صفحه اصلی > سینما : نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار
ads

نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار

فیلم آگیره، خشم پروردگار

نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار : هندی دستگیر شده با آخرین بازماندگان یک لشکرکشی اسپانیایی که به دنبال افسانه ای ال دورادو ، شهر طلا است ، به احترام صحبت می کند. پادری کتاب مقدس ، “کلام خدا” را به او تحویل می دهد. او آن را به گوش خود نگه می دارد اما چیزی نمی شنود. دور گردن او یک نگین طلایی آویزان است.

با مقاله نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار با بامدادی ها همراه شوید.

نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار

فیلم آگیره، خشم پروردگار

اسپانیایی ها آن را از او پاره می کنند و جلوی چشمانشان نگه می دارند ، مسحور این امید که حالا ، بالاخره بالاخره بالاخره ، ال دورادو باید نزدیک باشد. “شهر کجاست؟” آنها با استفاده از غلام خود به عنوان مترجم ، به سرخپوست گریه می کنند. دستش را مبهم به سمت رودخانه تکان می دهد.

” فیلم آگیره، خشم پروردگار ” (1973) ساخته ورنر هرتزوگ یکی از چشم اندازهای بزرگ سینمایی است. این داستان سفر لشکرکشی فاتح گونزالو پیزارو است ، که در سالهای 1560 و 1561 یک بدن مرد را به جنگل بارانی پرو هدایت کرد ، که توسط داستان های شهر از دست رفته اغوا شده است.

بیشتر بخوانید: 100 فیلم برتر تاریخ

شات آغازین تصویری چشمگیر است: صف طولانی از مردان در مسیری شیب دار به دره ای در پایین راه می روند ، در حالی که ابرهای مه قله ها را پنهان می کنند. این مردان از کلاه ایمنی و ایمنی بند استفاده می کنند و زنان خود را روی صندلی های سدان محصور حمل می کنند. آنها برای یک مسابقه دادگاه لباس پوشیده اند ، نه برای جنگل.

موسیقی فیلم آگیره، خشم پروردگار لحن را تعیین می کند. این جنبش انگیز ، کلیسایی ، انسانی و در عین حال چیز دیگری است. این توسط فلوریان فریککه است که گروه موسیقی آن Popol Vuh (به خاطر اسطوره آفرینش مایان) به موسیقی متن بسیاری از فیلمهای هرتسوگ کمک کرده است.

برای این سکانس آغازین ، هرتسوگ به من گفت: “ما از ساز عجیبی استفاده کردیم ، که آن را” کر-ارگ “می نامیدیم. در داخل آن سه ده نوار مختلف وجود دارد که به صورت حلقه ای به موازات یکدیگر قرار دارند. … همه این نوارها به طور همزمان در حال اجرا هستند و یک صفحه کلید وجود دارد که می توانید روی آنها مانند ارگ بنوازید تا [مانند] یک گروه کر انسان به نظر برسد اما در عین حال بسیار مصنوعی و واقعاً کاملاً وهم آور است. “

نقد فیلم لورنس عربستان
بیشتر بخوانید

من بر موسیقی تأکید می کنم زیرا صدای فیلم ورنر هرتزوگ به طور ارگانیک بخشی از تأثیر آن است. داستان های او به روشی ساده آغاز می شود ، اما نتیجه آنها غیرقابل محاسبه است و هیچ جای گفتنی وجود ندارد که کجا می توانند منجر شوند: آنها نه در یک “پایان” بلکه در ایجاد خلق و خوی در درون ما – یک احساس معنوی یا بینشی – نتیجه می گیرند. من معتقدم که او می خواهد مخاطبانش مانند ناظران جداگانه ، بیرون از زمان ایستاده و غمگین از بی حد و حصر جهان ، در حالی که رویاها و خیالات انسان را تحت تأثیر قرار می دهد ، احساس کنند.

اگر موسیقی برای ” فیلم آگیره، خشم پروردگار ” بسیار مهم است ، چهره کلاوس کینسکی نیز مهم است. او چشمانی آبی و لبهای پهن و ضخیم دارد که اگر به عقب کشیده نشوند ، به نظر جنسی می رسد. در اینجا او با قوی ترین اراده از بین تسخیر کنندگان بازی می کند. هرتسوگ به من گفت که وقتی برای اولین بار کینسکی را دید ، او در آلمان جوانی بود: “در آن لحظه می دانستم که سرنوشت من این است که فیلم بسازم و او در آنها بازی کند.”

