فیلم دوستان خوب : بعد از دو روز که فیلم جدید مارتین اسکورسیزی را دیدم ، “فیلم دوستان خوب” ، حال و هوای شخصیت ها در من ماند و از رفتن خودداری کردند. این حالت احساس گناه و حسرت ، تصمیمات سریع احمقانه منجر به اتلاف عمر ، وفاداری به خیانت بود. در عین حال ، یک عنصر نوستالژی پنهانی وجود داشت ، برای اوقات بدی که نباید از دست داد ، اما وجود داشت.
بیشتر فیلم ها ، حتی فیلم های عالی ، پس از بازگشت به دنیای واقعی ، مانند غبار تبخیر می شوند. آنها خاطرات را پشت سر می گذارند ، اما واقعیت آنها خیلی زود محو می شود. نه این فیلم که بهترین فیلمساز آمریکایی را در اوج شکل خود نشان می دهد. تاکنون هیچ فیلم ظریف تری درباره جرایم سازمان یافته – حتی “پدرخوانده” ساخته نشده است ، گرچه این دو اثر واقعاً قابل مقایسه نیستند.
بیشتر بخوانید : 28 فیلم برتر در حال حاضر Netflix
تاریخ افتتاحیه فیلم دوستان خوب
“فیلم دوستان خوب” که قرار است در 21 سپتامبر در شیکاگو افتتاح شود ، خاطره ای از زندگی در مافیا است که توسط هنری هیل (ری لیوتا) ، یک بچه ایرلندی-ایتالیایی که تنها جاه طلبی او از همان نوجوانی ، “یک مرد خردمند” ، یک مافیوسو همچنین روایتی از کارن ، دختر یهودی (لورین براکو) است که با او ازدواج کرد و متوجه شد که تمام زندگی اجتماعی او ناگهان در داخل مافیا قرار دارد.
همسران اوباش هرگز به جایی نرفتند و با کسی که بخشی از آن جهان نبود صحبت نکردند و سرانجام ، به گفته وی ، ارزشهای مافیا ارزشهای عادی به نظر می رسید. او حتی به شوهرش افتخار می کرد که تمام روز در خانه دروغ نمی گفت ، برای داشتن انرژی و جرات بیرون رفتن و سرقت برای امرار معاش.
یک هنری هیل واقعی وجود دارد که به دلیل ناشناس ماندن برنامه محافظت از شاهد دولت فدرال ناپدید شد و طی یک دوره چهار ساله هر آنچه را که در مورد اوباش می دانست به گزارشگر نیکلاس پیلجی ، که ویزگی : زندگی در یک خانواده مافیایی بود ، گفت پرفروش فیلمنامه Pileggi و Scorsese این خاطرات را به داستانی تقسیم می کند که گاهی اوقات مانند یک مستند بازی می کند
حاوی اطلاعات و احساسات زیادی درباره مافیا است که سرانجام همان احساس کلاستروفوبیک را ایجاد می کند که همسر هیل در مورد آن صحبت می کند: دنیای واقعی.
اسکورسیزی کارگردان درستی – تنها کارگردان – برای این ماده است. او این را از درون می داند. تجربه عالی شکل گیری زندگی او در ایتالیای کوچک نیویورک به عنوان یک فرد خارجی که همه چیز را مشاهده می کرد ، بزرگ شد – یک بچه آسم که نمی توانست ورزش کند ، سلامتی او خیلی بد بود که به او اجازه نمی دهد کودکی عادی را تجربه کند ، که اغلب او را نادیده می گرفتند ، اما هرگز چیزی را از دست نداد.
خلاصه فیلم دوستان خوب
در اوایل فیلم یک قسمت وجود دارد که در آن هنری هیل جوان از پنجره آپارتمان خانواده اش نگاه می کند و با ترس و وحشت مشاهده می کند و از بین بردن کلاهبردار بچه های خردمند سطح پایین در باشگاه اجتماعی آن طرف خیابان ، تحت تأثیر این واقعیت است که آنها دختر پیدا کرد ، ماشینهای داغی رانندگی کرد ، پول داشت ، پلیس هرگز به آنها بلیط نمی داد ، حتی وقتی مهمانی های بلند آنها تمام شب طول می کشید ، هیچ کس پلیس تماس نمی گرفت.
بیشتر بخوانید : بهترین فیلم های هانکه
راوی به ما می گوید این همان زندگی بود که می خواست انجام دهد. خاطره ممکن است از هیل باشد و در کتاب Pileggi باشد ، اما حافظه نیز مربوط به اسکورسیزی است و در طی 23 سالی که من او را می شناسم ، ما هرگز مکالمه ای نداشته ایم که در برخی موارد به آن تصویر اصلی در بینایی او نرسیده باشد. از خودش – از بچه ای که در پنجره است ، گانگسترهای محله را تماشا می کند.
