نقد فیلم بیخود و بی جهت : مرحوم (عباسکیارستمی) در ویدئویی میگوید که انسان به مرور به بیآبرویی عادت میکند. جملهای طلایی که دقیقا وصف حال آدمهای ولنگار ،بیمسئولیت ، الکیخوش و اعصاب خرد کن( بیخود و بیجهت) بوده و هرمخاطبی اثر را تماشا کرده باشد بخوبی این مسئله را درک خواهد کرد.
در فیلم بیخود و بی جهت ، این آدمها چنان با موقعیتی (گروتسک) و (ابزورد) گره خورده اند که بعنوان مخاطب نمیدانیم باید به اعمالشان مضحکشان خندید یا از این حجم شلوغی و بی برنامگی بحالشان گریست! از یکطرف مسئله برپایی جشن عروسی و همه جزییاتش را داریم و از یکطرف آدمهایی که مدام دور خودشان میچرخند و حرافی میکنند و عملا هیچ کار مفیدی هم ازآنها ساخته نیست!
در فیلم بیخود و بی جهت هیچ چیز درحالت طبیعی قرار ندارد و آشفتگی و استیصال غالب است . از زوجی که زودتر از زمان طبیعی صاحب فرزند گشته اند و طبیعتا برای حفظ آبروی خود باید در ضربالعجلی جشن عروسی برپا کنند تا زوج دیگر که بر اثر دروغ مرد ، خانه جدیدشان حاضر نیست و نمیتوانند عمل اثاث کشی را انجام داده و مشترک بودن واحد مسکونی و قروقاطی بودن وسایل داخل خانه که مشخص نیست کدامشان برای کدام زوج بوده ، خود بر بی نظمی و سرگیجه آوری هرچه بیشتر مخاطب ،اضافه میکند .
شلوغی خانه و این وضع آشفته و به هم ریخته استعارهای است از زندگی بیفکر و بیبرنامه هردو زوج که در نمونه موفق و جدیای همچون چهارشنبه سوری (اصغرفرهادی) نیز شاهدش بودیم . در اثر فرهادی به هم ریختگی خانه درواقع ابزاری بود برای نمایش وضعیت روانی بغرنج هدیه تهرانی و شکی که همچون خوره روح و روانش را بلعیده بود و اینجا نیز ابزاری است برای هرچه باورپذیرتر کردن موقعیت عجیب و غریب و استرسزای این دو زوج.
آنچه مواجهه با این بی نظمی و سرگیجه را مضحک تر جلوه میدهد ،حضور منفعل و اعصاب خورد کن مردهای اثر است . مردهایی که آشکارا میبایست با فکر و عمل خود ،خانواده را از بحران رهایی ببخشند .اما انفعال آنها به علاوه خندهها و گپ و گفتهای بیربط آنها ،شرایط را بغرنج تر کرده و مرد بودن و مسئولیت پذیری را شکلی پارودی میبخشند! مردهایی که گویی به هیچ چیزی هم معتقد و پایبند نیستند.
از عطاران گرفته که مفتی بودن سفر حج را دلیل انجام دادنش بیان میکند و پارچه تبریک از حج برگشتن را بعنوان کهنه پارچهای برای اثاث کشی درنظر گرفته تا احمدمهران فری که به دلیل اعتقاد همسر مذهبیاش(که او هم با بارداری نا موجهش با بی مسئولیتی دسته جمعی اثر همراه میشود) ریش گذاشته و نصب ماهواره در شب عروسی را دغدغه خود میداند و …تصویری غیرقابل اعتماد و باری به هرجهت از مرد میسازند تا نتوان به کلام و رفتارشان دلخوش کرد.
کمدی سیاهِ هوشمندانه کاهانی خروج از انغعال و کنشمندی مرد را چنان به سخره میگیرد که تنها لحظه مربوط به این مهم ، حالتی تمسخرآمیز به خود گرفته و از جدی بودن دور میشود. منظورم همان سکانسی است که رضا عطاران وضع موجود را تاب نیاورده و تلاش میکند تا اثاثش را از کامیون راننده غرغرو پایین آورده و تکلیف را یکسره کند ،اما با ردوبدل گشتن چند دیالوگ کوتاه ،ناگهان نظرش عوض شده و نیت میکند تا اثاث را به ساوه برده و مشکل را اینگونه سروسامان دهد!
