آل کاپون که با نام «صورت زخمی» نیز شناخته میشود، به عنوان رهبر شیکاگو افیت، یک سندیکای جنایت سازمانیافته در دوران ممنوعیت، به بدنامی رسید.
آل کاپون کی بود؟
آل کاپون یکی از مشهورترین گانگسترهای آمریکایی بود که به عنوان رهبر گروه شیکاگو در دوران ممنوعیت به بدنامی رسید. قبل از فرستادن به زندان آلکاتراز در سال 1934 به دلیل محکومیت فرار مالیاتی، او به عنوان رئیس سندیکای جنایتکاران بدنام ثروت شخصی به دست آورده بود که 100 میلیون دلار تخمین زده می شود.
سنین جوانی و تحصیل
آل کاپون در 17 ژانویه 1899 در بروکلین، نیویورک به دنیا آمد. بسیاری از گانگسترهای نیویورک در اوایل قرن بیستم از پس زمینه های فقیر بودند، اما این مورد برای کاپون صادق نبود. کاپون از یک خانواده محترم و حرفه ای بود. پدرش، گابریل، یکی از هزاران ایتالیایی بود که در سال 1894 وارد نیویورک شد. همسرش ترزا باردار بود و دو پسر داشت: پسر دو ساله وینچنزو و پسر شیرخوار رافائل.
خانواده آل کاپون در نزدیکی یارد نیروی دریایی بروکلین زندگی می کردند. این مکان سختی بود که به رذیلتهایی که شخصیتهای ملوانی که در بارهای اطراف رفت و آمد میکردند، میجویدند.
این خانواده یک قبیله ایتالیایی-آمریکایی منظم، قانونمند، البته پر سر و صدا بود، و نشانه های کمی وجود داشت که کاپون جوان وارد دنیای جنایت شود و به دشمن شماره یک عمومی تبدیل شود. مطمئناً، نقل مکان خانواده به منطقه ای از شهر که از نظر قومیتی مختلط تر بود، کاپون جوان را در معرض تأثیرات فرهنگی گسترده تری قرار داد و بدون شک او را به ابزاری برای اداره یک امپراتوری جنایتکار بدنام مجهز کرد.
اما این تحصیلات کاپون بود، هم ناکافی و هم وحشیانه در یک مؤسسه کاتولیک که با خشونت آغشته شده بود، این مرد جوان تأثیرپذیر را خدشه دار کرد. او با وجود اینکه دانش آموزی خوش آتیه بود، در سن ۱۴ سالگی به دلیل کتک زدن یک معلم زن اخراج شد و هرگز به عقب برنگشت.
جای زخم روی صورت کاپون
در یک خراش جوانی در یک سالن فاحشه خانه، یک جوان هوسباز، کاپون را با چاقو یا تیغ بر روی گونه چپش کوبید، که باعث شد لقب بعدی “صورت زخمی” به او داده شود.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی دیون سندرز
کاپون و جانی توریو
آل کاپون در سن 14 سالگی با گانگستر جانی توریو آشنا شد که بیشترین تأثیر را بر رئیس باند باندی داشت. توریو به کاپون اهمیت حفظ یک جبهه محترمانه در حین اداره یک تجارت راکتی را آموزش داد. Torrio که کمی ساخته شده بود، نمایانگر یک طلوع جدید در کار جنایی بود، که یک فرهنگ خشونت آمیز خام را به یک امپراتوری شرکتی تبدیل کرد. کاپون به باند پسران جیمز استریت توریو پیوست و در نهایت به گروه پنج پوینت رسید.
آل کاپون
توریو در سال 1909 از نیویورک به شیکاگو نقل مکان کرد تا به اداره تجارت غول پیکر فاحشه خانه در آنجا کمک کند و در سال 1920 برای کاپون فرستاده شد. شایعه شده بود که کاپون یا فرانکی ییل بیگ جیم کولوسیمو، رئیس توریو را در آن سال کشتند و راه را برای حکومت توریو باز کردند.
همسر
در سال 1918، کاپون با دختر طبقه متوسط ایرلندی، مای کوفلین، ازدواج کرد و به عنوان حسابدار ساکن شد و مدت کوتاهی از نقش گانگستری خود فاصله گرفت. با این حال، کاپون به زودی پس از مرگ غیرمنتظره پدرش به کار برای رئیس قدیمی خود، توریو، بازگشت. کاپون و می با هم صاحب یک فرزند به نام سانی شدند و تا زمان مرگ کاپون ازدواج کردند.
