«گلادیاتور» یکی از آثار شاخص ابتدای هزارهی سوم بود که تبدیل به یکی از کالتترین آثار تاریخ سینما شد. فیلم گلادیاتور 2 با روایت شاهکاری مواجه نبودیم و صرفاً تکنسین خوبی چون «ریدلی اسکات» که تجربهی پرداخت آثار گرانقیمت را داشت بار دیگر باعث شد مخاطب سینما در برابر بازنمایی دیگری از دوران رم قرار بگیرد.
نام انگلیسی: Gladiator II
نام فارسی: فیلم گلادیاتور ۲
محصول: ۲۰۲۴ – بریتانیا، ایالات متحده
ژانر: اکشن، هیجانانگیز، تاریخی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
در «گلادیاتور ۱» انتخاب خوب بازیگران و بهره بردن از تکنیکهایی که در سکانسهای لایی مخاطب را درگیر میکردند باعث شد پلانهای ماندگاری در تاریخ سینما شکل بگیرند. شاید یکی از پلانهای ماندگار این اثر در نظر بسیاری نوازش خوشههای گندم توسط ماکسیموس بود که باعث میشد نور بیش از هر چیزی در آن اثر خودنمایی کند؛ هر چند سکانس مشابه در فیلم «زمینهای لمیزرع» آقای «ترنس مالیک» در دو دهه قبل بهتر و قابل اعتناتر این بازی با نور را انجام میداد.
در هر حال گلادیاتور یکی از نقاط روشن سینمای پرهزینهی ردلی اسکات بوده است و انتظار میرفت او در برهوتی که از آن آثاری چون «همهی پولهای زمین» و «ناپلئون» رشد کردهاند، به فکر ساخت دنبالهای بر گلادیاتور باشد.
نقد فیلم گلادیاتور 2
داستان فیلم گلادیاتور 2 , ۱۶ سال پس از مرگ مارکوس اورلیوس میگذرد؛ زمانی که امپراتوری رم به دست دوقلوهای گیتا و کاراکالا افتاده است. فرزند ماکسیموس و لوسیلا از همان کودکی به منطقهای با نام نومیدیا تبعید شده است و تحت نام «هانو» به یک جنگجو در منطقهای آفریقایی بدل شده است. آقای اسکات در روایت دوم سعی دارد هر طور که شده همهچیز را به درون دیوارهای کلوسئوم برساند و از این طریق همانند فیلم اول ندای آزادی را از میان خون سر دهد.
آن چیزی که در فیلم گلادیاتور 2 بیش از هر چیزی به چشم میخورد تلاش کارگردان برای تصویر کردن ابتذال است و نه بیداری قهرمانی دیگر. از این بابت باید به آقای اسکات تبریک گفت، چرا که این تصویر کردن ابتذال از طریق گرفتن نورهای قابل لمس در فیلم اول رخ داده است. آقای ردلی اسکات تا جایی که توانسته کاراکترها و درگیریهایاشان را حتی به درون رویاهایی سیاه و قیراندود کشانده است؛ رویاهایی که لوسیوس در آنها جز سیاهی مرگ چیزی نمیبیند.
اما مشکل آنجاست که تلاش برای تصویرگری این ابتذال آنقدرها هم کامل نیست. آقای اسکات برای آنکه مخاطب از درون آشوب کلوسئوم خارج نشود، بسیاری از سکانسها و ترتیبهای جذابی که میتوانست مخاطب را درون قصر امپراتوران رم و کالیگولامسلکیاشان گم کند از دست داده است. آن شلوغیها، همهمهها و بوی تند فساد و خیانت بهخوبی میتوانست در این روایت تصویر شود، اما نظر آقای اسکات چیز دیگری بوده است.
در نتیجه با داستانی مواجه هستیم که قصد دارد از طریق طراحی استوریبورد صحنههای اکشن تجلی پیدا کند. اما زیادهروی آقای اسکات در تبدیل کردن این صحنهها به تقابلهایی فانتزیگونه ناموفق است و شاید این انتخاب بد است که روایت را بیتعادل میکند. انتخاب مناسب بازیگران و دوری از زندایا و تام هالندبازی (بله، دقیقاً تمسخر تصمیم ادیسهگونه و قراردادی آقای نولان برای اماله کردن این زوج به درون اثر بعدیاش است) باعث شده این اثر در تقابل دیالوگها نیز قابل تأمل باشد.
شاید بهترین نمونه بازی بینقص آقای «دنزل واشنگتن» تا قبل از سکانس پر از تعجیل آخر باشد که آن حلول ماکرینوس شیاد را بهخوبی تصویر میکند. آقای اسکات در فیلم گلادیاتور 2 به مراتب سینماییتر از ناپلئون عمل کرده است. فیلم گلادیاتور 2 نه یک ادامهی قدرتمند، اما دنبالهای متوسط و قابل تماشا برای فیلم ابتدای هزارهی سوم آقای اسکات محسوب میشود.
پایان نقد فیلم گلادیاتور 2