سریال خیلی نزدیک : روابط زنانه به عنوان یک بازی گربه و موش به عنوان منبع قابل اعتمادی از سریال های پر سر و صدا ظاهر شده است و مینی سریال اصلی “خیلی نزدیک” AMC + با مجموعه ای که اکنون برای این زیرشاخه آشنا است ، خود را به حلقه می اندازد. این روند با برنامه هایی مانند “کشتن حوا” ، “رازهایی که او حفظ می کند” و “از دست دادن آلیس” – که در مورد یک کارآگاه زن است که یک قاتل زن را دنبال می کند ، دامن می زند.
یکی در مورد یک زن دیوانه کودک که یک تأثیرگذار را دنبال می کند. و یک مورد در مورد رابطه انگلی که بین یک کارگردان فیلم و فیلمنامه نویس ایجاد می شود – تمایل دارد زنان را به عنوان رقابتی با یکدیگر قرار دهد ، شاید کمی به یکدیگر جذب شوند و گاهی اوقات قادر به جدا شدن از یکدیگر نیستند.
سریال خیلی نزدیک همان زمین را زیر پا می گذارد و اگرچه بازیگران اصلی بازیگرانی چون امیلی واتسون و دنیس گاف بسیار قدرتمند هستند ، شرایطی که در اطراف آنها می چرخد بسیار قابل پیش بینی است به طوری که تهدید می کند تأثیر آن دوتایی مرکزی را تحت فشار قرار دهد.
مسئله اساسی عدم ارتباط بین نمایش “خیلی نزدیک” است که در ابتدا خود را با نمایش نشان می دهد و در نهایت نشان می دهد. “Too Close” ابتدا به عنوان ترکیبی نئو نوآر / هیجان انگیز با مادر جوان و جذاب کانی مورتنسن (گاف) به تلاش برای قتل دخترش و یک کودک دیگر متهم می شود.
بیشتر بخوانید : معرفی و نقد سریال برکینگ بد
آیا وقتی سوار بر SUV خود را از روی پل راند و همه آنها را در رودخانه انداخت ، آیا او ذهن خوبی داشت؟ آیا او می تواند محاکمه شود؟ یا اقدامات او ناشی از بیماری روانی بوده است ، که به معنای یک عمر در یک مرکز روانپزشکی است؟
سریال خیلی نزدیک
سریال خیلی نزدیک این سوالات را در اولین قسمت از سه قسمت تنظیم می کند (همه در 20 مه در AMC + منتشر می شوند) ، و سپس زمان خود را بین کانی و دکتر اما رابرتسون (واتسون) ، روانشناس قانونی منصوب به پرونده کانی تقسیم می کند.
در حالی که اِما سعی می کند کانی را باز کند تا بتواند وضعیت روحی کانی را در گزارش مورد نیاز دادگاه ارزیابی کند ، دو زن دریافتند که ممکن است مشترکات بیشتری از آنچه انتظار داشتند داشته باشد – اما “خیلی نزدیک” از نظر توجه نابرابر است.
ابتدا زنان در گلوی یکدیگر قرار دارند ، که از گرایش های اولیه نئو نوآر / هیجان انگیز مینی سریال پشتیبانی می کند. سپس آنها جزئیات شخصی و خام را به اشتراک می گذارند و با همدلی در مورد بدرفتاری زندگی با آنها ارتباط برقرار می کنند ، که “خیلی نزدیک” را از قلمرو ژانر خارج می کند و بیشتر به فضای یک درام تحقیقی معمول می برد. می توانید 20 یا چند دقیقه پایانی قسمت سوم را با یک قسمت کاملاً استاندارد “قانون و نظم” اشتباه بگیرید.
بیشتر بخوانید : فیلم ژنرال
این بدان معنا نیست که آنچه اما و کانی بیش از این به هم پیوند می دهند – سرخوردگی از دنیایی که آنها را نمی بیند ، از مردانی که بهترین سالهای زندگی خود را از آنها گرفته اند و از جاه طلبی ها و دوستی هایی که احساس می کنند غیرقابل بازگشت هستند.
اما چگونه نویسنده کلارا سالامان (اقتباس از رمان خودش ، که با نام مستعار ناتالی دانیلز منتشر شده است) و کارگردان سوزان تولی شخصیت های پیرامونی خود را که عملکرد آنها واکنش های کانی و اما را برانگیخته است ، فرموله می کنند و جای تعجب دارد.
با شخصیت های بسیار توسعه نیافته اما تأثیر اقدامات آنها بسیار زیاد ، “خیلی نزدیک” نتواند تعادل صوتی مناسبی ایجاد کند که واقعاً ما را از راه های تغییر شکل رابطه اما و کانی متقاعد کند.
سریال خیلی نزدیک یا ” سریال Too Close ” با توجه به تنش و وحشت مناسب با جهت گیری كلاستروفوبیك تولی ، با یك عمل هولناك آغاز می شود: در یك شب بارانی ، كانی كه كاملاً كینه توز است ، SUV خود را به همراه دخترش آنی (ایزابل مولالی) و دختر همسایه اش پولی (تئا بارت) رانندگی می كند.
در صندلی عقب ، روی یک پل باسکول. از آنجا که چراغ قرمز چشمک زن نشان می دهد پل در وسط جدا شده است ، کانی آن را مشت می کند – از یک سد تقسیم عبور می کند و ماشین را به رودخانه زیر می فرستد.
