اصطلاح کانن در موسیقی : کانن ، فرم موسیقی و تکنیک آهنگسازی ، طبق اصل تقلید دقیق ، که در آن یک ملودی اولیه در یک بازه زمانی مشخص توسط یک یا چند بخش تقلید می شود ، یا در یک ترانه یا در برخی از زمین های دیگر چنین تقلیدی امکان پذیر است که در همان مقادیر نت ، در افزایش یا در کاهش (مقادیر کوتاه تر نت) رخ دهد.
از نظر آهنگی ، امکان دارد در جهت اصلی معکوس شود ، به طوری که در تقلید لحن به عقب خوانده می شود ، یا فواصل زمانی که بدون تغییر هستند ، ساخته می شوند تا در جهت مخالف یا هر دو حرکت کنند.
قدیمی ترین قانون شناخته شده مربوط به دوره انگلیسی قرن 13 میلادی است که Sumer در آن یخ زده است (همچنین Reading Rota نامیده می شود ؛ “rota” اصطلاح قرون وسطایی برای دور بود).
این ترکیب منحصر به فرد شش بخشی بر اساس یک کانن چهار صدا ساخته شده است که می تواند طبق یک دستورالعمل لفظی ، یا canone (“قوانین”) از یک بخش بدون نمره گرفته شود.
بیشتر بخوانید : فیلم یک مرد جدی
دو صدای کانونیک پشتیبانی کننده باس زمین (الگوی تکرار باس) شش بخش را کامل می کند.
در طول قرن 15 میلادی ، کانن به یک دستگاه مهم در تنظیمات جرم تبدیل شد. آهنگساز فلاندی ، Jean d’Okeghem ، پرولائسوم Missa (Prolation Mass) خود را به عنوان یک چرخه کانونی که در آن یک کانن دوتایی با یک کانن بزرگتر ترکیب می شود ، تنظیم کرد.
دو کانن دو بخشی به طور همزمان با سرعت های گوناگون پیش می روند.
در بیشتر مواقع در یک رباعی امکان دارد یک کانون بین دو صدا وجود داشته باشد ، در حالی که دو صدای دیگر آزاد است یا این امکان وجود دارد سه صدا در کانن و بخش چهارم رایگان باشد.
ما می توانیم به عنوان نمونه از گلوریا پاتری تحسین برانگیز به “Nunc dimittis” گیبونز نقل کنیم ، که در آن سه برابر و آلتو در کانون هستند در حالی که تنور و باس آزاد هستند.
بیشتر بخوانید : فیلم جواهرات تراش نخورده
دوباره ، کانن توسط وارونگی ، کاهش ، افزایش ، یا “در هر زمان و یکپارچه سازی با سیستم عامل” ، cancrizans ، و غیره وجود دارد.
نویسندگان قدیمی اکثرا کانن ها را به جای نوشتن کامل با تک نمودارها ، نمادها یا وسایل دیگر نشان می دادند.
اصطلاح کانن در موسیقی
در اصل می توان گفت آن ها تا آنجا پیش رفتند که نشانه های خود را به صورت صلیب ، دست یا شکل دیگر ، با کتیبه های لاتین معمایی برای نشان دادن راه حل نوشتند.
به چنین قطعاتی “اصطلاحات معمایی” گفته می شد. از آنجا که ساخته های این طبیعت را فقط می توان در پرتو معماهای مبتکرانه دانست ، با همان رابطه ای که یک معمای هوشمندانه با شعر دارد ، در نتیجه می توان گفت ذکر نمونه هایی در اینجا ضروری نخواهد بود ، کافی است به مواردی که قرار است اشاره شود در “Traité du Contrepoint et de la Fugue” تحسین برانگیز فتیس و در کارهای مشهور مارپورگ درباره همان موضوعات یافت شد.
این مطلب ادامه دارد پس با مجله بامدادی ها همراه باشید.