در طول تعطیلات یک فاصله مالیخولیایی بین کسانی که جایی برای رفتن دارند و کسانی که این مکان را ندارند وجود دارد. ” فیلم آپارتمان ” به دلیل همین دلیل دفن شده تا حدی تأثیرگذار است: این اتفاق در کوتاهترین روزهای سال رخ می دهد ، هنگامی که غروب به سرعت می افتد و خیابان ها سرد است ، وقتی بعد از مهمانی دفتر برخی از مردم به خانه های خود می روند و دیگران می روند خانه آپارتمانهایی که حتی زحمت کشیدن درخت را هم نداده اند.
در شب کریسمس ، بیش از هر شب دیگر سال ، فرد تنها احساس می کند از چیزی که در کودکی آنجا بوده و دیگر وجود ندارد ، دزدیده شده است.
با مقاله نقد فیلم آپارتمان با بامدادی ها همراه باشید.
جک لمون در نقش C.C. باکستر ، یک پسر تنها و قطعی ، در ” فیلم آپارتمان ” با این کنایه کنایه آمیز که حتی آزاد نیست به تنهایی به خانه برود ، زیرا آپارتمانش معمولاً به یکی از مدیران شرکتش وام داده می شود. او به یک سری امور نامشروع آنها صاحبخانه شده است.
آنها او را همراه با نکاتی درباره افزایش و تبلیغات رشته می کنند. همسایه اش دکتر دریفوس (جک کروشن) صداهای شبانه شور را از طریق دیوار می شنود و فکر می کند باکستر یک عاشق خستگی ناپذیر است ، در حالی که باکستر پیاده رو بیرون را قدم می زند و با عصبانیت به پنجره روشن خود نگاه می کند.
نقد فیلم آپارتمان
وقتی بیلی وایلدر ” فیلم آپارتمان ” را در سال 1960 ساخت ، “مرد سازمان” هنوز اصطلاح فعلی بود. یکی از عکسهای آغازین فیلم ، باکستر را به عنوان یکی از گروههای انبوه بردگان دستمزد نشان می دهد که در اتاقی کار می کند که میزها تقریباً تا نقطه نابودی در یک ردیف موازی قرار دارند.
این عکس از فیلم صامت “جمعیت” (1928) کینگ ویدور نقل شده است ، که همچنین در مورد یک کارمند بی چهره در یک شرکت بی روح است. مکعب ها به عنوان پیشرفت انقلابی در این دنیا به وجود می آمدند.
باکستر هیچ دوست دختر و ظاهراً هیچ خانواده ای ندارد. از پشت به او تکیه زد و مدیرانی که از او استفاده می کنند “پسر رفیق” نامیده می شود ، آرزوی کار بهتر و دفتر کار خود را دارد.
یک روز او حتی عصب خود را بلند کرده و از یکی از دختران آسانسور به نام خانم کوبلیک (شرلی مک لاین) سوال می کند ، اما او در آخرین لحظه به دلیل بحران در روابطش با رئیس بزرگ ، آقای شلدرایک (فرد MacMurray). او فکر کرد که رابطه اش با شلدریک تمام شده است ، اما اکنون ظاهراً دوباره شروع شده است. او مدام در مورد طلاق از همسرش صحبت می کند ، اما هرگز این حرف را نمی زند.
فیلمنامه که به عنوان تعادل دقیق بین مضحکه و غم و اندوه اجرا شده است ، توسط وایلدر و I.A.L ساخته شده است. الماس نشان داد که اگرچه باکستر و دوشیزه کوبلیک ممکن است واقعاً یکدیگر را دوست داشته باشند – ممکن است احساس واقعی از نوع احساس عشق واقعی داشته باشند – هر دو برده سیستم ارزش شرکت هستند. او می خواهد دستیار رئیس شود ، او می خواهد همسر رئیس شود و هر دو آنها چنان مفهوم “رئیس” را کور کرده اند که نمی توانند آقای شلدریک را برای یک موش غیرقابل اعتماد ببینند.
