مقدمه : داستان فیلم تاپ گان : ماوریک به 36 سال بعد از Top Gun 1986 برمیگردد. جایی که مامور ماوریک دوباره به مدرسه تاپ گان فراخوانده میشود. او ماموریت دارد تا دوازده نفر از بهترین فارغالتحصیلان تاپ گان را برای انجام ماموریتی خطرناک تعلیم داده و آماده کند.
بیش از یک دهه است که مخاطبان سینما با قهرمان های تخیلی مثل سوپر هیرو ها ، ربات ها (تبدیل شوندگان و …) و … اشباع شده اند و قهرمانان واقعی که در طول تاریخ(به خصوص برای مخاطبین آمریکای ) فدا کاری ها و شجاعت های بی حد و مرز از خود نشان داده اند یا فراموش شده اند و یا به صورت شخصیت های منفی نمایش داده شده اند .
فیلم های نظامی واقع گرایانه که فقط یک سری درگیری با اسلحه و زد و خورد های سطحی را شامل نشوند در طول تاریخ سینمای جهان به تعداد بسیار کم ساخته شده اند و فیلم تاپ گان ماوریک را می توان جز بهترین آن ها (اگر نگوییم بهترین) نامید.
فیلم تاپ گان : ماوریک تازه از راه رسیده بعنوان اثری اکشن و ماجراجویانه قابل قبول و تماشایی است اما بعنوان اثری که اینچنین گیشهها را درنوردیده و مخاطبان هنرهفتم را ذوق زده نموده ، کمتر از حد انتظار ظاهر میشود.
اینجا با اثری سرراست و پاپکرنی طرفیم که تقریبا همهچیزش تکراری و قابل پیش بینی است.گویی خالقان اثر به همین حد اکتفا کرده و ریسکِ هیچ نوآوری و خلاقیتی را به جان نخریدهاند تا دستِ کم گیشه را داشته باشند. شاید تصمیم منطقی و عاقلانهای تلقی شود. مخصوصا اگر اثر را تا جای ممکن با بالاترین کیفیت و در بزرگترین صفحه نمایش موجود تماشا کنیم.
نقد فیلم تاپ گان
منتهی مشکل آنجاست همانطور که پیش تر نیز اشاره شد اثر فاقد هرگونه نوآوری و خلاقیت بوده و در نتیجه چه در داستان گویی و چه در شخصیت پردازی و حتی در دکوپاژ اکشنهایش ، میتوان به راحتی همه چیز را حدس زد. نوع پرداخت پروتاگونیست و اطرافیانش ، آنتاگونیست و سکانسهای نبرد و… اکشن کار (بعنوان یکی از ارکان حیاتی) را به یادآورید با آن نماهای لانگ و اکستریم لانگ هوایی و کات خوردن به نماهای بسته از محیط داخل هواپیما و…
در شروع کار ماوریک سوار هواپیمای جاسوسی RS72 (که فعلا ارتش آمریکا در حال توسعه ی این پروژه است و عملیاتی نشده) به سرعت ۱۰ ماخ (ده برابر سرعت صوت) میرسد و کارگردان با کلوز آپ های تنش زا مخاطب را به اوج هیجان می رساند.
شخصیت پردازی ماوریک با بازی عالی تام کروز تا شخصیت های فرعی ، جان هم آن مردانگی با صلابتی که در بهترین سریال شبکه ی amc یعنی mad man به نمایش گذاشت در این فیلم هم به نمایش میگذارد ، البته بازیگران نسل جوان این فیلم در حد با تجربه های مثل جان هم ظاهر نمی شوند اما بازی های قابل قبولی ارائه می کنند به خصوص مایلز تلر.
فیلم تاپ گان : ماوریک مانوری بر روی ماموریت نمیدهد و همچنین سعی نمیکند درباره دشمن صحبت کند یا قدرت آمریکا را به تصویر بکشد. در واقع تمرکز فیلم تنها بر روی شخصیتها میباشد و همین قدرت درام موجود در فیلم است که نهایتا مخاطب را با اتفاقات درگیر کرده و هیجانزده میکند. فیلم عملا اکثر تمرکز خود را بر روی شخصیتهایش گذاشته و مکث خاصی بر روی ماموریت انجام نمیدهد.
