لنگستون هیوز نویسنده آمریکایی آفریقایی تبار بود که با شعرها ، ستون ها ، رمان ها و نمایشنامه های وی از چهره های برجسته رنسانس هارلم در دهه 1920 بود.
لنگستون هیوز کیست؟
لنگستون هیوز اولین شعر خود را در سال 1921 منتشر کرد. وی در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد ، اما پس از یک سال برای سفر ترک کرد. هیوز که چراغ برجسته ای از دوران رنسانس هارلم بود ، اولین کتاب خود را در سال 1926 منتشر کرد. وی در ادامه به نوشتن تعداد بیشماری از شعرها ، نثرها و نمایشنامه ها و همچنین ستون محبوب مدافع شیکاگو پرداخت.
اوایل زندگی لنگستون هیوز
جیمز مرسر لنگستون هیوز در اول فوریه سال 1902 در جاپلین ، میسوری متولد شد. پدر و مادرش ، جیمز هیوز و کری لنگستون ، بلافاصله پس از تولد او از هم جدا شدند و پدرش به مکزیک رفت.
در حالی که مادر هیوز در دوران جوانی نقل مکان می کرد ، هیوز اساساً توسط مادربزرگ مادری اش ، مری بزرگ می شد تا اینکه در اوایل نوجوانی درگذشت. از آن زمان ، او برای زندگی با مادرش رفت و آنها قبل از اینکه در کلیولند ، اوهایو مستقر شوند ، به چندین شهر نقل مکان کردند.
در این زمان بود که هیوز برای اولین بار شروع به شعر گفتن کرد و یکی از معلمانش شعرهای کارل سندبورگ و والت ویتمن را به او معرفی کرد ، که بعداً هر دو هیوز از آنها به عنوان تأثیرات اصلی نام برد.
لنگستون هیوز همچنین به طور منظم در مجله ادبی مدرسه خود شرکت می کرد و اغلب به مجلات شعر دیگر ارسال می شد ، اگرچه آنها در نهایت کار او را رد می کردند.
رنسانس هارلم
لنگستون هیوز در سال 1920 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و سال بعد را در مکزیک نزد پدرش گذراند. در همین زمان ، شعر هیوز با عنوان “سیاه پوست رودخانه ها صحبت می کند” در مجله بحران منتشر شد و بسیار مورد ستایش قرار گرفت.
در سال 1921 هیوز به ایالات متحده بازگشت و در دانشگاه کلمبیا ثبت نام کرد و در آنجا مدت کوتاهی تحصیل کرد و در این مدت به سرعت بخشی از جنبش فرهنگی درحال رشد هارلم شد ، که معمولاً به عنوان رنسانس هارلم شناخته می شود.
اما لنگستون هیوز در سال 1922 از کلمبیا خارج شد و برای سال بعد در اطراف نیویورک در مشاغل مختلفی مشغول به کار شد ، قبل از اینکه به عنوان مباشر یک باری که او را به آفریقا و اسپانیا می برد ، امضا کند. وی در سال 1924 کشتی را ترک کرد و مدتی کوتاه در پاریس زندگی کرد و در آنجا به توسعه و انتشار شعر خود ادامه داد.
اشعار و سایر آثار لنگستون هیوز
‘The Blues Blues’
در نوامبر 1924 ، لنگستون هیوز به ایالات متحده بازگشت و در مشاغل مختلفی کار کرد. در سال 1925 ، هنگامی که ویچل لیندسی ، شاعر آمریکایی را ملاقات کرد ، به عنوان اتوبوس در یک رستوران هتل واشنگتن دی سی کار می کرد. هیوز برخی از شعرهای خود را به لیندسی نشان داد ، وی به اندازه کافی تحت تأثیر قرار گرفت و از ارتباطات خود برای تبلیغ شعر هیوز و در نهایت آوردن آن برای مخاطبان بیشتر استفاده کرد.
در سال 1925 ، شعر لنگستون هیوز “The Blues Blues” جایزه اول مسابقه ادبی مجله Opportunity را بدست آورد و همچنین هیوز بورس تحصیلی برای حضور در دانشگاه لینکلن ، پنسیلوانیا را دریافت کرد.