این فیلم در صفحه سفید و سیاه عکاسی شده است. B&W هر نوع خشنودی را که ممکن است با تزئینات در مهمانی های کریسمس ، بارها و رستوران هایی که تعطیلات در آن جریان دارد ، کاهش دهد. و صفحه عریض بر فضایی تأکید می کند که شخصیت ها را از هم جدا کرده یا آنها را با پوچی احاطه کرده است.
طراحی آپارتمان باکستر در اتاق خواب او را در پس زمینه درست در سمت چپ مرکز ، به یک کانون تبدیل می کند. در آنجا اسرار ارباب او ، دلایل کینه او ، صحنه خواب غفلت شخصی خود و سرانجام در مرحله ای که خانم کوبلیک گذار مهم زندگی او را بازی می کند ، در آن قرار دارد.
عکسهای دیگر خیابانهای منهتن را ردیابی می کند و از طریق پنجره های کلوپ به تماشا می نشیند ، و خانم کوبلیک و آقای شلدریک صمیمی و صمیمی را در غرفه خود در رستوران چینی منزوی می کند ، جایی که وی اعتراضات جدی نسبت به نیت خوب خود انجام می دهد و با ناراحتی به ساعت خود نگاه می کند.
نقد فیلم آپارتمان
وایلدر زمانی که ” فیلم آپارتمان ” را ساخت ، در نوعی کمدی طنز آمیز و هجوآمیز استاد بود که در مرکز آن غم و اندوه بود. “دو غرامت” (1944) در مورد مردی بود (دوباره مک موری) که اعتماد داشت که یک جنایت ساده مشکلات عاشقانه و مالی او را حل خواهد کرد. “بلوار غروب آفتاب” ویلیام هولدن را به عنوان یک پیراهن ملکه بزرگ سالخورده فیلم (گلوریا سوانسون) در اختیار دارد ، اما در راه پرستش شوهر سابقش (اریش فون اشتروهایم) در حرم بزرگواری کمرنگش پاتوشی وجود داشت.
بیلی وایلدر تازه با موفقیت عظیم ” فیلم بعضی ها داغشو دوست دارن ” (1959) همراه بود ، اولین همکاری او با Lemmon بود و Lemmon به سمت “روزهای شراب و گل سرخ” (1962) حرکت کرد ، که همراه با ” فیلم آپارتمان ” نشان داد که او می تواند از کمدین سبک به همه غم انگیز تبدیل شود. این فیلم خلاصه ای از آنچه وایلدر تا به امروز انجام داده بود و انتقال مهم در زندگی حرفه ای لمون بود.
فیلم آپارتمان همچنین برای شرلی مک لاین ، که برای پنج سال در کمدی های سبک بود و صحنه های خوبی در “Some Came Running” (1958) داشت ، یک فیلم کلیدی بود اما در اینجا به عنوان یک بازیگر جدی ظاهر شد که در دهه 1960 گل می داد.
آنچه که به خصوص در مورد خانم کوبلیک خوب است این است که او به یک زن مشهور تبدیل نمی شود که به یک سخنران صاف تبدیل شود ، اما پیشنهاد می کند زن جوانی که قبلاً به او دروغ گفته اند ، قلبی خوب اما صبر محدود دارد ، آماده است تا مصالحه های لازم را انجام دهد تا خانم بعدی Sheldrake باشد. جدی بودن عملکرد مک لاین به لنگر انداختن تصویر کمک می کند – این باعث افزایش مخاطرات می شود و آن را از هرگونه تمایل به تبدیل شدن به تخت های موسیقی دور می کند.
