صفحه اصلی > ادبیات جهان : نقد کتاب باغ آلبالو چخوف
ads

نقد کتاب باغ آلبالو چخوف

کتاب باغ آلبالو چخوف

نقد کتاب باغ آلبالو چخوف : نمایش در ساعات قبل از طلوع صبح یک ماه مه در روسیه آغاز می شود. ما یاد می گیریم که درختان گیلاس شکوفا هستند حتی اگر در خارج از آن یخ زده باشد. یرمولای لوپاخین ، دوست خانواده و دونیاشا خدمتکار در املاک رانفسکی ، در خانه اصلی ملک ، در اتاقی به نام “مهد کودک” منتظر صاحب املاک رانووسکی هستند.

با مقاله نقد و معرفی کتاب باغ آلبالو چخوف با بامدادی ها همراه شوید.

لوپاخین فاش می کند که رانفسکی طی پنج سال گذشته در پاریس بوده است. لوپاخین یک تاجر محلی در اواسط سی سالگی است ، با یک لباس سفید خوب (با کفش های زرد پر زرق و برق) ، که احساسات او نسبت به رانفسکی بین قدردانی محبت آمیز نسبت به مهربانی های گذشته ، و کینه از ادای احترام او نسبت به او به دلیل فروتن ، دهقان ریشه ها همچنین سیمون یفیکودوف ، جوانی بدشانس ملقب به “سیمون ساده” به دلیل تصادفات مکرر و مضحک در املاک است.

بخش های از نمایشنامه کتاب باغ آلبالو چخوف 

بزودی ، رانفسکی به همراه دخترش آنیا که از عید پاک همان سال در آنجا بوده است ، از پاریس می آید. یاشا ، نوکر جوان که او را در سفر همراهی کرده است. و شارلوت ، فرماندار آنیا ، که سگ خود را به همراه می آورد. فیرس ، خادم 87 ساله او نیز او را همراهی می کند. برادرش ، لئونید گایف ، بزرگتر ، اما هنوز نوزاد ، و دختر خوانده اش واریا ؛ این سه نفر آخر در روسیه مانده اند اما برای استقبال از رانفسکی در بازگشت به ایستگاه رفته اند

Ranevksy از دوباره بودن در خانه ابراز خوشحالی و حیرت می کند ، در حالی که Anya برای واریا فقر نسبی را نشان می دهد که مادرش را هنگام ورود به پاریس در آن پیدا کرده است و نحوه خرج کردنش را ادامه می دهد. واریا فاش می کند که املاک این خانواده قرار است در تاریخ 22 اوت در حراج به فروش برسد تا بدهی های آنها را پرداخت کند.

نقد و معرفی کتاب باغ آلبالو چخوف

معرفی کتاب کمدی الهی | اثر دانته آلیگری
بیشتر بخوانید

کتاب باغ آلبالو چخوف

آنیا نشان می دهد که عزیمت رانفسکی به پاریس به دلیل غم و اندوه او در مورد دو مرگ رخ داده است: این ازدواج شوهرش شش سال قبل و پسرش گریشا که یک ماه پس از آن غرق شد.

به زودی ، آنیا برای رختخواب عزیمت می کند و لوپاخین موضوع فروش قریب الوقوع را مطرح می کند. او راه حلی را پیشنهاد می کند. رانوكسي بايد زمين موجود در ملك خود را ببندد ، كلبه هايي در اين زمينه بسازد و آنها را به صاحبان كلبه هاي تابستاني كه تعداد آنها بيشتر مي شود ، اجاره دهد.

Gayev و Ranevsky ایده اصلی را رد می کنند ، زیرا این امر قطع باغ گیلاس محبوب (و عظیم) خانواده را ضروری می کند. قبل از رفتن ، لوپاخین به آنها 50 هزار روبل وام پیشنهاد می دهد تا در صورت تغییر نظر ، املاک خود را در حراجی خریداری کنند و پیش بینی می کند راه دیگری برای نجات باغ وجود ندارد. سپس رانفسکی مقداری پول به یکی دیگر از مالکان فقیر زمین ، بوریس سیمئونوف-پیشیک قرض می دهد.

پیتر تروفیموف می رسد ؛ او قبل از غرق شدن معلم گریشا بود و بنابراین خاطرات دردناکی را برای Ranevsky به ارمغان می آورد. قبل از پایان عمل ، گایف پس از شکایت از ناتوانی Ranevksy در مهار هزینه های خود ، سه گزینه برای طرح Lopakhin ترسیم می کند: یک طرح مالی شامل برخی از دوستان بانکدار وی ، Ranevsky مقداری پول از Lopakhin قرض می کند (بدون این که آنها پس از آن قطع کنند باغ) ، و یک عمه ثروتمند در یاروسلاول که ممکن است وام بدهد.

در قانون دوم ، ما بیشتر با نوکران جوان در ملک ، Dunyasha ، Yasha ، و Yephikodov آشنا می شویم ، که در یک مثلث عاشقانه نقش دارند: . به زودی ، لوپاخین ، رانفسکی ، گایف ، آنیا و واریا ظاهر می شوند و آنها دوباره بر سر طرح لوپاخین برای تبدیل باغ به کشور کلبه بحث می کنند. لوپاخین از عدم تمایل رانفسکی ناامید می شود.