ممنوعیت و گانگستر شیکاگو
همانطور که ممنوعیت در سال 1919 پس از اعمال اصلاحیه هجدهم آغاز شد، عملیات جدید قلابفروشی آغاز شد و ثروت بسیار زیادی را به همراه داشت. در سال 1925، توریو بازنشسته شد و کاپون تزار جنایتکار شیکاگو شد، قمار، فحشا و راکتبازی میکرد و قلمرو خود را با تیراندازی رقبا و باندهای رقیب گسترش داد.
همانطور که شهرت کاپون افزایش یافت، او همچنان بر غیرمسلح بودن به عنوان نشانه ای از وضعیت خود اصرار داشت. اما او هرگز بدون حداقل دو محافظ به جایی نرفت و حتی هنگام مسافرت با ماشین بین محافظان قرار گرفت.
او ترجیح می داد زیر پوشش شب سفر کند و فقط در مواقع ضروری سفر در روز را به خطر می انداخت. آل با ذکاوت تجاری خود، شریک توریو شد و مدیر چهار دیوس – دفتر مرکزی توریو در منطقه لیوی شیکاگو، شد. Four Deuces به عنوان یک اسپیکر، مفصل قمار و فاحشه زیر یک سقف خدمت می کرد.
دفتر منتخب در سیسرو
سرکوب سرقت های مسلحانه در شیکاگو به این معنی بود که اولین کار اوباش کاپون انتقال عملیات به سیسرو، ایلینوی بود. با کمک برادرانش فرانک (سالواتوره) و رالف، کاپون به ادارات دولتی و پلیس نفوذ کرد. بین آنها، آنها علاوه بر اداره فاحشه خانهها، باشگاههای قمار و پیستهای مسابقه، موقعیتهای رهبری را در دولت شهر سیسرو گرفتند.
آل کاپون کارمندان انتخاباتی مخالفان را ربود و رای دهندگان را به خشونت تهدید کرد. او سرانجام در سیسرو برنده شد، اما نه قبل از اینکه برادرش فرانک در تیراندازی با نیروهای پلیس شیکاگو کشته شود.
آل کاپون به خود می بالید که عصبانیتش را مخفی نگه می دارد، اما وقتی دوست و همکار جک گوزیک توسط یک اراذل و اوباش کوچک مورد حمله قرار گرفت، کاپون ضارب را تعقیب کرد و او را در یک بار با شلیک گلوله کشت. به دلیل کمبود شاهد، کاپون از قتل خلاص شد، اما تبلیغات پیرامون این پرونده به او شهرتی داد که قبلاً هرگز نداشت.
تصاحب توریو
پس از تلاش برای ترور دوست و مربی کاپون، توریو، مرد ضعیف میراث کلوپ های شبانه، فاحشه خانه ها، قمارخانه ها، آبجوسازی ها و سخنرانان را به کاپون واگذار کرد.
وضعیت جدید کاپون باعث شد که او دفتر مرکزی خود را به عنوان بخشی از جنگ صلیبی شخصی خود به هتل مجلل متروپل شیکاگو منتقل کند تا بیشتر دیده شود و در دادگاه مشهور شود.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی نویسنده ایتالیایی دانته
این شامل دوستی با مطبوعات و دیده شدن در مکان هایی مانند اپرا بود. آل کاپون با بسیاری از گانگسترهایی که از تبلیغات دوری میکردند متفاوت بود: او که همیشه هوشمندانه لباس میپوشید، تصمیم گرفت بهعنوان یک تاجر محترم و ستون جامعه دیده شود.
فروش ویسکی نیویورکی
ماموریت بعدی کاپون شامل ویسکی بوتلگ بود. با کمک دوست قدیمی خود فرانکی ییل در نیویورک، کاپون تصمیم گرفت مقادیر زیادی را به شیکاگو قاچاق کند. این وقایع منجر به اتفاقی میشود که به عنوان قتل عام باشگاه آدونیس شناخته میشود، جایی که کاپون در یک مهمانی کریسمس، دشمنان ییل را به طرز وحشیانهای مورد حمله قرار دادند.