مانند “پدرخوانده” ، “فیلم دوستان خوب” اسکورسیزی نیز یک فیلم طولانی است ، با فضا و اوقات فراغت برای گسترش و کشف مضامین آن. این در مورد هیچ طرح خاصی نیست. این در مورد احساسی است که در مافیا وجود دارد – اوقات خوب و اوقات بد. در ابتدا ، آنها اغلب اوقات خوبی بودند و یک حرکت حیرت انگیز دوربین وجود دارد که در آن نقطه نظر هنری و کارن را در یکی از اولین قرارهای خود ، به کلوپ شبانه کوپاکابانا دنبال می کند.
افرادی در صف انتظار درب منزل هستند ، اما هنری او را از طریق ورودی سرویس عبور می دهد ، از کنار مأموران امنیتی و پیشخدمت های خارج از اتاق ، از یک راهرو ، از طریق آشپزخانه ، از طریق منطقه خدمات و از جلوی در خارج می شود. کلوپ ، جایی که یک میز به معنای واقعی کلمه به هوا بلند می شود و جلوی بقیه قرار می گیرد تا زن و شوهر جوان در ردیف اول نمایش زمین باشند. این قدرت است.
بیشتر بخوانید : نقد فیلم چشم چران
کارن هنوز نمی داند هنری دقیقاً چه کاری انجام می دهد. او متوجه می شود.
روش فیلم گسترش آهسته ای از سطوح مافیا است ، شخصیت هایی که به طور معمولی معرفی می شوند و بعضی از آنها تا اواخر داستان پیشرفت نکرده اند. ما با دان پل سیسرو (پاول سوروینو) و جیم (جیمی جنت) کانوی (رابرت دنیرو) ، مردی که به خاطر عشق محض دزدی می دزد ، و تامی دیویتو (جو پسچی) ، پسر دوست داشتنی ملاقات می کنیم ، خوی ترسناک می تواند در یک ثانیه منفجر شود ، و عواقب مهلکی به دنبال خواهد داشت.
ما 30 سال آنها را دنبال می کنیم. در ابتدا ، از طریق سالها قدرت بدون چالش ، سپس از طریق سالها انحطاط (اما آنها آشپزخانه خود را در زندان دارند ، و جعبه های استیک ضخیم و جعبه های شراب) ، و سپس به خیانت و زوال.
در برهه ای از زمان ، تمام عاشقانه های شگفت انگیز مافیا برای هنری هیل تیره و تار می شود و آن لحظه زمانی است که او و جیمی و تامی مجبورند مردی را که تامی او را لگد زده بود تا حد زیادی با خشم بی هدف دفن کنند. ابتدا باید کشتن او را به پایان برسانند (آنها در خانه مادر تامی متوقف می شوند تا چاقویی را به امانت بگیرند و او به آنها شام غذا می دهد) ، سپس وی را دفن می کنند و بعداً مجبور می شوند دوباره او را حفاری کنند.
بدترین قسمت این است که ، قربانی آنها یک پسر “ساخته” بود ، یک مافیوسو که قرار است مصون باشد. بنابراین آنها در یک دردسر عمیق و عمیق به سر می برند ، و هنری هیل اینگونه تصور نمی کرد که وقتی سفر زندگی خود را آغاز می کند ، قرار است اینگونه باشد.
از اولین شات اولین ویژگی او ، “چه کسی در من را می زند؟” (1967) ، اسکورسیزی دوست داشته است از موسیقی عامه پسند به عنوان نقطه مقابل لحظه های دراماتیک فیلم هایش استفاده کند. او به سادگی آهنگ موسیقی متن های قدیمی را جمع آوری نمی کند.
بیشتر بخوانید : سریال داستان لیسی
او صدای دقیق را پیدا می کند تا هر لحظه خط بکشد ، و در “فیلم دوستان خوب” ، موسیقی محبوب به شما کمک می کند انتقال از روزهای ابتدایی را که هنری سیگارهای دزدیده شده را به بچه های دروازه کارخانه می فروشد ، به روزهای بعد وقتی که کوکائین می فروشد ، توضیح دهد. در نافرمانی از دستورات پل سیسرو ، و استفاده از مقدار زیادی از آن خود که زندگی به هزارتوی پارانوئید تبدیل شده است.
اسکورسیزی در تمام کارهای خود ، که مسلماً بهترین فیلم دهه 1970 (“راننده تاکسی”) و دهه 1980 (“گاو خشمگین”) را شامل می شود ، هرگز کار قانع کننده تری برای وارد شدن به سر کسی انجام نداده است همانطور که در یکی از قسمتهای پایانی “فیلم دوستان خوب” ، که در آن او یک روز از زندگی هنری هیل را دنبال می کند ، هنگامی که او سعی می کند یک معامله کوکائین انجام دهد ، برای خانواده اش شام بپزد ، معشوقه خود را راحت کند و با ظن اینکه او را دنبال می کند مقابله کند .