البته سکانس های تمرین حمله به هدف ، داگ فایت (نبرد نزدیک) و حمله ی اصلی و نبرد پایانی فیلم تاپ گان اساس اکشن و هیجان فیلم را پایه ریزی میکند و اینجاست که مخاطب به خصوص مخاطب علاقه مند به میلاتری ارضا میشد ، سکانس های بی نظیر با فیلم برداری عالی (اغراق نشده) نبرد های هیجان انگیز و و سکانس های پرواز چشم نواز همگی جلوه های بصری فیلم را در بالاترین و لذت بخش ترین حد ممکن نگه میدارد.
نقد فیلم تاپ گان
اگرچه کارکرد این دست نماها بعنوان تصویرگر موقعیت کلی صحنه و جایگیری طرفین درگیری قابل توجیه بوده و برش نماها نیز مخاطب را به درستی با حال و هوای ملتهب و نفسگیر درگیر میکند اما نباید فراموش کرد که این مدل ،دقیقا همان دکوپاژ آشنایی است که از این آثار انتظار میرود .
ولی متاسفانه که این دست سکانسها درقیاس با سکانسهای دیگر اکشنهای پرفروش و ماندگار هنرهفتم در طی این سالها مقایسه شده و آنجاست که رنگ میبازند (البته نه با فیلم های بی ارزش چند سال اخیر مثل gray man). از ماتریکسها گرفته تا آواتار،مدمکس و… به این دلیل هنوز در قلب هواداران جای دارند که سطح اکشن را چه در ایده و چه در اجرا ارتقا بخشیدهاند و تنها به سرگرمی صرف اکتفا نکردهاند.
هر کاراکتر به اندازه خودش و تاثیری که در قصه دارد پرداخته شده و تکامل مییابد. روستر از همان ابتدا شخصیتی معرفی میشود که فداکار است و به کار گروهی و تیمی اهمیت میدهد. او به دلیل خاطره بدی که از پدر خود دارد پایبند به قوانین است و زیادی فکر میکند و البته همیشه یک ترس ذاتی با او گره خورده است. در انتها اما او برای موفقیت همه این مشکلات را کنار میگذارد.
تامکروز هنوز هم ثابت میکند یکی از شمایل کاربلد و خواستنی آثار اکشن بشمار میآید. کروز سرحال و باانرژی مثال زدنی به ایفای نقش میپردازد تا همچنان ثابت کند ماموریتهای غیرممکن دنیای سینما از آن اوست. همچنان چشم و نگاه نافذش در کنار آمادگی بالای جسمانی دست به دست هم داده تا در این سن و سال نیز ،اکتی تماشایی و دلپذیر را پیش چشمان مخاطب قرار دهد.
فیلم موفق میشود از ماوریک یک قهرمان بسازد وشخصیت او را در طول فیلم پختهتر کند. همچنین کاراکتر هنگمن نیز از دیگر شخصیتهای جذاب فیلم است که تکامل و پختگی پیدا میکند.
اما فیلم هر چقدر بر روی روابط این خلبانها با ماوریک و یکدیگر خوب کار کرده است، در بحث قصه عشقی ماوریک شکست خورده است.
کروز پس از دو دهه، با بازدید مجدد از ماوریک، لایههای جدیدی را به خلبان خودسر نمادین خود تزریق میکند و قوسهایی را برای شخصیت ایجاد میکند که مسلماً به ماوریک صادقتر از جایی است که تاپ گان واقعاً او را ترک کرده است. در ادامه، قهرمان عنوان ممکن است مسنتر باشد، اما به همان اندازه توانا باقی میماند و کروز به جای کلیشههای «برای این خیلی قدیمی» که داستانهای مشابه معمولاً بر اساس آنها ساخته میشوند، با حسرت او را سنگین میکند.