بیشتر بخوانید: هانا آرنت و کتاب توتالیتاریسم

هنگامی که پیزارو می ترسد که احمقانه کاری وی احمقانه است ، او یک مهمانی کوچک را انتخاب می کند تا یک هفته را به گشت و گذار در رودخانه دورتر سپری کند. او می گوید ، اگر آنها چیزی پیدا نکنند ، تلاش متوقف خواهد شد. این حزب كوچكتر توسط دون پدرو دو اورسوا اشراف رهبری می شود و آگوئر (كینسكی) دومین فرماندهی وی است.

همچنین در این حزب ، همراه با سربازان و بردگان ، یک کشیش ، گاسپار دو کارواخال ، حضور دارند. نجیب زاده فربه فرناندو دو گوزمن ؛ همسر اورسوا ، فلورس ؛ دختر آگوئر ، اینز و یک برده سیاه پوست به نام اوکلو ، که با کمال تأسف به یکی از زنان می گوید: “من یک شاهزاده به دنیا آمدم و نگاه کردن به مردان ممنوع بود. اکنون در زنجیر مانده ام. “

هرتسوگ سفر خود را عجله نمی کند ، یا آن را با قسمت های مصنوعی تعلیق و عمل پر نمی کند. آنچه بیش از هر چیز احساس می کنیم ، بی حد و حصر رودخانه و جنگل اطراف آن است – که هیچ ساحلی برای ایستادن ارائه نمی دهد زیرا آبها بالا رفته و آن را طغیان کرده اند.

نقد فیلم داستان زمستان
بیشتر بخوانید

در نظر بگیرید که هرزوگ چگونه به یک بحران اولیه دست می یابد ، وقتی یکی از قایق ها در گرداب قرار می گیرد. غلامان با عصبانیت قایقرانی می کنند ، اما قایق نمی تواند حرکت کند. دوربین هرتسوگ از لبه های در معرض خطر رودخانه در آن طرف رودخانه می ماند. ناراحتی آنها دور و غیرقابل حل است. آگوئر با تحقیر هرگونه تلاش برای نجات آنها را رد می کند ، اما یک طرف به آنجا اعزام می شود تا از طرف دیگر به آنها برسد. در صبح ، قایق هنوز در جای خود شناور است. همه در آن مرده اند

بیشتر بخوانید: نقد فیلم فروشنده

آنها چگونه مردند؟ من یک ایده دارم ، اما شما هم همینطور. نکته این است که مرگ سرنوشت این اعزام است. اورسوا ، رهبر ، دستگیر می شود. آگوئر انتخاب گوزمان را به عنوان رهبر جدید آنها ترتیب می دهد. به زودی هر دو مردند. آخرین وعده غذایی گوزمن ماهی و میوه است ، که او به عنوان “امپراتور” با حرص غذا می خورد در حالی که افرادش چند هسته ذرت را حساب می کنند. اسبی دیوانه می شود ، دستور می دهد آن را به دریا بیاندازند و مردان به سختی غر می زنند که گوشت برای یک هفته تأمین می شود. جسد گوزمان به زودی پیدا می شود.

نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار

فیلم آگیره، خشم پروردگار

آگوئر با یک حکومت وحشت حاکم است. او با یک راه رفتن متحرک و کنجکاو در اطراف قایق قدم می زند ، گویی که یکی از زانوهایش خم نمی شود. در چشمانش دیوانگی وجود دارد. وقتی صدای یکی از مردها را که زمزمه برنامه فرار از گوش او بود شنید ، چنان سرش را قطع کرد که سر مرد جمله ای را که می گفت به پایان رساند.

وقتی پیکان به آرامی از جنگل و به گردن و پشت مردان پرواز می کنند ، مرگ بیشتر در خارج از فیلم یا سریع و بی صدا رخ می دهد. آخرین تصاویر این فیلم ، از جمله به یادماندنی ترین مواردی است که من دیده ام ، مربوط به آگوئر است که تنها بر روی قایق خود قرار دارد ، توسط اجساد و صدها میمون کوچک در حال محاصره احاطه شده است و هنوز امپراتوری جدید خود را برنامه ریزی می کند.