هنگام تحصیل در لینکلن ، شعرهای لنگستون هیوز مورد توجه داستان نویس و منتقد کارل ون وختن قرار گرفت ، وی با استفاده از ارتباطات خود به اولین کتاب شعر هیوز ، “آبی خسته” ، که توسط ناپف در سال 1926 منتشر شد ، کمک کرد. این کتاب از محبوبیت زیادی برخوردار بود و هم سبک شعری او و هم تعهد او به مضامین و میراث سیاه را تثبیت کرد.
لنگستون هیوز همچنین از اولین کسانی بود که از ریتم های جاز و گویش برای به تصویر کشیدن زندگی مردم سیاه شهر در کار خود استفاده کرد. وی جلد دوم شعر ، لباس های زیبا برای یهودی را در سال 1927 منتشر کرد.
“بدون خنده”
لنگستون هیوز پس از فارغ التحصیلی از لینکلن در سال 1929 ، اولین رمان خود را منتشر کرد ، بدون خنده. این کتاب از نظر تجاری آنقدر موفق بود که هیوز را قانع کند که می تواند از راه نویسندگی امرار معاش کند.
در طی دهه 1930 ، هیوز به طور مکرر در تورهای سخنرانی به ایالات متحده سفر می کرد و همچنین به خارج از کشور به اتحاد جماهیر شوروی ، ژاپن و هائیتی سفر می کرد. وی در این مدت به نوشتن و نشر شعر و نثر ادامه داد و در سال 1934 اولین مجموعه داستان کوتاه خود را با عنوان “راه های مردمان سفید” منتشر کرد.
“بگذارید آمریکا دوباره آمریکا شود”
در ژوئیه 1936 وی یکی از مشهورترین شعرهای خود ، “بگذارید آمریکا دوباره آمریکا شود” را در Esquire منتشر کرد ، که امیدها و رویاهای تحقق نیافته از طبقه پایین و محروم کشور را بررسی می کند ، و ابراز احساس امیدواری می کند که رویای آمریکایی روزی برسد .
لنگستون هیوز بعداً “بگذارید آمریکا دوباره آمریکا شود” را در یک گلچین کوچک از شعرها به نام “یک آهنگ جدید” تجدید نظر و بازنشر کرد.
در سال 1937 ، او به عنوان خبرنگار جنگ در چندین روزنامه آمریکایی در طول جنگ داخلی اسپانیا خدمت کرد.
“ساده” و موارد دیگر
در سال 1940 ، زندگینامه هیوز تا 28 سالگی ، دریای بزرگ ، منتشر شد.
در همین زمان ، هیوز شروع به کمک دادن ستونی به مدافع شیکاگو کرد ، برای این کار شخصیت کمیکی به نام جسی بی. سمپل ، معروف به “ساده” ، سیاه پوستان را که هیوز برای کشف بیشتر مشکی طبقه کارگر شهری استفاده کرد ، ایجاد کرد. مضامین ، و پرداختن به مسائل نژادی. ستون ها بسیار موفق بودند و “ساده” بعداً مورد توجه چندین کتاب و نمایشنامه هیوز قرار گرفت.
در اواخر دهه 1940 ، هیوز در شعر موسیقی موزیکال برادوی با عنوان خیابان صحنه همکاری کرد که شامل موسیقی کرت ویل بود. موفقیت موزیکال به اندازه کافی برای هیوز درآمد کسب می کند که سرانجام او توانسته خانه ای در هارلم بخرد. در همین زمان ، وی همچنین در دانشگاه آتلانتا (امروز دانشگاه کلارک آتلانتا) به نوشتن خلاقیت پرداخت و به مدت چند ماه مدرس مهمان دانشگاهی در شیکاگو بود.
طی دو دهه آینده ، لنگستون هیوز به تولید پربار خود ادامه داد. در سال 1949 او نمایشی نوشت که از اپرای جزیره آشفته الهام گرفته و گلچین دیگری از اثر به نام “شعر سیاه” را منتشر کرد.
