نقد فیلم فارگو
نقد فیلم فارگو : ساعت 3 صبح تلفن زنگ می خورد و یک زن باردار لباس پلیس خود را می پوشد تا به زمستان مینه سوتا برود و از یک قتل تحقیق کند. شوهر خواب آلود او می گوید: “تخم مرغ”. او تخمها را درست می کند ما می بینیم که آنها مشغول غذا خوردن روی یک میز Formica در آشپزخانه هستند. پله ها به درب عقب منتهی می شوند. او وقتی میز بیرون می رود پشت میز می ماند. سپس او برمی گردد ، وقتی او را می شنود سرش کج می شود. “عزیزم ،” prowler به پرش احتیاج دارد.
بیشتر بخوانید : بهترین فیلم های کوروساوا
با مقاله نقد فیلم فارگو همراه ما باشید.
این صحنه ای است که ” فیلم فارگو ” نشان می دهد چگونه قرار است داستانی درباره جنایتکاران رقت انگیز گرفته و آن را به یک فیلم عالی تبدیل کند. اولین عکس ما از رئیس مارج گوندرسون (فرانسیس مک دورماند) در فیلم فارگو قرار دارد. عناصر جرم در حال حاضر در محل خود هستند. ما با جری لوندگارد (ویلیام اچ میسی) ، مدیر فروش خودرو با برنامه ای پوچ برای ربودن همسرش آشنا شده ایم تا وی بتواند بیشتر باج را بدزدد.
ما با کارل شوالتر (استیو بوسمی) و شریک زندگی ساکت و آرامش (پیتر استورمار) آشنا شده ایم که با ربودن وی به مبلغ 40 هزار دلار موافقت کرده اند ، به علاوه اتومبیل جدیدی که جری سرقت خواهد کرد. این شخصیت ها شخصیت های دمدمی مزاجی ، منحرف و بی قیمت هستند ، اما وقتی اوضاع به هم می خورد و مارج و همسرش ، نورم (جان کارول لینچ) معرفی می شوند ، فیلم فارگو مرکز خود را پیدا می کند.
بیشتر بخوانید : بهترین فیلمهای اسپیلبرگ
مارژ گوندرسون یکی از معدود شخصیت هایی است که نام آنها در خاطرات ما باقی مانده است ، مانند تراویس بیکل ، تونی مانرو ، HAL 9000 ، فرد سی دابز. آنها کاملاً ، به طور سرسختانه خودشان هستند_در فیلم هایی که دقیقاً به کیستی آنها بستگی دارند. مارژ رئیس Brainerd ، مین است. ، هنوز هم حملات صبحگاهی دارد ، همه غذاهای ناخواسته را می خورد و می تواند با لهجه “you betcha” مینه سوتا صحبت کند که “بله” تلفظ می شود ، مانند یک خودداری.
او یک افسر پلیس طبیعی است ، بسیار باهوش است. در صحنه جنایت ، او به سرعت و به درستی آنچه را که اتفاق افتاده بازسازی می کند و تعیین می کند که دو قاتل وجود دارد ، یکی بزرگ ، یکی کوچک. شریک مرد او ، نه چندان سریع ، نمی تواند درک کند که “DLR” نشان دهنده یک صفحه فروش است. که الهام بخش یکی از خطوط معروف فیلم است: “من مطمئن نیستم که صد در صد با شما در کار پلیس شما موافقم ، لو.”
بیشتر بخوانید : بهترین فیلمهای دیوید لینچ
” فیلم فارگو ” (1996) به کارگردانی جوئل کوئن ، تهیه کنندگی ایتان کوئن ، نویسندگی مشترک برادران و در غرب میانه غرب اسکاندیناوی-آمریکایی و در آنجا بزرگ شد. این کار با اطلاعات مربوط به “مبتنی بر یک داستان واقعی” آغاز می شود و با انکار ادعای ساختگی “اشخاص و حوادث” آن پایان می یابد. این داستان است؛ “داستان واقعی” یک وسیله سبک طنز است.
