با تمرکز بر امپرسیونیسم بر طبیعت ، سبک نمادگرایی ، چشم اندازها ، رویاها و افسانه ها را به عنوان موضوعات اصلی قرار داد. درباره تاریخ هنر نمادگرایی در هنر ، سه نوع نمادگرایی در هنر و هنرمندان برجسته نمادگرایی در هنر اطلاعات کسب کنید.
سبک نمادگرایی چیست؟
سبک نمادگرایی یک جنبش هنری تصویری آوانگارد در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا بود. هنر نمادگرایی از تمرکز امپرسیونیسم بر جهان طبیعی دور شد و در عوض موضوع را بر اساس چشم اندازها ، رویاها و افسانه ها انتخاب کرد. در حالی که سایر جنبشهای هنری آن دوران مانند آرت نوو و زیبایی شناسی در مدرنیته متمرکز بودند ، نمادگرایی با تمرکز بر معنویت و شمایل نگاری مذهبی ، رویکرد کلاسیک تری را در پیش گرفت.
تاریخچه مختصر نمادگرایی در هنر
سبک نمادگرایی از یک دوره انحطاط رشد کرد و هنرمندان نمادگرایانه نسبت به آنچه که آنها به عنوان زمان زوال اخلاق تلقی می شوند ، واکنش نشان دادند.
سبک نمادگرایی در ادبیات: در سال 1886 ، ژان مورئاس ، شاعر یونانی ، Le Symbolisme (“مانیفست نمادگرایان”) را نوشت. این مانیفست در یک روزنامه فرانسوی به نام Le Figaro منتشر شد و Symbolism را به عنوان یک جنبش ادبی تأسیس کرد. یکی دیگر از نویسندگان اصلی جنبش نمادگرایی ، شاعر فرانسوی شارل بودلر بود که مجموعه شعر وی در Les Fleurs du mal (1857) زمینه ساز نمادگرایی در هنرهای تجسمی بود.
سبک نمادگرایی در فرانسه: در اواخر قرن نوزدهم ، شاعر فرانسوی ، استفان مالارمه شروع به میزبانی جلسات در آپارتمان خود در پاریس برای بحث در مورد نمادگرایی کرد. از جمله حاضران این جلسات ، نقاش پست امپرسیونیست ، پل گوگن بود. ایده های نمادگرایی در جامعه هنری فرانسه گسترش یافت و نقاشان مانند پیر پوویس دو شاوانس ، اودیلون ردون و گوستاو مورو را تحت تأثیر قرار داد. در سال 1891 ، منتقد هنر ، آلبرت اوریر اولین شخصی بود که در مقاله خود ، “نمادگرایی در نقاشی: پل گوگن” ، نمادگرایی را به عنوان یک جنبش هنری مهیب توصیف کرد.
سبک نمادگرایی بین المللی: نمادگرایی پس از استقرار در فرانسه ، در سراسر اروپا تا انگلیس و روسیه گسترش یافت. نقاشان سوئیسی مانند فردیناند هودلر زیبایی شناسی نمادگرایی را برگزیدند. Jan Toorop نقاش هلندی-اندونزیایی سبک نمادگرایی خود را توسعه داد.
نفوذ سبک نمادگرایی : جنبش نمادگرایی زمینه را برای سایر جنبش های هنر مدرن مانند سوررئالیسم ، اکسپرسیونیسم و مدرنیسم فراهم آورد و از نقاشان مانند پابلو پیکاسو و هنری ماتیس الهام گرفت.
3 نوع سبک نمادگرایی
نقاشان سمبولیست ، طبیعت گرایی را رد کردند ، در عوض از تصاویر زنده و تخیلی استفاده کردند.
نمادگرایی کتاب مقدس: هنگامی که نقاشان سمبولیست از ایده های مدرن درباره ماتریالیسم دور می شدند ، برخی از شمایل نگاری مسیحی برای گرفتن ایده های خود استفاده می کردند. نمونه هایی از این را می توان در Gustave Moreau’s Salome Dancing Before Herod (1876) و Paul Gauguin’s The Yellow Christ (1889) یافت.
نمادشناسی اسطوره ای: نقاشان سمبولیست نیز از اسطوره های کلاسیک به عنوان الهام بخش آثار هنری نمادین خود استفاده می کردند. به عنوان مثال ، آرنولد بوکلین از اساطیر یونان برای نقاشی ادیسه و کالیپسو (1883) کنار کشید.
نمادگرایی روانشناختی: جنبش هنری Symbolism برای به دست آوردن تجربه بشریت بر ذهنیت و احساسات متمرکز بود. در آثار هنری مانند The Crying Spider (1881) ، اودیلون ردون و The Kiss (1907–1908) توسط Gustav Klimt ، نمادگرایی بصری برای برقراری ارتباط با مضامین عشق ، ترس ، مرگ و آرزو به کار رفته است.
4 نقاش برجسته سبک نمادگرایی
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سبک نمادگرایی ، در آثار هنری این نقاشان سیمبولیست کاوش کنید.
اودیلون ردون (1816–1916): اودیلون ردون یک سمبولیست و سورئالیست تأثیرگذار فرانسوی بود که نقاشی های تخیلی او دنیایی از خیال و رویاها را تسخیر کرد. در طول نیمه اول کار خود ، ردون در درجه اول نقاشی های سیاه و سفید تک رنگ ایجاد کرد. ردون با قطعاتی مانند مرد کاکتوس (1881) و چشم ، مانند یک بالون عجیب و غریب به سمت بی نهایت حرکت می کند (1882) ، از تصاویر ترسناک برای برانگیختن احساسات استفاده کرد.
ادوارد مونک (1863–1944): نقاش نروژی ادوارد مونک در محاصره فاجعه و بیماری بزرگ شد. این آشفتگی عاطفی به بسیاری از نقاشی های فراموش نشدنی وی ، از جمله مشهورترین اثر هنری وی ، فریاد (1893) دامن زد. بسیاری از نقاشی های مونک نمادی از مضامین روانشناختی عشق و شهوت هستند ، مانند رقص زندگی (1899) و مدونا (1894-1894).
گوستاو مورو (1898-1826): گوستاو مورو با الهام از افسانه های یونان و روم ، چندین نقاشی نمادگرای تأثیرگذار از جمله ادیپ و ابوالهول (1864) و مشتری و سمله (1895) را نقاشی کرد. پس از مرگ دوست و مربی خود ، تئودور شاسریائو ، مورو به سراسر ایتالیا سفر کرد تا آثار هنری دوران رنسانس و رمانتیک را مطالعه کند.
جیمز انصور (1860–1949): جیمز انسور در بلژیک متولد شد ، در حالی که فقط 17 سال داشت در آكادمی سلطنتی هنرهای زیبا در بروکسل تحصیل كرد. در آنجا با دیگر هنرمندان بلژیکی همفکر ، از جمله فرناند کهنوف ، ملاقات کرد. انسور با نقاشی هایی مانند مرگ و نقاب ها (1897) و خود پرتره با نقاب ها (1899) از نقاب های نمادین برای کشف مضامین باطل ، دین و مرگ استفاده کرد.
منبع مجله نگاه
طراحی داخلی سبک روستایی | نقد فیلم اتاق موسیقی | معرفی فیلم ارتش مردگان | ۵ راه برای متمرکز ماندن هنگام نوشتن فیلمنامه با نکاتی از اسپایک لی | نقد فیلم هامون | لیست لوازم ضروری آرایش | درباره عکاسی بیاموزید: ISO چیست ؟ | نقد فیلم دراکولا Dracula 1931