دنبالهروی ویسکی آل کاپون از شیکاگو تا نیویورک او را ثروتمند میکرد، اما حادثهای که در آن بیلی مکسویگین، معروف به «دادستان حلقآویز» درگیر بود، شکست بزرگی را برای این گانگستر غیرقابل تجاوز ثابت کرد.
مکسویگین در جریان تیراندازی بین رقبا در خارج از یک بار به اشتباه توسط سرسپردگان کاپون مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. کاپون مقصر شناخته شد، اما بار دیگر به دلیل کمبود شواهد، از دستگیری فرار کرد. با این حال، قتل با اعتراض گسترده علیه خشونت گانگستری همراه شد و احساسات عمومی علیه کاپون افزایش یافت.
تحقیقات پرمخاطب علیه کاپون شکست خورد. بنابراین پلیس با یورش مداوم به فاحشه ها و قمارهای او، ناامیدی خود را از بین برد. کاپون در طول تابستان به مدت سه ماه مخفی شد. اما در نهایت او ریسک بزرگی کرد و خود را به پلیس شیکاگو سپرد. ثابت شد که این تصمیم درستی بود زیرا مقامات مدارک کافی برای متهم کردن او نداشتند. کاپون بار دیگر مردی آزاد بود که پلیس و سیستم قضایی را به سخره گرفته بود.
صلح و قتل
از قضا، آل کاپون نقش صلحجو را برعهده گرفت و از گانگسترهای دیگر خواست تا خشونت خود را کاهش دهند. او حتی توانست میان گانگسترهای رقیب عفو بینالملل ایجاد کند و به مدت دو ماه کشتار و خشونت متوقف شد.
اما شیکاگو محکم در چنگال گانگسترها بود و آل کاپون فراتر از دسترس قانون ظاهر شد. به زودی درگیری های داخلی بین گانگسترهای رقیب به خشونت خیابانی و ربودن مکرر وسایل حمل و نقل ویسکی کاپون تبدیل به یک مشکل بزرگ شد.
یکی از خارهای اصلی کاپون ییل بود. زمانی او یک شریک قدرتمند بود و اکنون به عنوان محرک اصلی اختلال در تجارت ویسکی کاپون شناخته می شد. یک روز یکشنبه بعد از ظهر، ییل با اولین استفاده از “تفنگ تامی” علیه او به پایان رسید.
قتل عام روز ولنتاین
آل کاپون همچنین مجبور شد با گانگستر رقیب باگز موران و باند شمال سایدرزش که سالها یک تهدید بودند، مقابله کند. موران حتی یک بار سعی کرده بود همکار و دوست کاپون جک مک گورن را بکشد. تصمیم کاپون و مک گورن برای استفاده از موران این بود که به یکی از بدنام ترین قتل عام باندهای تبهکار در تاریخ منجر شود – کشتار روز سنت ولنتاین.
روز پنجشنبه، 14 فوریه 1929، ساعت 10:30 صبح، موران و گروهش توسط یک چکمه فروش برای خرید ویسکی به گاراژ کشانده شدند. مردان مک گورن با لباس پلیس دزدیده شده منتظر آنها خواهند بود. ایده این بود که آنها یک حمله جعلی ترتیب دهند. مک گورن، مانند کاپون، مطمئن شد که دور است و با دوست دخترش در هتلی اقامت کرد.
آل کاپون
وقتی مردان مک گورن فکر کردند موران را دیدند، لباس پلیس خود را پوشیدند و با ماشین پلیس دزدیده شده به گاراژ رفتند. چکمهفروشان که در جریان عمل قرار گرفتند، مقابل دیوار صف کشیدند. افراد مک گورن اسلحه های چکمه فروشان را گرفتند و با دو مسلسل تیراندازی کردند. همه مردان به جز فرانک گوزنبرگ با خونسردی کشته شدند.
به نظر میرسید که این طرح به جز یک جزییات بسیار عالی پیش میرفت: موران در میان کشتهشدگان نبود. موران ماشین پلیس را دیده بود و پیاده شد و نمی خواست در حمله دستگیر شود. با وجود اینکه کاپون به راحتی در فلوریدا بود، پلیس و روزنامه ها می دانستند چه کسی این قتل عام را به راه انداخته است.
کشتار روز سنت ولنتاین به یک رویداد رسانه ملی تبدیل شد و کاپون را به عنوان بی رحم ترین، ترسناک ترین، باهوش ترین و ظریف ترین رئیس گروه های تبهکار جاودانه کرد.