اما ” فیلم فارگو ” به ریتم های زندگی در یک شهر کوچک صادق است. وقتی مارج گوندرسون در اولین صحنه جنایت ایستاد و سه جسد را شمرد ، به درستی ادعا می کند که عاملان این حملات اهل Brainerd نیستند. وی که برای تحقیقاتش به شهر بزرگ می رفت ، از یکی از دوستانش در مورد مکان مناسب غذا خوردن یک راهنمایی می خواهد و به سمت بوفه در رادیسون هدایت می شود. جری لوندگارد مانند سایر شخصیت های سینکلر لوئیس در دام کار مدیر فروش و پدر شوهر تسلیم ناپذیر خود (هارو پرسنل) گیر افتاده است.
او یک ماشین دزدیده شده و یک کلاهبرداری مضاعف را دستکاری می کند (او به آدم ربایان می گوید که 80000 دلار باج تقسیم می کنند اما به پدر زنش می گوید که دیه یک میلیون دلار است). پسرش برای دیدار با دوستانش در مک دونالد پیچ میز غذا را دور می کند. همسرش ، ژان (کریستین رودرود) ، با خشم و عصبانیت در همه کارهای خانه کار می کند ، هرچه سریعتر خرد می کند ، هم می زند و می بافد.
بیشتر بخوانید : بهترین فیلم های کوروساوا
در برابر این جزئیات داخلی ، جنایات غیراخلاقی و خشن است. لحظات زشتی وجود دارد. همه صحنه ای را به خاطر می آورند که استورمار (که زمانی هملت را برای برگمان بازی می کرد) پای شریک زندگی خود را به داخل چوب خردکن فشار می دهد. صحنه ای که ژان بیچاره ، چشم بسته و پابرهنه ، سعی می کند در برف ها فرار کند ، بی رحم تر است و بوسمی به او می خندد.
همچنین تیراندازی ها ، ناگهانی و بی رحمانه انجام می شود (بوسمی ، شوکه شده از اولین شخص ، گفت: “اوه بابا! در برابر این رئیس مارج از نشاط مردمی در شهر کوچک به عنوان ابزاری برای مجرمان فضولی که از اسرار خود دور می شوند استفاده می کند.
همه از نحوه کنار هم قرار دادن فیلم فارگو خشونت و شوخ طبعی خوششان نمی آمد. استنلی کافمن درباره کونز گفت: “صدای تند و تیز آنها اعتبار بخش های باریک را دشوارتر می کند و باعث می شود که قسمت های خنده دار تسکین کمیک به سبک قدیمی باشد.”
بیشتر بخوانید : بهترین فیلمهای جنیفر لارنس
من مخالفم در دوران نوجوانی خبرنگار روزنامه ای بودم که گاهی اوقات به داستان های جنایی اختصاص می یافت. پدر یک دوست پزشکی قانونی بود و مرا به صحنه های مرگ برد. من به یاد می آورم که چگونه پلیس های شهر کوچک در حضور مرگ صحبت می کردند و مارج گوندرسون یادداشت های درستی دارد. بسیاری از شوخ طبعی ممکن است به عنوان یک تسکین کمیک باشد ، اما این چیز بدی نیست.
تسکین کمیک بالاخره به عنوان تسکین در نظر گرفته شده است و کوئن ها با مشاهده دقیق طبیعت انسان خنده هایشان را می گیرند. به صحنه ای که قاتلان در یک اتاق متل با دو قلاب نگهداری می شوند ، توجه کنید. یک شات کوتاه از برش های پمپاژ پرانرژی مستقیماً به شلیکی که قلاب ها و مشتری های آنها همه روی پشتشان صاف هستند و “نمایش امشب” را تماشا می کنند.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های ادبیات مصر
عملکرد ویلیام اچ. میسی انفجار ترس و ناامیدی است. در اینجا مردی وجود دارد که یک چیز ساده می خواهد: وام 750،000 دلاری از پدر شوهر ثروتمندش ، بنابراین او می تواند پارکینگ بخرد و از طریق خودش پول بدست آورد.
