فیلم گاو خشمگین : “گاو خشمگین” فیلمی در مورد بوکس نیست بلکه در مورد مردی با حسادت فلج کننده و ناامنی جنسی است که مجازات شدن او در این حلقه به عنوان اعتراف ، توبه و تبرئه است. تصادفی نیست که فیلمنامه هرگز به استراتژی مبارزه مربوط نمی شود. از نظر جیک لاموتا ، آنچه در طول یک جنگ اتفاق می افتد ، نه با تاکتیک بلکه با ترس و رانندگی او کنترل می شود.
بیشتر بخوانید : فیلم جهان گمشده: پارک ژوراسیک
پس از عصبانیت پس از همسرش ، ویکی ، به طرز نامعقول یکی از مخالفان خود را “خوش چهره” توصیف کرد ، او صورت مرد را به یک تفاله تبدیل می کند ، و در بین تماشاگران یک رئیس مافیا به ستوان خود خم می شود و مشاهده می کند ، “او نیست” تقریباً بیشتر از این پس از اجرای مجازات ، جیک (رابرت دنیرو) نه به حریفش بلکه به چشمان همسرش (کتی موریارتی) نگاه می کند که پیام را دریافت می کند.
فیلم مارتین اسکورسیزی در سال 1980 در سه نظرسنجی به عنوان بزرگترین فیلم دهه رأی داده شد ، اما هنگامی که او آن را می ساخت ، به طور جدی از اینکه آیا این فیلم اکران می شود ، تعجب کرد: “ما احساس کردیم که داریم این فیلم را برای خود می سازیم.” اسکورسیزی و دنیرو زندگینامه جیک لاموتا را خوانده بودند ، قهرمان وزن متوسط که دوئل هایش با شوگر ری رابینسون در دهه های 40 و 50 افسانه ای بودند. آنها از پل شریدر ، نویسنده “راننده تاکسی” ، خواستند که فیلمنامه ای را انجام دهد.
بیشتر بخوانید : فیلم رود
این پروژه در حالی که اسکورسیزی و دنیرو موزیکال بلند پروازانه اما بدون تمرکز “نیویورک ، نیویورک” را ساختند ، کمرنگ شد و بعداً به دلیل استفاده از مواد مخدر توسط اسکورسیزی به بحران ، این پروژه را بیشتر لنگ زد.
دنیرو به دیدار دوستش در بیمارستان رفت ، کتاب را روی تختش انداخت و گفت: “من فکر می کنم ما باید این را بسازیم.” و ساخت “گاو خشمگین” با فیلمنامه ای که بیشتر توسط مردیك مارتین مجسمه سازی شده است (“خیابان های متوسط”) برای فیلمساز به درمان و تولدی دوباره تبدیل شد.
این فیلم برای دنیرو و تدوینگر تلما شونماکر اسکار گرفت و همچنین نامزد بهترین بازیگر نقش اول فیلم ، جو ، صدا و بازیگر نقش اول (جو پسی) و بازیگر نقش اول زن (موریارتی) شد. برای بهترین تصویر به “مردم عادی” باخت ، اما زمان حکم متفاوتی را صادر کرده است.
از نظر اسكورسزی ، زندگی لاموتا مانند تصویر موضوعی بود كه همیشه در كار او وجود داشت ، عدم توانایی شخصیت های او در اعتماد و ارتباط با زنان. موتور محرک شخصیت لاموتا در فیلم بوکس نیست بلکه وسواس حسادت آمیز نسبت به همسرش ویکی و ترس از رابطه جنسی است.
از زمانی که او برای اولین بار او را به عنوان یک دختر 15 ساله می بیند ، الهه مو بور و دور دست ، که به نظر می رسد بسیار بزرگتر از سن خود است ، مسحور می شود و در بسیاری از عکسها بلندتر و حتی قوی تر از بوکسور به نظر می رسد.
بیشتر بخوانید : فیلم شورش بی دلیل
اگرچه هیچ مدرک مستقیمی در فیلم وجود ندارد که او فریب داده باشد ، او زنی است که در سن 15 سالگی با اوباش دوستانه رابطه دوستانه ای داشته است ، که نمره را می دانسته ، نگاه سطح او که در اولین قرار ملاقاتش به لاموتا نشان داده شده است ، یک زن کاملاً مطمئن که منتظر جیک است که ناجوانمردانه حرکت خود را انجام دهد. قابل توجه است که موریارتی ، 19 ساله ، حضور داشت تا مراحل بعدی یک زن در یک ازدواج بد را به طرز قانع کننده ای به تصویر بکشد.
خلاصه فیلم گاو خشمگین
جیک نسبت به زنها دوگانگی دارد که فروید معروف آن را “عقده فاحشه مدونا” نامید. از نظر لاموتا ، زنان ایده آل های باکره ای غیرقابل دسترسی هستند – تا زمانی که در اثر تماس بدنی (با او) خشن شوند ، و پس از آن مشکوک می شوند. در طول فیلم او با خیالاتی که ویکی دارد او را فریب می دهد خودش را شکنجه می کند. هر کلمه ، هر نگاه با موشکافی او پیچیده می شود. او هرگز او را نمی گیرد ، اما او را مثل اینکه کتک می زند. سو susp ظن او اثبات گناه او است.