فیلم تاپ گان : ماوریک یک فیلمنامه و قصه صعودی دارد که بسیار خوب ساخته شده است. قصه آماده شدن یک گروه دوازده نفره برای انجام ماموریتی خطرناک و تمرینهای مختلف آنها برای رسیدن به موفقیت. فیلم در طول مدت آمادهسازی این گروه برای عملیات، شخصیتهایش را معرفی میکند روابط بین آنها را میسازد و مخاطب را با آنها درگیر میکند.
نقد فیلم تاپ گان
در واقع بزرگترین نقطه قوت Top Gun: Maverick آن است که تلاش نمیکند حرف گنده بزند. تلاش نمیکند اقتدار آمریکا را مستقیما به رخ بکشد و شعار نجاتبخش بودن بدهد، بلکه به جای آن سعی میکند بر روی آدمهایش تمرکز کرده و به طبع آنها این ماموریت را دارای اهمیت جلوه دهد. این شخصیتها هستند که برای مخاطب در اولویت هستند نه آن ماموریت.
موضوع دیگری که بسیار به فیلم تاپ گان : ماوریک کمک کرده موسیقی فوقالعاده آن است.موسیقی بسیار هماهنگ با اتمسفر فیلم است و هنگامی که در لحظات اکشن با دوربین و کاتهای عالی کارگردان ترکیب میشود به اوج زیبایی میرسد.
سکانس های اکشن فیلم تاپ گان : ماوریک واقع گرایانه و در عین حال بسیار لذت بخش ساخته شده اند به همین دلیل مخاطبی که آگاهی خوبی نسبت به مسائل میلاتری دارد به شدت از فیلم لذت می برد.
بدون شک، کوسینسکی و کروز میدانستند که باید با نبردهای هوایی چشم نواز پیش قدم شوند که یکی از نکات قوت فیلم Top Gun: Maverick در نقد و بررسی آن میباشد. دنباله تاپ گان با ترکیب فیلمهای عملی کابین خلبان با نماهای افکتهای با مکان مناسب (و کم استفادهشده)، یکی از هیجانانگیزترین داگ فایت (نبرد های نزدیک) و پرواز سریع در ارتفاع بسیار کم و مسیر پر پیچ و خم را که تا به حال در فیلم ثبت شده است، ساخته است. سایر قطعات تپنده نبض فیلم تضمین میکنند که تمام آن درام شخصیتی با کیفیت با اکشنی به یاد ماندنی روبرو میشود.
سخن پایانی این که فیلم تاپ گان : ماوریک ارزش دیدن را دارد به خصوص در صفحه نمایش بزرگ ، دیدن هربار سکانس های پرواز فیلم تاپ گان : ماوریک در نمایشگر بزرگ لذت وصف ناشدنی و غیر تکراری دارد .
البته فیلم تاپ گان : ماوریک ایرادات نظامی فراوانی هم داشت برای مثال : با توجه به عملیاتی شدن جنگنده ی نسل پنجم و پنهان کار ناو نشین F35 C برای حمله به چنین موقعیتی باید از این جنگنده استفاده میشد (در حالی که دشمن جنگنده ی نسل پنجم دارد هر چند در واقعیت روس های این جنگنده را به صورت گسترده عملیاتی نکرده اند)
هرچند می توان از ایرادات نظامی آن هم گذشت و به شدت از فیلم لذت برد.
نمره : ۷ از ۱۰
پایان مقاله نقد فیلم تاپ گان
بیشتر بخوانید:
فیلم ژنرال | معرفی سبک موسیقی بوسا نووا | نقد فیلم مخمل آبی | معرفی دستگاهها و ردیف های موسیقی ایرانی | آلفرد هیچکاک | نقد فیلم My Neighbor Totoro – فیلم همسایه من توتورو | نقد و بررسی بازی Beat Saber | فیلم دزد دوچرخه | مکتب نئو اکسپرسیونیسم: تاریخ ، ویژگی ها و آثار هنری | فیلم اگه میتونی منو بگیر |