فیلم دختر گمشده :
در ابتدا تشخیص اینکه چه اتفاقی برای لدا می افتد دشوار است. زنی با نام نمادین یتسیان، یک استاد و مترجم است، تعطیلات مختصری را در یونان میگذراند و مشتاقانه منتظر آرامش در زیر نور خورشید است. با این حال، تقریباً بلافاصله پس از ورود او به شهر کوچک ساحلی، همه چیز شروع به عجیب شدن می کند.
لدا مرکز غرابت است. آیا او غرابت را ایجاد می کند یا این جهان عجیب است؟ چرا واکنش های او به چیزها اینقدر شدید است؟ چرا او اینقدر پارانوئید و بی دست و پا است؟ چه خبر است با او؟ «دختر گمشده» اقتباسی از رمانی به همین نام اثر النا فارانته در سال 2006، اولین کارگردانی مگی جیلنهال است و چه اولین فیلمش. وحشتناک، غیرقابل پیش بینی، دردناک، تقابلی، این فیلم برای بزرگسالان است.
یکی از خارقالعادهترین چیزها در مورد «دختر گمشده» مقاومت سرسختانه جیلنهال در توضیح راز لدا است. چرا لدا کاری را که انجام می دهد انجام می دهد؟ خوب، شما بسیاری از پیشینه ها را یاد می گیرید، اما هر پاسخی که داده شود ناقص خواهد بود. در صفحه دوم کتاب فرانته، لدا میگوید: «سختترین چیزهایی که میتوان دربارهشان صحبت کرد، چیزهایی است که خودمان نمیتوانیم بفهمیم.» توجه داشته باشید که “نفهم” نیست.
فیلم دختر گمشده
این “نمی توان” است که بسیار متفاوت است. لدا نمی داند چرا نیمی از کارهایی را که انجام می دهد انجام می دهد. او وسواسی است. او اجباری است. او در حال جنگ با انگیزه های خود است. «دختر گمشده» از زمینهای بسیار صخرهای عبور میکند، و تمرکز نزدیک جیلنهال بر بازیگر نقش اول خود، که به شخص اول رمان نزدیک میشود، تجربهای آزاردهنده و حتی گاهی ترسناک را ایجاد میکند. شما این حس ناخوشایند را دریافت می کنید که ممکن است لدا قابل اعتمادترین راوی نباشد.
لدا (اولیویا کولمن) در تعطیلات خود مستقر میشود، در ساحل مطالعه میکند، شنا میکند و سعی میکند شبها بخوابد، حتی اگر پرتوی از فانوس دریایی مجاور مانند نورافکن از اتاقش عبور کند. سرپرست لیل (اد هریس) مهربان و کمک کننده است، اما چیزی در پاسخ های لدا وجود دارد.
او مودب است، اما به نظر می رسد قادر به تحمل تعاملات اجتماعی نیست. او مکالمه را تحمل می کند و منتظر پایان آن است. چند روز پس از تعطیلات او، خانواده ای پر سر و صدا به ساحل می آیند. مردان، زنان، کودکان، بلند صحبت کردن، آب پاشیدن، چیدن پتو و صندلی و غذا.
لدا دیگر نمیتواند روی مطالعهاش تمرکز کند، بنابراین آنها را تماشا میکند و سعی میکند بفهمد چه کسی کیست. لدا به طور خاص به یک زن جوان بیکینی (داکوتا جانسون) که با دختر کوچکش بازی می کند، کشیده می شود. چیزی بسیار شدید در تمرکز لدا بر این مادر و دختر وجود دارد. چشمان او آنها را دنبال می کند. یک مادرسالار بسیار باردار به نام کالی (داگمارا دومینچیک) وجود دارد که از لدا میپرسد که آیا بدش نمیآید به صندلی ساحلی دیگری روی بیاورد تا تمام خانواده بتوانند کنار هم بنشینند.
