صفحه اصلی > سینما و سینمای ایران : نقد فیلم شطرنج‌ باد
ads

نقد فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد اثر تماشایی و جذاب محمدرضا اصلانی بدون شک جز آثار کالت سینمای ایران بشمار میرود.  از میزان اهمیتش همین بس که اثر جنایی_‌رازآلود اصلانی در سال ۲۰۲۰ به همت بنیادفیلم مارتین‌اسکورسیزی مورد مرمت قرار گرفت تا سینه‌فیل ها و منتقدین بار دیگر بتوانند با چنین اثر مهمی روبرو شوند.

نگارنده این متن با تماشای مجدد، اثر مذکور را همردیف با آثاری نظیر قیصر، گوزنها ، کندو ، تنگنا ، شب‌قوزی و… دانسته و اعتراف میکنم از برخی ویژگی‌های متنی و اجرایی آن شگفت زده شده و به قطع یقین آنرا جلوتر از زمانه‌ خودش میدانم.

نقد فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد روایت ازلی ابدی حرص و طمع و وسوسه و گناه است. روایتِ روابطی که عشق ، وفاداری ، اعتماد و واژه‌های اینچنینی به هیچ وجه نقشی در آن نداشته و در عوض خیانت ، فریب، چرک و البته مرگ سایه خود را بشکلی گسترده بر آن پهن کرده‌اند. شطرنج باد روایت انسانهایی است که در عمارتی به ظاهر موقر، شکوهمند و زیبا و پر رنگ و لعاب روزگار میگذرانند اما نیت پلید و شومشان عرصه را چنان برایشان تنگ نموده که هیچ‌یک ولو برای اندک دقایقی از نفس کشیدن راحت محرومند.

فیلم شطرنج‌ باد روایتی است از شخصی که مورد ظلم واقع شده و خودش طیِ نقشه‌ای ، جایگاه ظالم را پر میکند و درنهایت بر نیرنگ و پوچی همه چیز آگاه شده و درنهایت این (هیچ) است که نصیبش میشود.

اصلانی برای روایت چنین انسانهای شبح‌واری از هیچ تلاشی دریغ نکرده و از همان تیتراژ ابتدایی تا واپسین دقایق روایت ، لحظه‌ای مخاطب را راحت نمیگذارد. تیتراژ ابتدایی را به یاد اورید که چگونه با مکث بر صفحه‌ای سیاه و موسیقی عذاب آور و کوبنده آغاز میشود ، ادامه می یابد و به پایان میرسد. مکثی حدودا یک دقیقه‌ای بر صفحه سیاه به علاوه موسیقی پر حجم و انصافا کر کننده‌ای که ترکیبی از سازهای بادی و کوبه‌ای است از همان ابتدا سعی در القای فضایی شوم و ملتهب داشته و بواقع مخاطب را برای رویارویی با روزهایی پرتنش آماده میکند.

گویی قرار است به میدان نبرد برویم! اصلا گاهی این موسیقی چنان اوج گرفته که گویی صوراسرافیل در آخرالزمان را شنوا هستیم.

نقد فیلم جاگام تندیرام
بیشتر بخوانید

جدا از عنصر موسیقی با نمایی بسته از شیشه‌هایی رنگی طرفیم که پس از پایان تیتراژ با ضربه‌ای ناگهانی (از شی‌ای گُرز مانند) شکسته شده تا همچنان در همان فضای ملتهب و شوم مانده و بدانیم قرار نیست با شخصیتهایی آرام و متعادل طرف باشیم .

همانطور که در ابتدا اشاره شد فیلم شطرنج‌ باد روایتی از حرص و طمع انسانی است. به شکل پیش‌فرض این انتظار میرود که کشمکش میان پروتاگونیست و آنتاگونیست از عناصر حیاتی روایت باشند. اگرچه کشمکش نقش پررنگی در این زمینه دارد اما نکته ویژه را میبایست در موضع خالق درنظر گرفت .چرا که اساسا اثر مذکور با آنتاگونیست سرکار داشته و خبری از پروتاگونیست در آن نیست!