قتل با چوب بیسبال
حتی در حالی که نیروهای قدرتمند علیه او جمع میشدند، آل کاپون به آخرین اقدام خونین انتقامجویی دست زد – کشتن دو همکار سیسیلی که معتقد بود به او خیانت کردهاند. کاپون قربانیان خود را به یک ضیافت مجلل دعوت کرد و در آنجا به طرز وحشیانه ای با چوب بیسبال آنها را پودر کرد. کاپون پیش از اعدام خائنان، سنت قدیمی خوردن و خوردن خائنان را رعایت کرده بود.
دستگیری
تا حدودی طعنه آمیز، این فشار دهندگان قلم از اداره مالیات بودند که بزرگترین تهدید را برای امپراتوری های غارتگر گانگسترها ایجاد کردند. در ماه مه 1927، دادگاه عالی حکم داد که یک غرفهفروش باید مالیات بر درآمد کسب و کار غیرقانونی خود را بپردازد. با چنین حکمی، دیری نپایید که واحد اطلاعات کوچک ویژه IRS تحت رهبری المر آیری توانست به دنبال کاپون برود.
آل کاپون به همراه همسر و پسرش به میامی رفت و املاک جزیره پالم را خرید، ملکی که بلافاصله شروع به بازسازی آن کرد. این به المر آیری فرصت داد تا درآمد و مخارج کاپون را مستند کند. اما کاپون باهوش بود. هر معامله ای که انجام می داد به صورت نقدی بود. تنها استثنا، دارایی های ملموس املاک جزیره نخل بود که شاهدی بر منبع درآمد عمده بود.
در نهایت، فعالیت های آل کاپون ، از جمله کشتار روز ولنتاین، توجه رئیس جمهور هربرت هوور را به خود جلب کرد. در مارس 1929، هوور از اندرو ملون، وزیر خزانه داری خود پرسید: “آیا این هموطن کاپون را هنوز گرفتی؟ من آن مرد را می خواهم که در زندان باشد.”
ملون تصمیم گرفت تا شواهد لازم را هم برای اثبات فرار مالیات بر درآمد و هم برای جمع آوری شواهد کافی برای پیگرد قانونی کاپون به دلیل نقض ممنوعیت به دست آورد.
الیوت نسس
الیوت نس، یک مامور جوان پویا در دفتر ممنوعیت ایالات متحده، متهم به جمع آوری شواهد نقض ممنوعیت شد. او تیمی از مردان جوان جسور را تشکیل داد و از فناوری استراق سمع استفاده زیادی کرد. در حالی که شک وجود داشت که کاپون می تواند با موفقیت به دلیل نقض ممنوعیت در شیکاگو تحت پیگرد قانونی قرار گیرد، دولت مطمئن بود که می تواند کاپون را در مورد فرار مالیاتی مورد پیگرد قرار دهد.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی برترین ژنرالنظامی تاریخ و اوسطوره فرانسوی ناپلئون بناپارت
در ماه مه 1929، آل کاپون به یک کنفرانس “گانگستری” در آتلانتیک سیتی رفت. پس از آن، او یک فیلم در فیلادلفیا دید. هنگام خروج از سینما به دلیل حمل سلاح مخفی دستگیر و زندانی شد. کاپون به زودی در ندامتگاه شرقی زندانی شد و تا 16 مارس 1930 در آنجا ماند. او بعداً به دلیل رفتار خوب از زندان آزاد شد اما در لیست “تحت تعقیبترین” آمریکا قرار گرفت، که علناً یک اوباش را تحقیر کرد که به شدت می خواست مورد توجه قرار گیرد. به عنوان یک مرد شایسته مردم
المر ایری نقشه ای حیله گرانه برای استفاده از ماموران مخفی که خود را به عنوان هود نشان می دادند برای نفوذ به سازمان کاپون انجام داد. این عملیات اعصاب پولادین را گرفت.
علیرغم اینکه یک خبرچین قبل از شهادت با یک گلوله در سرش به پایان رسید، المر موفق شد از طریق کارآگاهان خود شواهد کافی جمع آوری کند و خود را به عنوان گانگستر نشان دهد تا کاپون را در مقابل هیئت منصفه محاکمه کند. با دو حسابدار حیاتی، لزلی شوموی و فرد ریس، که زمانی در استخدام کاپون بودند، اکنون با خیال راحت تحت حفاظت پلیس قرار دارند، فقط زمان زیادی بود که دوران کاپون به عنوان دشمن عمومی شماره 1 به پایان برسد.