این سکانسی است که من را بسیار عمیق با حال و هوای فیلم تحت تأثیر قرار می دهد. این یک روایت ساده نیست و ارتباط چندانی با طرح ندارد. این در مورد احساس بسته شدن دیوارها و احساس گناه استحقاق دیوارها است. نقطه مقابل احساس وظیفه ، اجبار است. معامله دارو باید انجام شود ، اما برادر بچه نیز باید انتخاب شود و سس هم زده شود و در همین حال ، زندگی هنری به شدت کنترل می شود و کنترل می شود.
بیشتر بخوانید : نقاشی دورا مار و گربه
بازیگران راهی برای انجام بهترین کار خود دارند – کاری که به ما اجازه می دهد آنها را به وضوح ببینیم – در یک فیلم اسکورسیزی. رابرت دنیرو در “راننده تاکسی” به عنوان بهترین بازیگر نسل خود ظاهر شد. جو پسی ، نقش برادر دنیرو در “گاو خشمگین” ، عملکردی از پیچیدگی قابل مقایسه را ایجاد کرد.
دنیرو و پسی هم در اینجا در “فیلم دوستان خوب” حضور دارند و اساساً نقش های اصلی و بسیار چالش برانگیزی را برای ری لیوتا و لورین براکو بازی می کنند ، که به عنوان واضح به عنوان دو نفر از بهترین بازیگران فیلم های جدید خود را در اینجا تثبیت می کنند.
لیوتا شوهر دیرآمده ، خطرناک و اضطراب آور ملانی گریفیت در فیلم “چیزی وحشی” بود و در اینجا او مرکز احساسی را برای فیلمی ایجاد می کند که مربوط به تجربه مافیوس بودن نیست بلکه مربوط به احساس آن است. براکو همسر پلیس در حومه شهر “کسی که مراقب من است” بود ، فیلمی که صحنه های او چنان موثر بود که با احساس واقعی از دست دادن بود که به داستان اصلی بازگشتیم.
حس ازدواج آنها در قلب این فیلم است ، خصوصاً در نمایی که او خسته به او می چسبد. آنها تعهدات خود را در طول زندگی متعهد شده اند و این به زندگی نادرستی منجر شده است.
بسیاری از بهترین فیلم های اسکورسیزی شعرهایی درباره گناه بوده اند.
به “خیابان های متوسط” ، با شخصیت هاروی کایتل که توسط حسرت جنسی شکنجه شده است ، یا “پس از ساعت ها” با شخصیت گریفین دون در یک مرگ تصادفی درگیر شوید و سرانجام در خیابان ها توسط یک گروه ناآگاه بی اطلاع شکار کنید ، یا فکر کنید ” آخرین وسوسه مسیح »، که در آن حتی مسیح مجاز به تردید است.
“فیلم دوستان خوب” بیش از هر چیز مربوط به گناه است. اما این یک بازی ساده اخلاقی نیست که در آن خیر برقرار شود و گناه واکنش مناسب نسبت به شر باشد. نه ، قهرمان این فیلم احساس گناه می کند که کد مافیا را حفظ نکرده است – گناه خیانت را مقصر می داند. و مجازات او تبعید ، در برنامه محافظت از شاهد است ، جایی که هیچ کس اسمی ندارد و سر مأمور مسلماً آن را نمی داند.
بیشتر بخوانید : نقد فیلم فروشنده
آنچه سرانجام پس از دیدن این فیلم به من رسید – آنچه آن را به یک فیلم عالی تبدیل می کند – این است که احساسات هنری هیل را درک کردم. همانطور که همسرش کارن کاملاً تحت تأثیر زندگی درونی مافیا قرار گرفت و ارزشهای آن به خود او تبدیل شد ، فیلم نیز طلسم اغواگرانه ای بافته است.
تقریباً ممکن است بعضی اوقات ، به شخصیت ها واقعاً همکارانی خوب فکر کنیم. رفاقت آنها بسیار قوی است ، وفاداری آنها بسیار بی چون و چرا است. اما خنده ها گاهی اوقات شدید و اجباری است ، و گاهی اوقات تلاش برای لذت بردن از مهمانی است ، و در نهایت ، تمام اسطوره ها سقوط می کند ، و سپس گناه – گناه واقعی ، گناهی که یک کاتولیک مانند اسکورسیزی از نزدیک درک می کند – نیست که آنها کارهای گناهکارانه انجام داده اند ، اما آنها می خواهند دوباره آنها را انجام دهند.