آنچه که به ویژه درک می شود ، راه است که پس از اقدام به خودکشی ، او خود را دور هم جمع می کند و در واقع فرصتی دیگر به شلدریک می دهد. او مانند باکستر مجبور به تن فروشی شغلی نشده است ، بلکه آن را انتخاب کرده است. یکی از راه های این یک تصویر بزرگسالان است و نه یک طنز ، راهی است که برای باختر و خانم کوبلیک طول می کشد تا یک جهش عاشقانه انجام دهد آنها احمقان فریب خورده نیستند ، اما رئالیست های تند و تیز هستند که از عشق دست کشیده اند و انگیزه آنها از حقوق و دستمزد بیشتر است.
در نحوه مدیریت صحنه آخر وایلدر ، ظرافت فوق العاده ، شرورانه و ظریف وجود دارد و در سطرهای آخر فیلمنامه نت سخت و سخت را پیدا می کند. (“خفه شو و معامله” تقریباً به اندازه “هیچ کس کامل نیست” ، خطوط جاودانه پایانی “بعضی ها آن را داغ دوست دارند” معروف می شوند).
همانطور که اتفاق افتاد ، کمی بعد از مرگ جک لمون ” فیلم آپارتمان ” را تماشا کردم و همزمان “روزهای شراب و گل سرخ” بلیک ادواردز و “گلنگری گلن راس” (1992) جیمز فولی را نگاه کردم. نمایش های کنار هم بینشی از بازی لمون و تغییر سبک فیلم ها بود. به نظر من “روزهای شراب و گل سرخ” تاریخ دارد. به نظر می رسد صحنه مشهور گلخانه بیش از مصرف اعتیاد به الکل شبیه به پر کاری باشد.
وایلدر “آخر هفته گمشده” (1945) 17 سال زودتر ساخته شد اما در رفتار با الكلیسم احساس معاصر تر می كند. “Glengarry Glen Ross” احتمالاً شامل بهترین عملکرد Lemmon است. فروشنده مستغلات املاک و مستغلات پیر ، مستحق مقایسه با عملکرد هرکسی از ویلی لومان در “مرگ یک فروشنده” است و جالب است که چگونه لمون ، که معروفاً با کارگردانی شروع کرد و از او خواست که شماره گیری کند و “کمی کمتر” بدهد در اینجا توانست آهنگ های دقیق مورد نیاز برای گفتگوی دیوید مامت را که رئالیستی است پوشانده است ، بدست آورد.
نقد فیلم آپارتمان
با مشاهده اینکه “آخر هفته گمشده” تاریخ نگذاشته است ، می توانم به طور کلی درباره کار وایلدر اظهارنظر کنم. حتی یک کمدی سبک رمانتیک سبک مانند “سابرینا” (1954) بهتر از بازسازی دهه 1990 خود است و تصاویر عالی وایلدر به عنوان قطعات دوره ای بازی نمی کنند اما مستقیم به چشمان ما نگاه می کنند. “بعضی ها آن را داغ دوست دارند” هنوز خنده دار است ، “بلوار غروب آفتاب” هنوز یک کمدی شخصیت گوتیک استادانه است و ” فیلم آپارتمان ” هنوز سخت تر و دلخراش تر از آنچه ممکن است مجاز باشد.
عنصر ارزشمند در وایلدر حساسیت بالغ اوست. شخصیت های او نمی توانند با نقشه های فرمول پرواز کنند ، زیرا آنها با آزمایش ها و مسئولیت های کار برای امرار معاش سنگین می شوند. به نظر می رسد در بسیاری از فیلم ها شخصیت ها حتی شغل ندارند ، اما در ” فیلم آپارتمان ” باید به آنها یادآوری شود که چیز دیگری دارند.
پایان مقاله نقد فیلم آپارتمان
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم یک دور دیگر|داستان کوتاه سین جیم|بهترین فیلمهای دیکاپریو|تحلیل کتاب دن کیشوت|بیوگرافی مادام کوری|نقد فیلم درباره الی|بیوگرافی مرلین مونرو|سریال من در تاریکی میروم|داستان فیلم ماتریکس ۴|بهترین فیلم های ۲۰۲۱