نقد فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد

اصلانی به درستی تیپهایی بدذات و پلید و حیله‌گر را پیش چشم مخاطب قرار میدهد و با موضعی آنتی‌پات به نسبت همگی ، مخاطب را با وضعیتی غریب به لحاظ نمایشی روبرو میسازد. این آنتی‌پاتی هم شامل خانم‌کوچک ( فخری‌خوروش) است که در ابتدا موضع ضعف‌اش را میفهمیم و هم حاج‌عمو( محمدعلی کشاورز) منفعت طلبِ زورگو و هم افرادی که برای عملی شدن نقشه خانم‌کوچک به وی یاری میرسانند.

بواقع اصلانی صرفا کوشیده تا روایتگر روابطی ناپایدار و ضدانسانی و کشمکش‌هایی از سر منفعت طلبی باشد و مخاطب به هیچ وجه به نسبت هیچ یک از طرفین حساس و سمپات نشود.

فیلم شطرنج‌ باد قبل از آنکه داستانگویی‌اش را آغاز کند به درستی تیپهای مورد نظر را برایمان میسازد: از همان خانم‌کوچک گرفته که با گُرز‌اش شیشه ها را میشکند تا هم اعتراضی بر شرایط خفقان آور فعلی داشته باشد و هم بنوعی بر ضعف جسمانی‌اش (افلیج بودن) دهان کجی کند و با شرایطی افسرده حال و بی حوصله با رختی سیاه که بر تن دارد در میزانسن حاضر است.

تا حاج‌عمو با آن سکانس تماشایی معرفی‌اش، که بازی با نور و سایه، سایه او را به نسبت حاضران در صحنه همچون هیولایی بتصویر میکشد که در میزانسن بر موضع اقتدار و برتری او آگاه شویم تا سکانس های مشابه از درگیری لفظی میان این دو که در اولی خانم‌کوچک که دست بالا را داشته و از حمایت دکتر برخوردار است

را در  در بالای پله‌ها و آشکارا بالاتر از حاج‌عمو شاهدیم تا سکانس بعدی که قرار است تقابل دونفره را جدی تر و ملتهب تر داشته باشیم (سیلی زدن حاج‌عمو به خانم‌کوچک) پس در میزانسنی که هردو همراستای هم و در یک طبقه حاضرند(دیگرخبری از اختلاف جایگاه طرفین نیست) وقایع را شاهدیم و… جملگی تصاویر هوشمندانه و صدالبته موجزی را پیش چشم مخاطب قرار داده تا فیلم شطرنج‌ باد از هرگونه تلاش اضافی و غیرضروری در امان باشد.

نقد فیلم طلاخون
بیشتر بخوانید

فیلمساز همچنین نگاهی منفی به انسانهای مذهبی (و نه خودِ مذهب) و سنتی دارد. حاج‌عمو باوجود آنکه تماما بر عمارت و اموالِ خانم‌کوچک چنبره زده و نه احترامی برای مادر مرده او و نه دیگر افراد زنده ، قائل است و همچنین مردی هیز و شهوت پرست معرفی میشود (لمس کردن کنیزک قبل از نماز خواندن) به عبادت و  نماز خواندن پرداخته و خداپرست است!

اصلانی در نمایی به یادماندنی به این مدل از دین‌داری دهان کجی جالبی میکند. نمایی فول‌شات را به یادآورید که خانم‌کوچک سوار بر ویلچیراش بر سر حاج عموی به سجده رفته ، حاضر میشود و نگاهش میکند (درست قبل از به قتل رساندنش) میزانسن چنان جلوه میکند که گویی حاج‌عمو به خانم‌کوچک سجده کرده و برخلاف دقایق قبلی ، حالا اوست که در موضع ضعف قرار داشته و به پای طرف مقابل افتاده است.