بیشتر بخوانید : سریال ارباب حلقه ها
بعد از بیرون کشیدن او (کبودی کوبنده ، اما نه آسیب رساننده) و هر دو کودک سریعاً به بیمارستان منتقل می شوند (جایی که آنها را در کما قرار می دهند ، سلامتی آنها خطرناک نیست) ، کانی به عنوان “هیولای مومیایی جالب توجه” شناخته می شود ، و پرونده او مورد توجه ملی قرار می گیرد. اما ، یک روانشناس قانونی ، پس از نادیده گرفتن اظهارات همسرش Si (Risteard Cooper) ، پرونده را پیش می برد.
خلاصه سریال خیلی نزدیک
وظیفه او این است که تشخیص دهد آیا فراموشی اصلی کانی واقعی است یا خیر ، بنابراین او جلسات آنها را ضبط می کند تا بعداً دوباره بازدید کند. چه رابطه ای کانی با نس (تالیسا تکسیرا) ، همسایه جدید زیبا که تبدیل به بهترین دوست کانی می شود ، که از خال کوبی ها و عطرهای خود تقلید می کند ، و خود را در زندگی کانی و همسرش کارل (همسران جیمی) قرار می دهد ، چیست؟
وقتی همسر نس او و دخترش پولی را ترک کرد چه خبر ، و کانی فهمید که شاید او فقط به نس اهمیت زیادی ندارد – شاید او واقعاً عاشق او می شود؟ چه احساسی در کانی ایجاد کرد؟
بیشتر بخوانید : فیلم جادوگر شهر اوز
در همین حال ، سوالات اما را دراز کشیده نمی پذیرد. در عوض ، او نبرد برای سلطه را با مونولوگ های طولانی درباره ناراحتی که در اما احساس می کند ، تحریک می کند. گاف ، که مطالب داده شده به او را با تمایز قابل ملاحظه ای بین کان قبلی از کانی فعلی بالا می برد ، با لذت و تفریح خاردار را پس از بارب بیرون می کشد.
آیا اما و سی هنوز رابطه جنسی دارند؟ آیا اما در کارش خوشحال است؟ آیا اما فرزند دارد؟ آیا او آنها را دوست دارد؟ اما می گوید: “شما می توانید بسیار خسته کننده باشید ، کانی ،” اما آیا سوالاتی که کونی از او می پرسد واقعاً سرنخی در مورد خود کانی نیست؟
با این وجود ، مشکل این پویایی رو در رو بین اما و کانی این است که وقتی “Too Close” از فلاش بک های کانی یا صحنه های امروزی برای اما استفاده می کند ، داستان اغلب به شخصیت های آن متکی است که صریحاً پوچ عمل می کنند. وقایع تحریک کننده ای که کانی به آنها واکنش نشان می دهد ، آنقدر غیر منطقی و فاقد واقع گرایی است که تماشای صحنه های خاص بیشتر از اینکه روشنگر باشد تحریک کننده است.
(سایر مسائل: اینکه فقط سریالهای سیاه یا زنانه شخصیتهای رنگی بصورت یکنواخت و متکثر ، بیرحمانه یا سهل انگارانه نمایش داده می شوند و ترجیحات جنسی شخصیتها و ملکه بالقوه آنها در درجه اول مانند لحظات “گچاچ!” احساس می شود.)
بیشتر بخوانید : معرفی فیلم رستگاری در شاوشنک
شخصیت اما و داستانهای فرعی که باعث رانندگی او می شود ، حال او بهتر است ، و واتسون به طرز چشمگیری تعدادی عبارات غیرمثر ، بی حس و دلهره دارد: پس از واکنش شایعه دوستانش به پرونده کانی ، پس از یک صحنه رابطه جنسی باارزش و ناخوشایند با شوهرش ، و پس از یک گفتگوی دلخراش با پدر گیج شده کانی
این نشان از مهارت واتسون دارد که او به طور طبیعی انگیزه خودتخریبی را برای بسیاری از انتخابهای اِما برقرار می کند: سیگار کشیدن مداوم ، نوشیدن نیمروز ، ضربه زدن “نادیده گرفتن” تلفن همراهش وقتی شوهرش تماس می گیرد.
هنگامی که ” سریال خیلی نزدیک ” خود را به عنوان یک تراژدی بیش از یک هیجان انگیز نشان می دهد ، واتسون به عنوان مرکز کم رنگ روایت عمل می کند ، و صحنه هایی که او با گاف به اشتراک می گذارد قوی ترین سریال های مینی سریال است. پاسخ به تلخ کانی “چه چیزی ممکن است در دنیای کامل شما اشتباه رخ دهد؟”
سوالات مربوط به اما برای داستانهایی از این دست منحصر به فرد نیستند ، اما واتسون و گاف در یک طول موج مشخص با هم ملاقات می کنند که برای سه قسمت سریال به اندازه کافی خوب کار می کند. اگرچه “خیلی نزدیک” تلاش می کند تا تعادل مناسبی بین خواسته های داستان خود و عمق شخصیت هایش پیدا کند
بیشتر بخوانید : سریال چرنوبیل
اما تأثیرگذارترین لحظات آن وقتی است که کانی و اما زنانی از سنین مختلف ، از پس زمینه ها ، از طبقات اجتماعی و از سبک های مختلف زندگی. زنانی که هردو کارهای وحشتناکی انجام داده اند در حالی که تحت فشار کار عاطفی و خانگی قرار گرفته اند و معمولاً به جنسیت آنها تحمیل می شود ، می فهمند که بخشش مورد نظر دیگران از خودشان شروع می شود.