« فیلم کیمی » استیون سودربرگ بی رحمانه و دقیق، تفسیری به موقع درباره انزوا و نفوذ است. با اجرای خیرهکننده زوئه کراویتز، میبیند که صنعتگر متخصص دوباره با ژانر کار میکند، مانند کاری که در «عوارض جانبی» و «بیعقل» انجام داد، و یک مفهوم کلاسیک را درست از «پنجره عقب» یا «دمیدن بیرون» برداشت.
با مقاله نقد فیلم کیمی با بامدادی ها همراه باشید.
آن را به عصر کووید-19 و الکسا تبدیل می کند. برخی از آخرین گام های فیلمنامه دیوید کوپ بسیار دور از ذهن است، و کل ماجرا کمی مرتب به فیلمی می پردازد که تا حد زیادی درباره این است که چگونه حتی یک آگورافوبیک واقعا نمی تواند تنها باشد، اما نمی توان انکار کرد که این فیلم فشرده است. ورزش سرگرم کننده «کیمی» یک جواهر بیاهمیت و با آهنگی درخشان از یکی از بهترین فیلمسازان آمریکایی است.
اکثریت قریب به اتفاق ساعت اول ” فیلم کیمی ” در یک آپارتمان شیروانی در سیاتل، که توسط آنجلا چایلدز (کراویتز) مجرد اشغال شده است، اتفاق می افتد. او برای یک شرکت فناوری کار میکند که محصولی به نام KIMI دارد که زندگی را تغییر میدهد، که اساساً نسخهای از الکسا یا سیری در دنیای واقعی است، اگرچه این یکی دارای تغییراتی است که من فکر نمیکنم آمازون و اپل در نظر گرفته باشند.
نکته اصلی این است که اشتباهات در ارتباط با KIMI توسط یک شخص واقعی کنترل و تصحیح می شود. به عنوان مثال، شخصی از KIMI می خواهد که “کاغذ آشپزخانه” سفارش دهد و فناوری نمی تواند بفهمد که چیست. آنجلا به همه این صداها گوش می دهد و عبارت دیگری را برای “حوله کاغذی” به فناوری آموزش می دهد.
آنجلا همچنین به شدت آگورافوبیک است. او محصول روزهایی بود که در طول همهگیری، هیچکس آپارتمانهای خود را ترک نمیکرد و افراد بیشتری را مجبور میکرد به پنجرههای خود خیره شوند. او بیاید، و او با دقت تمام ملحفه ها را می شویند. او حتی نمیتواند برای دیدن مادرش (رابین گیونز)، کوچک شدن (امیلی کورودا) یا حتی دندانپزشک (دیوید وین) که فکر میکند دندان آبسهای دارد، ترک کند.
یک روز، آنجلا از اشتباهات خود عبور می کند و چیزی واقعاً ناراحت کننده می شنود. در پشت دیواری از موسیقی، چیزی شبیه فریاد و مبارزه وجود دارد. او به اندازه کافی از فناوری آگاه است که بتواند با صدا بازی کند و عنصر انسانی را منزوی کند، که او را به سمت سوراخ خرگوش با خطر فزاینده مرگبار هدایت می کند.
او نه تنها چیزی هولناک را ضبط کرده است که روی KIMI ضبط شده است، بلکه در واقع (و بله، این کمی تصادفی است که بینندگان فقط باید با آن کار کنند) مربوط به شرکتی است که او برای آن کار می کند، شرکتی که همه اینها را می خواهد. ، از جمله برخی از اسرار فنی KIMI که می تواند فاش کند، همین حالا ناپدید می شوند.
چیزی که به عنوان یک تمرین بیش از حد متمرکز در POV محدود شروع می شود، جایی که ما تنش فزاینده آنجلا را در حالی که در آن اتاق زیر شیروانی با او گیر کرده ایم احساس می کنیم، در نیم ساعت پایانی تغییر می کند تا بیشتر به یک تریلر سنتی تبدیل شود. تحقیقات آنجلا بدون اینکه خراب شود، او را به قلب تاریکی شرکت می برد قبل از اینکه «کیمی» به محافل برگردد و به همه یادآوری کند که کوپ «اتاق وحشت» را نوشته است.
برای کسی که کار سودربرگ را دنبال کرده است نباید تعجب آور باشد که فاش کند که «کیمی» به همان زیبایی ساخته شده است که این نوع فیلم می تواند باشد. سودربرگ دوربین خود را به گونهای از زیر شیروانی عبور میدهد که هرگز توجه را به سبک او جلب نمیکند، اما همیشه از نظر هنری احساس میکند.
کادربندی او همیشه موثر است، همانطور که ویرایش تیغ تیز او با نام مستعار مری آن برنارد انجام می دهد. «کیمی» فیلم بسیار فشردهای است که در کمتر از 90 دقیقه و بدون ذرهای چربی روایی روی استخوانهایش میآید. و در حالی که سودربرگ خود صنعتگر اصلی اینجاست، باید به امتیاز پیشرانه توسط کلیف مارتینز (“درایو”) نیز اعتبار بخشید.
در مورد موضوع، سودربرگ و کوپ مراقب هستند که ایده های خود را به جای مکث برای انتقال آنها در داستان ادغام کنند. تنها زمانی که یکی از طرحریزیهای بند سفید تمام میشود، متوجه میشود که داستانی را دیدهاند که در آن چیزهای جالبی درباره حریم خصوصی برای گفتن وجود دارد و اینکه حتی یک فضای غیر فیزیکی مانند فناوری چقدر میتواند برای یک زن خطرناک باشد، حتی برای یک زن. که هرگز آپارتمانش را ترک نمی کند. دیگر لازم نیست ترک کنی شخصی است که از آن طرف خیابان تماشا می کند یا از دستگاهی روی میز شما گوش می دهد.
داشتن یک مجری کاملا متعهد مانند کراویتز، که مسلماً بهترین کار حرفه ای خود را در اینجا انجام می دهد، بسیار کمک می کند. او تروما و فوبیای متعدد آنجلا را بدون تکیه دادن به آنها مانند عصا منتقل می کند. او ماهرانه میداند که افراد آگورافوبیک فقط در گوشهای از خانهشان گریه نمیکنند، بلکه در نیمه اول فیلم در روالهای معمول آنجلا قدرت پیدا میکنند، که باعث میشود تعهد او در نیمه دوم قدرتمندتر شود. بیشتر از همه، او قلب تپنده ای به فیلمی می دهد که می توانست بسیار سرد و دور باشد.
ما در حال حاضر برای نسلها فیلمهایی درباره نظارت و فضول دیدهایم، اما این مفاهیم در هزاره جدید تغییر کردهاند، زیرا فناوری به ما امکان دسترسی به افراد دیگر را میدهد، به گونهای که آلفرد هیچکاک هرگز تصورش را نمیکرد. من مطمئن هستم که اگر می توانست چیزی شبیه به ” فیلم کیمی ” بسازد.
پایان مقاله نقد فیلم کیمی
بیشتر بخوانید:
فیلم شب شکارچی | رابطه موسیقی و نقاشی | نقد فیلم حرکت ناگهانی ممنوع | نقد و بررسی بازی Crysis 3 | نقد فیلم جدایی نادر از سیمین | فیلم زیبایی ربوده شده | نقد و بررسی بازی Half-Life: Alyx | فیلم خط باریک قرمز | سبک موسیقی ریتم اند بلوز