مامور نس که توسط آل کاپون به خاطر قتل یکی از دوستانش خشمگین شده بود، توانست با افشای موارد نقض ممنوعیت، کاپون را خشمگین کند تا صنعت دستفروشی او را خراب کند. میلیونها دلار تجهیزات آبجوسازی ضبط یا نابود شد، هزاران گالن آبجو و الکل ریخته شد و بزرگترین کارخانههای آبجو بسته شدند.
محاکمه و محکومیت
در 13 مارس 1931، هیئت منصفه فدرال به طور مخفیانه با ادعای دولت مبنی بر اینکه آل کاپون در سال 1924 دارای بدهی مالیاتی 32488.81 دلار است، تشکیل جلسه داد. هیئت منصفه کیفرخواستی را علیه کاپون بازگرداند که تا زمان تکمیل تحقیقات برای سال های 1925 تا 1929 مخفی نگه داشته شد.
هیئت منصفه بعداً کیفرخواستی را علیه آل کاپون با 22 فقره فرار مالیاتی به مبلغ بیش از 200000 دلار بازگرداند. آل کاپون و 68 عضو باندش به 5000 تخلف جداگانه از قانون Volstead متهم شدند. این موارد مالیات بر درآمد بر تخلفات ممنوعیت تقدم داشت.
به دلیل ترس از دستکاری شهود، و تردید در مورد تایید محدودیت شش ساله توسط دیوان عالی، معامله ای مخفیانه بین وکلای کاپون و دادستان های دولتی انجام شد. قرار بود کاپون به اتهام خفیف تری اعتراف کند و بین دو تا پنج سال محکوم شود.
آل کاپون
وقتی خبر به میان آمد، مطبوعات خشمگین شدند و علیه چیزی که آنها را سفیدپوشی آشکار می دیدند، مبارزه کردند. کاپون بیش از حد اعتماد به نفس، که معتقد بود کمتر از پنج سال زندان خواهد داشت، زمانی که متوجه شد که قرارداد استعفای او در حال حاضر باطل شده است، کمتر متعصب شد.
در 6 اکتبر 1931، 14 کارآگاه آل کاپون را تا ساختمان دادگاه فدرال اسکورت کردند. او کت و شلوار سرژ آبی محافظه کارانه ای پوشیده بود و بدون انگشتر صورتی معمولی و جواهرات شیک خود بود.
این اجتناب ناپذیر بود که سرسپردگان آل کاپون لیستی از اعضای هیئت منصفه را برای رشوه تهیه کنند، اما بدون اطلاع کاپون، مقامات از این توطئه آگاه بودند. وقتی قاضی ویلکینسون وارد دادگاه شد، ناگهان خواستار مبادله هیئت منصفه با دیگری در همان ساختمان شد. کاپون و وکیلش شوکه شدند. هیئت منصفه جدید حتی در شب توقیف شد تا اوباش آل کاپون نتوانند به آنها دسترسی پیدا کنند.
در جریان محاکمه، وکیل جورج ای کیو جانسون ادعای آل کاپون مبنی بر اینکه شخصیت «رابین هود» و مرد مردم است را به سخره گرفت. او بر ریاکاری مردی که هزاران دلار خرج غذا و تجملات میکند، اما به فقرا و بیکاران کمک چندانی نمیکند، تاکید کرد. او پرسید که چگونه کاپون میتواند این همه دارایی، وسایل نقلیه و حتی سگکهای کمربند الماسی داشته باشد، در حالی که وکلای مدافع او اقرار میکنند که موکل آنها درآمدی ندارد؟
پس از نه ساعت بحث، در 17 اکتبر 1931، هیئت منصفه آل کاپون را در چندین فقره فرار مالیاتی مجرم شناخت. قاضی ویلکرسون او را به ۱۱ سال زندان، ۵۰ هزار دلار جریمه نقدی و هزینه های دادگاه ۳۰ هزار دلار دیگر محکوم کرد. وثیقه رد شد.
