک تگزانی ثروتمند در بازی وجود دارد (ریکی جی). او یک “بگویید” – ژستی هدیه دهنده که نشان می دهد آیا او دست خوبی دارد.
مانتنا به كروز می گوید كه او اتاق را ترك خواهد كرد و كروز باید به دنبال این موضوع بگردد. نگاه می کند ، و می بیند. او هیجان زده می شود. او می داند که آنها می توانند برنده شوند. تكسان كل شمع خود را درون گلدان فرو می برد. مانتنا نمی تواند آن را بپوشاند. کروز پیشنهاد می کند برای او چک بنویسد. زیبا. او به او اعتماد به نفس داد ، و او نیز به او پول می دهد.
اوه ، فیلم بسیار پیچیده تر از آن است. فکر نکنید که من خیلی زیاد داده ام (من بیش از این چیزی نخواهم داد). من روش مکانیک های ساخت و ساز سطح داستان (پادشاهان و ملکه ها) را دوست دارم ، در حالی که داستان واقعی در مورد چگونگی تحریک جنسی جنسی زن است که به واسطه هیجان قرار گرفتن در یک مخروط تحریک می شود. بعداً ، او و مانتنا وارد اتاق هتل مرد دیگری می شوند و با گذر از آن درب ممنوع ، مانند یک پیش نمایش خشونت آمیز او را عمل می کنند. برای مکانیک داستان بسیار مهم است که هر صحنه فقط از دید او مشاهده شود.
گفتگوی مامت با آجرهای قرمز ساده واقعیت آغاز می شود و آنها را در دیوارهایی قرار می دهد که کمی مبهوت هستند. هیچ کس از کلمه ای که نمی دانید استفاده نمی کند. آنها ابتذال و فحاشی و کلیشه را دوست دارند. اما گفتگو به بعد کمی جدید تبدیل شده است. کمی ادب می شود و تا حدودی خودآگاهانه جمع می شود ، گویی گوینده با زبان دوم یا نقشی تکرار نشده سروکار دارد.
این باعث می شود که ما با دقت بیشتری گوش دهیم. یک خط نزدیک به انتها وجود دارد (“تو تسویه حساب بدی. و من قصد ندارم روی تو شرط ببندم”) که ، وقتی می آید و چگونه انجام می شود (و چرا انجام می شود) ، نوعی والا دارد کمال این آخرین برداشت هدیه اعتماد به نفس است. بازی تمام شد.
پایان مقاله نقد فیلم خانه بازی ها
منبع سایت مداد
بیشتر بخوانید:
100 فیلم برتر تاریخ|نقد فیلم شام من با آندره|نقد فیلم نشانی از شر|بهترین فیلم های مارتین اسکورسیزی|فیلم معجزه آبی|فیلم نوبت عاشقی|نقد فیلم اورفه|نقاشی رویا از پیکاسو|نقاشی بانوی صخرهها|تحلیل نقاشی تعمید مسیح|تحلیل تابلو مدرسه آتن