او ، به نوبه خود ، فکر می کند که نقشه اش مبتذل است ، و می گوید اگر آنها قصد دارند باغ گیلاس را بفروشند ، او می خواهد همراه آن به فروش برسد. رانفسکی فاش می کند که او معشوقی در پاریس دارد که برای او تلگراف می فرستد و از او می خواهد که برگردد و او را سرقت می کند ، او را ترک می کند و در نتیجه او را به سمت خودکشی سوق می دهد.

هنر رنسانس هارلم : 6 هنرمند تجسمی دوران
بیشتر بخوانید

به زودی ، تروفیموف ظاهر می شود و چندین سخنرانی در مورد اهمیت کار و تنبلی و حماقت روشنفکران روسی ارائه می دهد. در یک لحظه آرام ، صدای یک سیم در حال شنیدن شنیده می شود و هیچ کس نمی تواند منبع آن را تشخیص دهد. شرابخواری ظاهر می شود ، راهنمایی می خواهد و سپس پول. در نهایت رانفسکی چندین قطعه طلا به او داد.

آشفته ، بیشتر گروه به جز آنیا و تروفیموف ، آنجا را ترک می کنند. آنها در مورد سوظن روز افزون واریا مبنی بر اینکه آنیا و تروفیموف با هم رابطه دارند بحث می کنند ، که اینگونه نیستند. تروفیموف اعلام کرد که آنها “بالاتر از عشق” هستند. این عمل در حالی پایان می یابد که یفیکودوف متأسفانه گیتار خود را می نوازد و واریا ، بیهوده ، آنیا را صدا می کند.

نقد و معرفی کتاب باغ آلبالو چخوف

کتاب باغ آلبالو چخوف

در عمل سوم ، رانفسکی در روز حراج مهمانی برگزار می کند. مهمانان متشکل از چندین مقام اداری محلی مانند مدیر ایستگاه و یک کارمند اداره پست هستند. شارلوت با یک سری ترفندهای جادویی میهمانان را سرگرم می کند. رانفسکی با نگرانی نگران است که چرا گایف و لوپاخین هنوز برنگشته اند. رانفسکی می ترسد که باغ از بین رفته باشد ، ظاهراً عمه موجود در یاروسلاول به آنها پول کافی برای خرید آن نداده است و منابع دیگر گایف نیز از این طریق تأمین نشده اند.

او و تروفیموف با یکدیگر درگیر می شوند. تروفیموف او را متهم می کند که نتواند با حقیقت روبرو شود و او را به غیرعادی بودن متهم می کند که هرگز عاشق نشده است. لوپاخین و گایف به زودی از حراج بازگشتند. لوپاخین برای همه فاش می کند که این ملک را خریداری کرده و قصد دارد برنامه های خود را برای تخریب باغ اجرا کند. آنیا بیهوده سعی می کند مادرش را آرام کند.

بخش های دیگر از کتاب باغ آلبالو چخوف

کتاب باغ آلبالو چخوف

کتاب باغ آلبالو چخوف

در آخرین اقدام ، ماه اکتبر است و درختان باغ گیلاس در حال قطع شدن هستند. همه شخصیت ها در مرحله ترک هستند. لوپاخین برای زمستان به خارکوف می رود ، واریا به راگولین ها ، خانواده دیگری که پنجاه مایل دورتر زندگی می کنند. Gayev قصد دارد در شهر زندگی کند ، در یک بانک کار می کند ، آنیا به مدرسه می رود و Ranevksy با یاشا به پاریس می رود تا دوباره به معشوق خود پیوست.

نوشتن خلاق | همه چیز برای شروع نیاز دارید
بیشتر بخوانید

شارلوت نمی داند چه کاری انجام خواهد داد ، اما لوپاخین به او اطمینان می دهد که به او کمک خواهد کرد تا چیزی پیدا کند. تروفیموف و لوپاخین در صورت خداحافظی مشاجره ای دوستانه رد و بدل می کنند. یاشا بدون اینکه فکر دیگری بکشد ، دنیاشا را ترک می کند و گریه می کند. و آنیا با اشک با مادرش خداحافظی کرد. آنیا نگران است که فیرس ، که بیمار شده است ، همانطور که قرار بود به بیمارستان اعزام نشود ، اما یاشا با عصبانیت به آنیا اطمینان می دهد که او را نیز داشته است.

رانفسکی لوپاخین را به خواستگاری از واریا ترغیب می کند. اما پیشنهاد هرگز ارائه نمی شود – لوپاخین واریا را تنها می گذارد ، و اشک می ریزد. سرانجام ، گایف و رانفسکی با اشک خداحافظی از خانه خود گفتند. همه می روند ، درهای پشت سر خود را قفل می کنند.

اما Firs ، در واقع ، به طور تصادفی پشت سر گذاشته شده است ، و در هجوم عزیمت بیمار شده و فراموش شده است. او بعد از رفتن بقیه روی صحنه راه می رود و بی سر و صدا در مورد چگونگی زندگی او را غر می زند. او روی کاناپه دراز کشیده و با شنیدن دو صدا در سکوت منقضی می شود. دوباره صدای تار نخ ریسی و صدای تبر در قطع درخت گیلاس در باغ.

پایان مقاله نقد و معرفی کتاب باغ آلبالو چخوف

بیشتر بخوانید:

سریال Patria|فیلم اگه میتونی منو بگیر|فیلم ۵ هم خون|نقد فیلم سال گذشته در مارین باد|فیلم Howards End|بهترین فیلم های کوروساوا|نقد سریال چرنوبیل|فیلم سنت ماد|فیلم لیلی با من است|فیلم Creed 3|فیلم کیمیا

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

پانزده + ده =