لدا امتناع می کند. کالی نمی تواند آن را باور کند. لدا تا پایان روز نگاه های خصمانه تمام اعضای خانواده را تحمل می کند و همه چیز خراب می شود بنابراین او از ساحل فرار می کند. روز بعد، هر چند، او دوباره به داخل کشیده شده است.
این سکانسهای اسرارآمیز و پرتنش امروزی با صحنههایی از زندگی ۲۰ سال قبل لدا در هم آمیخته است. این صحنه ها به عنوان فلاش بک عمل نمی کنند. آنها در یک مسیر موازی می دوند و غوغای گیج کننده ای از احساسات و شباهت ها ایجاد می کنند و همچنین داستان لدا را پر می کنند. نقش لدای جوان را جسی باکلی بازی میکند (که مانند کولمن کوچکتر باورپذیر است)، و لدای جوانتر گیجشده،
فیلم دختر گمشده
عصبانی و غرق در تلاش است تا جاهطلبیهای شغلیاش را با تربیت دو دختر کوچک چسبنده متعادل کند. هنگامی که یک محقق مشهور مشهور (پیتر سارسگارد) به کار لدا علاقه نشان می دهد، این برای زن تحت ستم یک عیب است. او می خواهد آزاد باشد، او از مسئولیت ها بیمار است، از همه آن ها بیمار است.
در همین حین، لدا با زن جوان بیکینی که نامش نینا است، دوست می شود. لدا نقش مادرانه ای را بر عهده می گیرد، اما در کل ماجرا چیزی “خاموش” وجود دارد. علاقه او خیلی شدید است. جانسون نقش نینا را با ترکیبی جذاب از لذت بیرحمانه و ناامیدی شدید بازی میکند. نینا «بازیگر» است و دلیل خوبی هم دارد. کالی، خواهر شوهر تیزبین او، همه چیز را می بیند. شما نمی خواهید با Callie درگیر شوید.
در کتاب، لدا در نقطهای میگوید: «ناگفتهها بیشتر از گفتهها میگویند». در حالی که این بدون شک در بیشتر موارد درست است، اما وقتی با راوی غیرقابل اعتمادی مانند لدا سروکار دارید، اینطور نیست، فردی که آنقدر در خود غرق شده است که هر تعاملی از تهدید، میل، ناامنی و تمام مسائل حل نشده ای که لدا به آنها می پردازد، می لرزد. شخص دیگر. از آنجایی که او بسیار به خود مشغول است، همیشه از “ناگفته ها” سوء تعبیر می کند. او حرکات، زبان بدن،
مکث ها را اشتباه تعبیر می کند. او تهدیدهایی را در جایی که ممکن است وجود نداشته باشد درک می کند. به نظر میرسد که او مهربانی لایل را اشتباه تفسیر میکند، که واکنشهای عجیب و غریبی را در او ایجاد میکند. او از مرد جوانی که در کلوپ ساحلی کار می کند، سوء تعبیر می کند. او “نمی تواند بفهمد.” اگر نینا «بازیگر» است، پس لدا نیز همینطور است. ما در نهایت یاد میگیریم که لدا در آن روز چه کرده است، اما این هنوز نمیتواند انتخابهای او را – به ویژه یکی – در این تعطیلات سرنوشتساز را توضیح دهد.
فیلم دختر گمشده
پایان مقاله فیلم دختر گمشده
مجله با دوربین
بیشتر بخوانید:
نقد سریال گامبی وزیر | فیلم به حقیقت پیوستن | بیوگرافی جورج اورول | نقد فیلم آرواره ها | مشخصات و قیمت گوشی گلکسی زد فلیپ ۳ سامسونگ | نقد و بررسی بازی Demon’s Souls | نقد فیلم قهرمان اصغر فرهادی | سرگیجه ای در جهان مدرن | نقد فیلم جاگام تندیرام | بهترین فیلمهای جنیفر لارنس | آموزش عکاسی در سفر |