بله ، عکس استودیوی پرتره جری در دیوار مشاهیر آژانس اتومبیل است ، اما ده ها عکس دیگر نیز همینطور. پرده های عمودی دفتر وی از نظر بصری مانند میله های زندان اداره می شوند. اگر او بتواند 920،000 دلار سرقت کند ، می تواند قطعات را بخرد. درست است که همسرش باید ربوده شود ، اما او می تواند با آن زندگی کند.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های ادبیات هند
نقشه او رقت انگیز است. او آدم ربایان را از دست سوم پیدا می کند. او هیچ چیزی در مورد آنها نمی داند. وکلای GMAC روزانه وی را به خاطر اطلاعاتی که “قهوهای مایل به زرد سیرا” گمشده (در واقع ، ما یاد می گیریم ، “چتر سوخته”) نشان می دهند.
پدر شوهر اصرار دارد که شخصاً دیه را تحویل دهد ، این بدان معناست که جری نمی تواند مبلغ 920،000 دلار را قطع کند. و مارج ، پشت میزش نشسته و خردكننده است و از او سوالاتی می پرسد كه نمی تواند به آنها پاسخ دهد. میسی عرق می کند ، لبخند او لبخند می زند ، خویشتن داری اش مانند چسب مرگ ، و همه چیز روی هم انباشته می شود و بالا می رود.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های ادبیات آمریکا
صحنه ای وجود دارد که به نظر بسیاری از بینندگان غیرقابل توصیف است. در شبی که بین مصاحبه اول و دوم خود با جری بود ، مارژ با یک همکلاسی دبیرستان ، مایک یاناگیتا (استیو پارک) شام خورد. جاناتان روزنبام ، منتقد ، می گوید این “یک مزاحمت نگران کننده است که بسیاری دیگر را نادرست یا مشکوک می داند” ، اما او آن را یک کلید می داند:
“از نظر مضمون ، یک فرد تنها که به اجبار دروغ می گوید ، بدون موفقیت تلاش می کند تا ناامیدی خود را به عنوان مرکز اصلی پنهان کند. ” موافقم. من فکر می کنم مایک به عنوان آینه جری کار می کند و صحنه شام به عنوان پیوند مصاحبه اول و دوم مارژ با او عمل می کند.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های ادبیات ایتالیا
صبح روز بعد ، او در حال آماده شدن برای بازگشت به Brainerd است که یک دوست دختر دبیرستانی به او می گوید همه چیز مایک دروغ است. این همان زنگ بیداری است که به میز جری در نمایندگی بازمی گردد. میدل مایک نه تنها یک مطالعه ظریف در مورد کنار آمدن مارژ با یک وضعیت شرم آور را ارائه می دهد ، بلکه بی نهایت بهتر از گزینه مصاحبه منفرد با جری است که او را به سختی خرد می کند.
برف و سرما علائم بصری و حس مکان فراوانی را برای Coens فراهم می کند. شوت آغازین در سفر تنها جری برای تحویل سیرا محو می شود. عکسهای با زاویه بالا دو پارکینگ یخ زده را نشان می دهد که شخصیت Buscemi به طور غیرقابل توصیفی برای سرقت پلاکها و انتقال باج انتخاب می کند.
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های ادبیات ژاپن
او غارت را در كنار حصار سیم خاردار كه تا بی نهایت امتداد دارد دفن می كند و از یك تراش شیشه جلو پلاستیك به عنوان نشانگر رقت انگیز استفاده می كند. وقتی جری با مشتری ناراضی (گری هوستون) دوئل می کند ، مرد و همسرش کت های غاز خود را در دامان خود جمع می کنند.
سرما و تاریک همه چیز را سنگین می کند و در وسط ، در پیله گرم آنها ، رئیس مارج و سرگرمی او ، نورم ، نقاش اردک ها قرار دارند. بدون آنها ، ممکن است “فارگو” “با خونسردی” با شوخ طبعی ناپسند روبرو شده باشد.
بیشتر بخوانید : بهترین رمان های ادبیات انگلیس
به نظر می رسد که کوئن ها شخصیت های خود را تحقیر می کنند ، اما عشق آنها به مارج ” فیلم فارگو ” را جبران می کند. مارژ کاتالیزور است و صحبت های او در پایان شکسپیر است در روش بهبود زخم ها و ترمیم نظم: “می دانید که زندگی بیش از یک پول کوچک است. آیا این را نمی دانید؟ و شما اینجا هستید. و روز زیبایی است. “
پایان مقاله نقد فیلم فارگو