بیشتر بخوانید: سریال داستان لیسی

فیلمبرداری ” فیلم آگیره، خشم پروردگار ” افسانه ای در محافل سینمایی است. هرتسوگ ، یک کارگردان آلمانی که از “افسون مکان” صحبت می کند ، بازیگران و خدمه خود را به منطقه ای دورافتاده از جنگل برد که در آنجا تب مکرر بود و گرسنگی به نظر می رسید.

نقد فیلم حرکت ناگهانی ممنوع
بیشتر بخوانید

گفته می شود هرتسوگ اسلحه ای را بر روی کینسکی نگه داشته تا او را مجبور به ادامه بازی کند ، اگرچه کینسکی در زندگی نامه خود این موضوع را انکار می کند و به سختی می افزاید که او تنها اسلحه را داشته است. بازیگران ، اعضای خدمه و دوربین ها در واقع مانند قایق هایی بودند که می بینیم ، و اغلب ، هرتسوگ به من می گفت ، “من 10 دقیقه قبل از فیلمبرداری یک صحنه ، از گفت وگو نمی دانستم.”

به هر حال ، فیلم آگیره، خشم پروردگار توسط دیالوگ هدایت نمی شود ، به جز آگوئر ، شخصیت او به همان اندازه توسط چهره و بدن کینسکی ایجاد می شود که با کلمات ایجاد می شود. فکر می کنم آنچه که هرتزوگ در داستان می بیند ، همان چیزی است که او در بسیاری از فیلم هایش پیدا می کند: مردانی که چشم انداز یک موفقیت بزرگ را آزار می دهند ، که با جسارت رسیدن به آن ، مرتکب گناه غرور می شوند و توسط یک جهان تسخیر ناپذیر خرد می شوند. یکی به مستند او در مورد پرش کننده اسکی اشتاینر فکر می کند ، که می خواست برای همیشه پرواز کند و آنقدر خوب شد که در خطر پرتاب بیش از حد منطقه فرود و خرد شدن خود در برابر سنگها و درختان بود.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم آواز در باران

از میان فیلمسازان مدرن ، ورنر هرتزوگ بینا ترین و وسواس فکری ترین مضامین بزرگ است. تعجبی ندارد که او اپراهای زیادی را کارگردانی کرده است. او نمی خواهد یک داستان طراحی شده را روایت کند یا یک گفتگوی سرگرم کننده ضبط کند. او می خواهد ما را به عرصه های شگفتی برساند.

تعداد انگشت شماری از فیلمهای مدرن جسارت بینش او را دارند. من به “فیلم 2001: ادیسه فضایی” و “آخرالزمان الان” فکر می کنم. در میان کارگردانان فعال ، کسی که به نظر می رسد مسیحی است ، الیور استون است. نوعی جنون مقدس در نحوه صحبت آنها درباره کارشان وجود دارد. نمی توان آنها را با موفقیت مرسوم آزار داد ، زیرا آنها به تعالی می رسند.

نقد فیلم حرص
بیشتر بخوانید

فیلم همراه ” فیلم آگیره، خشم پروردگار ” فیلم “Fitzcarraldo” هرتزوگ است که کینسکی نیز در آن بازی می کند و در جنگل بارانی نیز شلیک شده است و همچنین در مورد یک کار غیرممکن است: مردی که می خواهد با کشیدن آن یک کشتی بخار را از یک سیستم رودخانه به سیستم دیگر انتقال دهد زمین.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم احضار ۳

البته هرتسوگ به معنای واقعی کلمه یک کشتی واقعی را از طریق خشکی به زمین کشید تا فیلم آگیره، خشم پروردگار را بسازد ، علی رغم هشدارهای فوری مهندسان مبنی بر اینکه کابل ها همه را از بین می برد و از وسط نصف می کند. مستندی در مورد فیلمبرداری آن فیلم ، “بار رویاها” ، ساخته لس بلانک ، به اندازه خود فیلم آگیره، خشم پروردگار دلهره آور است.

پایان مقاله نقد فیلم آگیره، خشم پروردگار

منبع سایت مداد

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

یک + سه =