نزدیکترین رابطه فیلم بین جیک و برادرش جوی (جو پسچی) است. انتخاب بازیگران Pesci یک شانس بود. او پس از دیدن دنیرو در یک فیلم B از او خواسته بود که بازیگری را کنار بگذارد. عملکرد Pesci نقطه مقابل عملکرد دنیرو است و برابر است. اسپارینگ کلامی آنها نوعی موسیقی دیوانه وار به همراه دارد ، مانند صحنه ای که جیک در بحث جوی با از دست دادن بحث و جدال خود ، “شما می بازید ، برنده می شوید.
بیشتر بخوانید : فیلم شورش بی دلیل
شما برنده می شوید ، برنده می شوید. در هر صورت ، شما برنده خواهید شد. ” و صحنه ای که جیک تلویزیون را تنظیم می کند و جوی را به تقلب با ویکی متهم می کند: “شاید منظور شما را نمی دانید.” گفتگو نشان دهنده ایتالیای کوچک دوران کودکی اسکورسیزی است ، همانطور که جیک به همسر اول خود می گوید که پختن زیاد استیک “هدف خود را شکست می دهد”.
صحنه های مبارزه به جای دو برنامه ریزی شده ، 10 هفته طول کشید تا اسکورسیزی تصویربرداری کند. در راه خود ، آنها به اندازه یک فیلم علمی تخیلی از جلوه های ویژه استفاده می کنند. موسیقی فیلم به طرز نامحسوس صدای جمعیت را با گریه های حیوانات ، جیغ پرندگان و انفجارهای بزرگ لامپ (در واقع صفحات شیشه خرد شده) ترکیب می کند. ما آگاهانه از همه آنچه گوش می دهیم آگاه نیستیم ، اما احساس می کنیم.
این درگیریها به دهها شوت تقسیم می شود ، که توسط Schoonmaker به دوئل ویرایش می شود که شامل استراتژی نیست ، بلکه فقط مجازات ضربات است. دوربين گاهي فقط اينچ از مشت فاصله دارد. اسکورسیزی با ماندن در داخل رینگ ، و با تغییر آزادانه شکل و اندازه آن متناسب با نیازهایش ، قوانین مربوط به بوکس را نقض کرد – گاهی اوقات آن را کلاستروفوبیک ، گاهی غیرطبیعی کشیده است.
بیشتر بخوانید : فیلم مردی با کلاه
وحشیگری این درگیری ها نیز جدید است. LaMotta باعث می شود راکی اهلی به نظر برسد. ضربات وارده بر اثر ضربات وارده بر روی موسیقی متن مورد تأکید قرار می گیرد و اسکورسیزی از اسفنج های پنهان شده در دستکش و لوله های ریز موجود در موهای بوکسورها برای تولید جهش و اسپری عرق و خون استفاده می کند. این مرطوب ترین عکس بوکس است که غرق در مایعات نبرد است. یکی از دلایل فیلمبرداری سیاه و سفید عدم تمایل اسکورسیزی برای نشان دادن همه آن خون در یک عکس رنگی بود.
موثرترین استراتژی بصری در فیلم استفاده از حرکت آهسته برای نشان دادن آگاهی بیشتر است. همانطور که “راننده تاکسی” تراویس بیکل پیاده روهای نیویورک را با حرکت آهسته دید ، لاموتا نیز ویکی را چنان با دقت می بیند که به نظر می رسد زمان در اطراف او گسترش می یابد. حرکت عادی با سرعت 24 فریم در ثانیه انجام می شود.
حرکت آهسته از فریمهای بیشتری در ثانیه استفاده می کند ، بنابراین مدت زمان بیشتری طول می کشد تا آنها را نشان دهد. اسکورسیزی از سرعتهای ظریف مانند 30 یا 36 فریم در ثانیه استفاده می کند ، و ما دستگاه را داخلی می کنیم تا وقتی جیک توسط پارانویا بر اثر رفتار ویکی برانگیخته می شود ، احساس چشمان تنگ و خشم را افزایش دهیم.
بیشتر بخوانید : فیلم زنی پشت پنجره
این فیلم با صحنه هایی که جیک لاموتای مسن ، طاس و اضافه وزن ، زندگی خود را با “خواندن” ، اداره یک کلوپ شبانه ، حتی در یک استریپ کلاب منهتن ، تأمین می کند ، نشانه گذاری می شود.
این ایده بود که دنیرو فیلمبرداری را قطع کند در حالی که برای این صحنه ها که شکمش از کمربندش آویزان است ، وزن اضافه می کرد. معابر بسته شامل بحران ناامیدی ناب جیک است که در آن او به دیوار سلول زندان میامی خود مشت می زند و فریاد می کشد: “چرا! چرا! چرا!”
چندی نگذشت که او برادرش را در خیابان نیویورک تعقیب می کند تا او را در یک گاراژ پارکینگ ، در مکانی که برای رستگاری شخصیت می گذرد ، در آغوش بکشد – و آن لحظه فوق العاده ای که او در آینه اتاق رختکن به خودش نگاه می کند و تلاوت می کند از “On the Waterfront” (“من نمی توانستم یک رقیب باشم”).