یک رویای به تعویق افتاده
در سال 1951 لنگستون هیوز یکی از مشهورترین شعرهای خود را منتشر کرد ، “هارلم (چه اتفاقی برای یک رویای به تعویق افتاد؟”) ، در مورد چگونگی کوتاه آمدن رویای آمریکایی برای آفریقایی آمریکایی ها:
چه اتفاقی برای یک خواب به تعویق افتاده می افتد؟
آیا خشک می شود
مثل کشمش زیر آفتاب؟
یا مثل زخم تبخیر کنید –
و سپس اجرا شود؟
آیا مانند گوشت فاسد متعفن می شود؟
یا پوسته و شکر بیش از
مثل یک شیرینی شربت دار؟
شاید فقط افت کند
مثل یک بار سنگین.
یا منفجر می شود؟
در طی دهه های 1950 و 1960 ، او آثار بیشماری دیگر از جمله چندین کتاب در مجموعه “ساده” خود ، ترجمه انگلیسی شعر فدریکو گارسیا لورکا و گابریلا میسترال ، گلچین دیگری از شعر خود و قسمت دوم زندگینامه خود ، من همانطور که سرگردانم تعجب می کنم.
جنسیت لنگستون هیوز
دانشمندان ادبیات سالها در مورد جنسیت هیوز بحث کرده اند ، بسیاری ادعا می کنند که نویسنده همجنسگرا بوده و در شعرهای او چندین ارجاع کدگذاری شده به مردان عاشق داشته است (همانطور که والت ویتمن ، تأثیر عمده ای بر هیوز).
لنگستون هیوز هرگز ازدواج نکرد و همچنین رابطه عاشقانه ای با هیچ یک از زنان زندگی اش نداشت. و بسیاری از دوستان و همسفران هیوز همجنسگرا شناخته شده بودند یا اعتقاد بر این بود که از جمله اینل اینلم ، گیلبرت پرایس و فردیناند اسمیت بودند.
سایر زندگینامه نویسان این ادعاها را رد کرده اند ، اما به دلیل رازداری هیوز و همجنسگرا بودن دوران پیرامون مردان همجنس باز ، هیچ دلیل مشخصی از جنسیت هیوز وجود ندارد.
مرگ و میراث لنگستون هیوز
در 22 مه 1967 ، هیوز در اثر عوارض سرطان پروستات درگذشت. مراسم تشییع جنازه وی با ادای احترام به شعر وی ، مدیحه سرایی کمی را در بر داشت اما مملو از موسیقی جاز و بلوز بود.
خاکستر لنگستون هیوز در زیر ورودی مرکز تحقیقات Schomburg در زمینه فرهنگ سیاه در هارلم قرار گرفت. کتیبه ای که در آن نقطه مشخص شده است ، خطی از شعر هیوز “سیاه پوستان از رودخانه ها صحبت می کند” را نشان می دهد. در آن می خوانید: “روح من مانند رودخانه ها عمیق شده است.”
خانه هوز در هارلم ، در خیابان 127th East ، در سال 1981 وضعیت شهرستانی نیویورک را دریافت کرد و در سال 1982 به ثبت ملی اماکن اضافه شد. همچنان کارهای وی در سراسر جهان منتشر و ترجمه می شود.
بیشتر بخوانید:
سریال The Great|مستند معلم اختاپوس من|نقد فیلم دلشدگان|جدید ترین سریال های نتفلیکس|تعریف سمفونی در موسیقی کلاسیک|فیلم جیغ|نقد فیلم رفیق اجاره ای|نقد فیلم بی نهایت|نقد فیلم چیزهای کوچکنقد فیلم فهرست شیندلر ( Schindler’s List ) [ نقد اختصاصی ]|نقد فیلم آپارتمان | The Apartment | « غریبهای در نیویورک »|نقد فیلم خارج از مرگ | ( فیلم Out Of Death 2021 )| نکاتی از هانس زیمر برای امتیازدهی فیلم