تغییر نظری ناگهانی که به آن عمل مضحک همسرش (خوابیدن کف کوچه و اصرار به راننده برای رد شدن از روی آن!) منجر شده تا تنها تلاش مثلا جدی مرد هم اینگونه پایان یابد! تکرار چند باره این حرف که بعد از تعویض شلوار و دود کردن سیگار ، دست به کار خواهد شد و به قول خودش : دیگه فقط کار ،کار ،کار ….خود مهر تایید دیگری براین وضعیت تمسخرآمیز است.
کاهانی گویی این جنس آدمها و روابطشان را با تمام وجود میشناسد و چنان جزیی نگر آنها را به تصویر میکشد که خروجی آثارش تحسین برانگیز است . همچون تیتراژ ابتدایی که در آن با صدایی (تق تق) مانند طرفیم.صدایی که روی کل تیتراژ آمده تا ناخودآگاه عمل چکش کاری یا عملی فنی برایمان تداعی شود .
اما به محض اتمام تیتراژ و مواجهه با نخستین نمای اثر ، رضا عطاران را در (مدیوم شات) میبینیم که مرتب بر شکمش کوبیده و میفهمیم که این عمل ،منبع صداست! عملی پوچ و بی فایده که بعنوان موتیفی در اثر حاضر بوده تا مدام بر بیمسئولیتی و بی خاصیتی مرد خانواده تاکید کند. و یا میزانسن در نخستین مواجهه زن و مرد که در آن نیم تنه پایینی مرد را درقاب داریم که بازهم به مانند سابق بر شکمش میکوبد و زن روزنامه و تلفن به دست برای رهایی از وضع موجود تلاش میکند! گویی زن مقصر است و مرد همچون طلبکاری کنارش ایستاده.
کاهانی در چنین شرایطی که مرد بی خاصیت بوده و زن در تلاش برای جبران برآمده ، کودک را هم رها شده و متضرر به تصویر میکشد .جولان کودک میان دست و پای بزرگترها و جوابهای غالبا منفی که از آنها میشنود نیز خود موتیفی است که بارها دراثر تکرار میشود.
نقد فیلم بیخود و بی جهت
گویی با این والدین راه به جایی نخواهد برد و او نیز به ناچار در دورباطلی که آدم بزرگها ترتیب داده اند ،گرفتار شده است.
نمای هوشمندانه و موجز دیگر را نمای دونفره از زن ها در مقابل یکدیگر میدانم. زن جوانتر (نگارجواهریان) گویی با نگاه به زن دیگر(پانتهآ بهرام) آینده نگران کننده و ناپایدار خویش را میبیند و طرف مقابل نیز جوانی هدر شده خویش را… زن هایی که با انتخاب این مردها سرنوشت خود و فرزندان درراه را هم با بی ثباتی و آشفتگی گره زده اند.
فیلم بیخود و بی جهت با بیفکری و پریشان احوالی و بی ثباتی آغاز میکند ، ادامه میدهد و با پوچی و بی ثمری به کارش پایان میدهد. جایی که نه جشن عروسی در کار است و نه خانه جدیدی مهیا شده و زوج ها میبایست تا زمان نامعلومی در آن خانه مشترک و با آن بلبشو ،کنار یکدیگر زیست کرده تا شاید روزی روزگاری ، عقلانیت و شعور و مسئولیت پذیری بر آنها نازل شده و این وضعیت مضحک را پایان دهد. در نمای پایانی مردها همچنان حرف میزنند و با خونسردی وسایل را درحیاط جابجا میکنند و در خانه را میبندند تا شاید این وضعیت را سروسامان ببخشند… شاید !
پایان مقاله نقد فیلم بیخود و بی جهت
امتیاز: 8
بیشتر بخوانید:
فیلم ژنرال | معرفی سبک موسیقی بوسا نووا | نقد فیلم مخمل آبی | معرفی دستگاهها و ردیف های موسیقی ایرانی | آلفرد هیچکاک | نقد فیلم My Neighbor Totoro – فیلم همسایه من توتورو | نقد و بررسی بازی Beat Saber | فیلم دزد دوچرخه | مکتب نئو اکسپرسیونیسم: تاریخ ، ویژگی ها و آثار هنری | فیلم اگه میتونی منو بگیر | نقد انیمیشن The Croods: A New Age | انیمیشن خانواده کرودها : عصر جدید | نقد فیلم قهرمان اصغر فرهادی | سرگیجه ای در جهان مدرن | نقد فیلم پدرخوانده 1 | The Godfather | عزیمتی به عظمت هنر هفتم