کارل مارکس ، فیلسوف و سوسیالیست انقلابی آلمانی ، “مانیفست کمونیست” و “داس کاپیتال” ، آثار ضد سرمایه داری را که اساس مارکسیسم را تشکیل می دهد ، منتشر کرد.
کارل مارکس کیست؟
کارل مارکس شروع به کاوش در تئوری های سیاسی-اجتماعی در دانشگاه در میان هگلی های جوان کرد. او روزنامه نگار شد و نوشته های سوسیالیستی او را از آلمان و فرانسه اخراج کرد. در سال 1848 ، او مانیفست کمونیست را به همراه فردریش انگلس منتشر کرد و به لندن تبعید شد و در آنجا جلد اول کتاب داس کاپیتال را نوشت و بقیه عمر خود را گذراند.
اوایل زندگی کارل مارکس
کارل هاینریش مارکس یکی از 9 کودکی بود که هاینریش و هنریتا مارکس در تریر ، پروس به دنیا آوردند. پدرش یک وکیل موفق بود که به کانت و ولتر احترام می گذاشت و از فعالان پرشور اصلاحات پروس بود. اگرچه هر دو والدین یهودی با نژاد خاخام بودند ، پدر کارل در سال 1816 در سن 35 سالگی به مسیحیت گروید.
این احتمالاً یک امتیاز حرفه ای در پاسخ به قانونی در سال 1815 بود که یهودیان را از جامعه بالا منع می کرد. او به جای کاتولیک ، یک لوتری غسل تعمید یافت که این اعتقاد غالب به تریر بود ، زیرا او “پروتستانیسم را با آزادی فکری برابر دانست”. هنگامی که او 6 ساله بود ، کارل همراه با فرزندان دیگر غسل تعمید یافت ، اما مادرش پس از مرگ پدرش تا سال 1825 صبر کرد.
مارکس یک دانش آموز متوسط بود. وی تا سن 12 سالگی در خانه تحصیل کرد و پنج سال ، از 1830 تا 1835 را در دبیرستان یسوعیان در تریر ، در آن زمان معروف به سالن ورزشی فریدریش-ویلهلم گذراند. مدیر مدرسه ، دوست پدر مارکس ، لیبرال و کانتی بود و مورد احترام مردم راین لند بود اما از نظر مقامات مشکوک بود. این مدرسه تحت نظر بود و در سال 1832 مورد یورش قرار گرفت.
تحصیلات کارل مارکس
در اکتبر 1835 ، کارل مارکس شروع به تحصیل در دانشگاه بن کرد. این فرهنگ پر جنب و جوش و سرکشی داشت و مارکس با اشتیاق در زندگی دانشجویی شرکت می کرد. در دو ترم خود در آنجا ، به دلیل مستی و برهم زدن آرامش ، متحمل بدهی شد و در یک دوئل شرکت کرد. در پایان سال ، پدر مارکس اصرار داشت که در دانشگاه جدی تر برلین ثبت نام کند.
در برلین ، وی حقوق و فلسفه خواند و با فلسفه G.W.F. آشنا شد. هگل ، که تا زمان مرگش در سال 1831 استاد برلین بود ، مارکس در ابتدا شیفته هگل نبود ، اما خیلی زود با هگلیان جوان درگیر شد ، یک گروه رادیکال از دانشجویان از جمله برونو بائر و لودویگ فوئرباخ ، که انتقادات سیاسی و سیاسی م religiousسسات مذهبی آن روز.
در سال 1836 ، هنگامی که وی از نظر سیاسی بیشتر حسادت می کرد ، مارکس مخفیانه با جنی فون وستفالن ، یک زن تحت تعقیب از یک خانواده محترم در تریر که چهار سال بزرگتر بود ، نامزد کرد. این امر ، همراه با رادیکالیسم فزاینده وی ، موجب عصبانیت پدرش شد. در یک سری نامه ها ، پدر مارکس ابراز نگرانی در مورد آنچه “شیاطین” پسرش می داند ، کرد و او را به دلیل جدی نگرفتن مسئولیت های ازدواج ، به ویژه هنگامی که همسر آینده اش از طبقه بالاتر بود ، پند داد.
کارل مارکس ساکن نشد. وی در سال 1841 دکترای خود را از دانشگاه ینا دریافت کرد ، اما سیاست های رادیکال وی مانع از تهیه موقعیت آموزشی شد. وی به عنوان روزنامه نگار شروع به کار کرد و در سال 1842 سردبیر روزنامه Rheinische Zeitung ، یک روزنامه لیبرال در کلن شد. فقط یک سال بعد ، دولت دستور سرکوب روزنامه را داد ، که از اول آوریل 1843 اجرا شد. مارکس در 18 مارس استعفا داد. سه ماه بعد ، در ماه ژوئن ، او سرانجام با جنی فون وستفالن ازدواج کرد و در ماه اکتبر ، آنها به پاریس نقل مکان کردند.