حبس در آلکاتراز
در آگوست 1934، آل کاپون از زندانی در آتلانتا به زندان بدنام آلکاتراز در سانفرانسیسکو منتقل شد. روزهایی که امتیازات او در زندان به پایان رسیده بود، و تماس با دنیای خارج، حتی از طریق نامه و روزنامه، بسیار کم بود. با این حال، محکومیت آل کاپون به دلیل رفتار خوب در نهایت به شش سال و نیم کاهش یافت.
مرگ
آل کاپون در 25 ژانویه 1947 بر اثر ایست قلبی در سن 48 سالگی درگذشت. در سالهای آخر زندان، سلامت کاپون به دلیل سیفلیس درجه سوم تشدید شد و او گیج و سرگردان شد. پس از آزادی، کاپون به آرامی در کاخ جزیره نخل خود بدتر شد. همسرش مای تا آخر به او چسبید.
نقل قول ها
من در مقابل پلیس صادق در ضرب و شتم چیزی دریافت نکردم. فقط باید آنها را به جایی منتقل کنید که نتوانند به شما آسیبی برسانند. اما هرگز در مورد افتخار فرماندهان پلیس یا قضات با من صحبت نکنید. اگر نمیتوانستند آنها را بخرند، شغلی نداشتند.
آنها همه چیز را به من آویزان کرده اند به جز آتش سوزی شیکاگو.
مطمئنا، و برخی از بهترین داوران ما از چیزهای من استفاده می کنند.”
اگر دولت ایالات متحده فکر می کند که می تواند شیکاگو را با فرستادن من به زندان پاک کند، خوب، برای من مشکلی نیست. حدس میزنم به هر حال شاید من این حجم از زندان را به دولت مدیونم.
امروز نامه ای از زنی در انگلیس دریافت کردم. حتی در آنجا من را به عنوان یک گوریل می شناسند. او به من پیشنهاد داد که اگر همسایههایی را که با آنها دعوا کرده است را بکشم، هزینه عبور من به لندن را پرداخت کند.
هیچ کس قانونی نیست برادرت یا پدرت گیر می کند. چه کار میکنی؟ آیا عقب می نشینید و به او اجازه می دهید بدون تلاش برای کمک به او از جاده عبور کند؟ اگر این کار را می کردی یک سگ زرد می شدی. وقتی صحبت از پرونده ها می شود، هیچ کس واقعاً قانونی نیست.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی بزرگترین کاشف تاریخ مارکو پولو
من فکر کردم که شما مردم توریست ها را دوست دارید. من پول زیادی برای خرج کردن دارم که در شیکاگو به دست آوردم. چه کسی شنیده است که کسی از لس آنجلس فرار کند که پول داشته باشد؟
من در دو سال گذشته یک میلیون و نیم با اسب و تاس از دست داده ام. و قسمت خنده دار این است که من هنوز آنها را دوست دارم، و اگر کسی یک میلیون دیگر به من می داد، آن را درست در بینی اسبی می گذاشتم که به نظرم خوب بود.
خدمات عمومی شعار من است. نود درصد مردم کوک کانتی مشروب می نوشند و قمار می کنند و گناه من این بوده که آنها را با آن سرگرمی ها تجهیز کنم. مشروب من خوب بوده و بازی هایم در میدان.
تنها کاری که انجام دادم این بود که به بهترین مردممان آبجو و ویسکی فروختم. تنها کاری که انجام دادم این بود که تقاضایی را عرضه کنم که بسیار محبوب بود.
آل کاپون
حقایق کلی
نام: آل کاپون
سال تولد: 1899
تاریخ تولد: 17 ژانویه 1899
ایالت تولد: نیویورک
شهر تولد: بروکلین
کشور تولد: ایالات متحده آمریکا
جنسیت مذکر
بهترین شهرت برای: آل کاپون، همچنین به عنوان “Scarface” شناخته می شود، به عنوان رهبر شیکاگو Outfit، یک سندیکای جنایت سازمان یافته در دوران ممنوعیت به بدنامی رسید.
صنایع
جنایت و تروریسم
علامت نجومی: برج جدی
حقایق جالب
یک هوسباز کاپون را با چاقو یا تیغ بر روی گونه چپش کوبید که باعث شد بعداً لقب «صورت زخمی» را به او بدهند.
سال مرگ: 1947
تاریخ مرگ: 25 ژانویه 1947
ایالت مرگ: فلوریدا
شهر مرگ: جزیره نخل
کشور مرگ: ایالات متحده