نقد فیلم شطرنج‌ باد

فیلم شطرنج‌ باد

نکته قابل توجه دیگر را میبایست در بحث زمان و مکان روایت درنظر گرفت. فیلم‌نامه عملا به شکلی واضح و مشخص به این موارد تاکید نمیکند. هرچند از بحث طراحی صحنه و لباس میتوان در مورد زمانی نزدیک به اواخر دوره قاجار یا حتی اوایل پهلوی حدس‌هایی زد (بعنوان مثال اسلحه‌ای که با پر کردن باروت بشکل دستی آماده شده و خبری از گلوله نیست و البته نبود انرژی برق و…)

و همچنین در دقایق پایانی به رفتن به قم و شاه عبدالعظیم اشاره میشود تا ناخودآگاه شهر تهران به ذهن مخاطب خطور کند اما در مجموع اصلانی از اشاره واضح به زمان و مکان پرهیز میکند تا گویی هم بیزاری‌اش از این افراد و روابط‌شان را بیش از پیش مهم جلوه دهد (نگاه کنید به روش اطلاعت دهی او از گذشته و جزییات این خاندان که چنان کوتاه و قطره چکانی است که گویی در پایین‌ترین درجه اهمیت قرار دارد:

حضور نماهایی موتیف‌وار از زنان رخت‌شور در لانگ شات و همهمه‌ای آزاردهنده که دوربین سوار بر دالی به آرامی به آنها نزدیک شده تا صرفا بشکلی جسته و گریخته ، مطلبی نصیبمان شود.) و هم تاکید کند که انسان حریص و طماع مختص به یک دوره زمانی و مکانی محدود، نبوده و در هر دوره و هرشکلی میتوان با آنها مواجه شد.

سریال سوپرمن و لوئیس
بیشتر بخوانید

گواه این مهم را نیز میتوان در دکوپاژ ستودنی نمای پایانی جستجو کرد: جایی که دوربین در های‌انگل کار را آغاز میکند و با یک تیلت به بالا و سپس پن به راست ، به اکستریم لانگی از شهر امروزی میرسد.
دکوپاژی که اگرچه گویی به ادعای برخی منتقدین وقت به اشتباه دکوپاژی تعبیر شده است!!!!!! اما از تیزهوشی خالق حکایت میکند. اصلانی با این حرکت عملا زمان را بی معنا دانسته و با نگاهی تلخ و بدبینانه گسترش شر را به زمان کنونی پیوند میدهد.
آری…شاید در این مقطع حاج عموها و خانم کوچک‌ها و گماشته‌های آنها سر به نیست شده باشند اما قطعا نمونه‌های تازه‌ای از آنها سر و‌کله‌شان پیدا شده و این داستان همچنان ادامه خواهد داشت.

در فیلم شطرنج‌ باد اصولا خبری از وضعیت تعادل هم نیست. پیرنگش با آشفتگی آغاز میشود با همان ادامه میدهد و پایان میپذیرد. در ظاهر برای اندک دقایقی به تعادل میرسیم که آنهم با تلاش افراد برای دیوانه کردن خانم‌کوچک و آن غافلگیری پایانی رنگ میبازد.

آشکارا در خفقانی سراسری بسر میبریم و به همین منظور جدا از یک نما که دوربین در لانگ‌شات کنیزک (از معدود زنده مانده‌های این جهنم) را در کوچه به تصویر میکشد(با صدای اذان در حال پخش و دری باز شده به کوچه که نوعی رهایی و احساس زندگی را تداعی میکند) در مابقی لحظاتش تماما محصور آن عمارت وسیع ، ماتم‌زده و شوم هستیم.

عمارتی که زیبایی ظاهری‌اش تماما در تضاد با پلشتی و ناپاکی درونی ساکنانش بوده و در نهایت اگرچه مرگ و نیستی ، فرجام آنها میشود اما عمارت همچنان پابرجا و ثابت میماند. شاید با انسانهایی تازه و البته نیتهایی مشابه.

امتیاز : 8

پایان مقاله نقد فیلم شطرنج‌ باد

اینستاگرام رضا حقی

بیشتر بخوانید:

دوره باروک در موسیقی | بهترین کتاب های گابریل گارسیا مارکز | میکل آنژ | نقد فیلم پدر | معرفی موسیقی کلاسیک | بهترین فیلم های هاوارد هاکس | بهترین فیلم های مارلون براندو | نقد فیلم Plan B | نقد و بررسی بازی Horizon Zero Dawn | نقاشی گلهای آفتابگردان | تاریخچه ساخت گیتار

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

9 − 2 =