پاریس
پاریس قلب سیاسی اروپا در سال 1843 بود. در آنجا ، همراه با آرنولد روگ ، مارکس یک ژورنال سیاسی با عنوان Deutsch-Französische Jahrbücher (سالنامه های آلمانی-فرانسوی) تأسیس کرد. قبل از اینکه اختلافات فلسفی بین مارکس و روگه منجر به نابودی آن شود ، فقط یک شماره منتشر شد ، اما در ماه آگوست سال 1844 ، مجله مارکس را با همکار فردریش انگلس ، که همکار و دوست مادام العمر وی بود ، گرد هم آورد. این دو با هم شروع به نوشتن انتقادی از فلسفه برونو بائر ، هگلی جوان و دوست سابق مارکس کردند. نتیجه اولین همکاری مارکس و انگلس در سال 1845 با عنوان خانواده مقدس منتشر شد.
در اواخر همان سال ، کارل مارکس پس از اخراج از فرانسه در حالی که در روزنامه رادیکال دیگری به نام Vorwärts! می نوشت ، به بلژیک نقل مکان کرد که ارتباط زیادی با سازمانی داشت که بعداً به اتحادیه کمونیست تبدیل می شود.
بروکسل
در بروکسل ، کارل مارکس توسط موسی هس وارد سوسیالیسم شد و سرانجام از فلسفه هگلی های جوان کاملاً جدا شد. او در آنجا بود ، “ایدئولوژی آلمان” را نوشت که در آن ابتدا نظریه خود را در مورد ماتریالیسم تاریخی توسعه داد. اما مارکس نتوانست ناشری راغب پیدا کند و ایدئولوژی آلمان – همراه با پایان نامه هایی درباره فوئرباخ که در این مدت نیز نوشته شده بود – تا پس از مرگ او منتشر نشد.
در آغاز سال 1846 ، کارل مارکس برای برقراری ارتباط سوسیالیست های سراسر اروپا ، کمیته مکاتبات کمونیستی را تأسیس کرد. سوسیالیست ها در انگلستان با الهام از ایده های او کنفرانسی برگزار کردند و اتحادیه کمونیست را تشکیل دادند و در سال 1847 در یک جلسه کمیته مرکزی در لندن ، این سازمان از مارکس و انگلس خواست که Manifest der Kommunistischen Partei (مانیفست حزب کمونیست) را بنویسند.
مانیفست کمونیست ، همانطور که این اثر معمولاً شناخته شده است ، در سال 1848 منتشر شد و اندکی بعد ، در سال 1849 ، مارکس از بلژیک اخراج شد. وی با پیش بینی یک انقلاب سوسیالیستی به فرانسه رفت ، اما از آنجا نیز اخراج شد. پروس از طبیعی شدن وی امتناع ورزید ، بنابراین مارکس به لندن نقل مکان کرد. اگرچه انگلیس تابعیت وی را رد کرد ، اما تا زمان مرگ در لندن ماند.
لندن
در لندن ، کارل مارکس به تاسیس انجمن آموزشی کارگران آلمان و همچنین دفتر جدیدی برای اتحادیه کمونیست کمک کرد. وی به کار روزنامه نگاری ادامه داد ، از جمله 10 سال فعالیت در روزنامه نگاری روزنامه نیویورک دیلی تریبون از 1852 تا 1862 ، اما هرگز حقوق زندگی خود را تأمین نکرد و تا حد زیادی توسط انگلس حمایت می شد.
مارکس به طور فزاینده ای بر سرمایه داری و نظریه اقتصادی متمرکز شد و در سال 1867 ، اولین جلد کتاب داس کاپیتال را منتشر کرد. بقیه عمر او صرف نوشتن و بازنگری نسخه های خطی جلد های اضافی شد ، که کامل نکرد. دو جلد باقیمانده توسط انگلس جمع آوری و منتشر شد.
مرگ
کارل مارکس در 14 مارس 1883 در لندن بر اثر پلوری درگذشت. در حالی که قبر اصلی وی فقط یک سنگ غیر قابل توصیف داشت ، حزب کمونیست انگلیس در سال 1954 یک سنگ قبر بزرگ از جمله نیم تنه مارکس برپا داشت. این سنگ با آخرین خط حک شده است از مانیفست کمونیست (“کارگران همه سرزمینها متحد می شوند”) ، و همچنین نقل قولی از پایان نامه ها درباره فوئرباخ.
منبع سایت مداد
بیشتر بخوانید:
فیلم موربیوس|فصل دوم سریال bonding|بهترین فیلم های بن افلک|آلفرد هیچکاک|نقد فیلم پدر|مفهوم ریتم در موسیقی|تحلیل نقاشی اتاق خواب|بهترین فیلمهای رابرت دنیرو|فیلم لبخندهای یک شب تابستانی|نقد فیلم برف شکن|تفاوت بین سبک هیپ هاپ و رپ|فیلم فارگو|ویلیام شکسپیر