” فیلم اورفه ” یک افسانه یونانی در مورد نوازنده ای است که برای احیای همسر مرده خود به جهان زیرین سقوط می کند ، و چنان خدایان را با موسیقی آواز خود مسحور می کند که به او اجازه بازگشت به سرزمین زندگان را می دهد – به شرطی که او هرگز به او نگاه نمی کند. ژان کوکتو فیلم داستان خود را در سال 1949 در پاریس امروزی تنظیم کرد و پیچ و تابهایی را اضافه کرد که یونانیان را به وحشت انداخت ، به خصوص مثلثی عاشقانه با مرگ به عنوان شریک سوم.
با مقاله نقد فیلم اورفه با بامدادی ها همراه باشید.
” فیلم اورفه ” سلیقه کوکتو را برای جادو و افسون نشان می دهد. او با استفاده از جلوه های ویژه ساده اما دراماتیک و عکس های حقه بازی می کند تا شخصیت های خود را با عبور از آینه ها به دنیای مرگ نشان دهد و وقتی می خواهد شخصیتی دوباره به زندگی برگردد ، او به راحتی فیلم را به عقب می برد. او جلوه های خود را چنان سبک در داستان می بافد که بعد از مدتی آنها اصلاً نیرنگ نیستند ، بلکه صرفاً شرایط دنیای افسانه ای او هستند.
نقد فیلم اورفه
داستان او از کافه شاعر در پاریس آغاز می شود ، جایی که یک شاعر مشهور میانسال به نام اورفئوس (ژان مارآ) مورد تحقیر شاعران جوانتری قرار می گیرد که می خواهند او را آواره کنند. یک درگیری شروع می شود و یک رقیب جوان به نام Cegeste (ادوارد درمیت) منهدم می شود.
یک رولزرویس تحقق می یابد و صاحب آن ، یک شاهزاده خانم اعتصابی (ماریا کازارس) ، به راننده اش دستور می دهد تا مرد جوان را روی صندلی عقب بگذارد. سپس او به اورفئوس دستور می دهد که “به عنوان شاهد” همراه شود ، گرچه مسیر آنها را به بیمارستان نمی برد بلکه به یک سرزمین سایه دار ابری می رساند که در نهایت به جهان زیرین تبدیل می شود.
“میدونی من کی هستم؟” شاهزاده خانم از سگست می پرسد. “من مرگ تو هستم.” و بنابراین ، او در لباس شب سیاه و آهسته و آرایش شدید خود مانند یک سلطان مسلط به نظر می رسد. راننده او ، به نام Heurtebise (فرانسوا پرییر) ، نوعی روحیه نگهبان است که مراقب نقشه هایش است. Orpheus با Heurtebise به دنیای زنده برمی گردد ، به راننده فرمان می دهد Rolls را در گاراژ خود پنهان کند و با پیام های رمزآمیزی که از رادیوی ماشین می آید وسواس می یابد – پیام هایی که ممکن است الهام دهنده هنر او باشد.
همسر او ، اورییدیس (ماری دیا) ، نسبت به وسواس او بی تاب است و هورتبیسه سعی می کند او را دلداری دهد. اما سرانجام (برای پرش به جلو) یوریدیس مرده است ، همه مدیران اصلی به جهان زیرین بازگشتند و عوارض وجود دارد: اورفئوس هم عاشق همسر خود است و هم شاهزاده خانم ، شاهزاده خانم عاشق او است ، و راننده نیز در عشق با یوریدیس.
این البته برخلاف همه قوانین است و در واقع ممکن است پرنسس از روی حسادت باعث مرگ اورییدیس شده باشد. به زودی مدیران خود را در حال شهادت دادن در دادگاه حقیقت یاب مردهای پیر و سختگیر می بینند. به نظر می رسد این شبیه یک فیلم فرشته و تناسخ از هالیوود مدرن است ، و من پیش بینی می کنم که یک ستاره راک به جهنم سقوط کند ، دوست دختر خود را احیا کند و به دنبال پرونده های MP3 که از Napster بارگیری می کند ، وسواس پیدا کند.
اما نسخه کوکتو از یک رمز و راز و زیبایی برخوردار است. او یک فیلمساز پرکار نبود (او همچنین مشغول نوشتن شعر ، رمان و نمایش ، نقاشی ، مجسمه سازی و اعتیاد به تریاک بود). اما وقتی او فیلم ساخت ، آنها نه از فرمول های تجاری بلکه از چشمه های بیهوش او پیش رفتند و به عنوان یک همسفر سورئالیست ها از تصاویر عجیب و غریب خجالتی نبود.
نقد فیلم اورفه
” فیلم اورفه ” به دلیل استفاده از دو موتورسوار چرمی پوشیده به عنوان پسران مرگ معروف شد. لباس های آنها ، به خصوص چکمه های بلند و کرست های چرمی ، به فتیشیسم تبدیل شده است ، و پرنسس ، با تکبر از دادگاه مرگ در مورد اینکه آیا ممکن است سیگار بکشد ، درخواست کرد ، از همان استخر تصویر است.
نقش اورفئوس را ژان مارای خوش چهره (در زندگی واقعی ، عاشق کوکتو) بازی می کرد. علاقه مندان به سینما در سال 1949 می توانستند بین کارنامه او و شاعری که بازی می کرد شباهت هایی پیدا کنند. هر دو در سنین پایین مشهور بودند ، هر دو با کارهای مهمی همراه بودند (مارایس به عنوان جانور در شاهکار کوکتو در سال 1946 “زیبایی و جانور”) ، و هر دو کاملاً از نسل جدیدی که پاشنه خود را می زد آگاه بودند.
اگر كوكتو در هنرهاي زيادي كه ميان آنها جابجا مي شد اينكار موفق نبود ، شخص كوكتو را ديلتانت مي ناميدند. این شوخی این بود که اگر او به یک چیز – شعرها ، نقاشی ها ، فیلم ها و هر چیز دیگری – می ماند ، از او به عنوان یک استاد استقبال می کردند ، اما مردم از قابلیت پذیری او بی اعتماد بودند.
وی اولین فیلم خود را با عنوان “خون یک شاعر” در سال 1930 کارگردانی کرد. این فیلم توسط ویکونت دو نوایل تولید شد ، که در همان سال “سالخورده دالی” سالوادور دالی و لوئیز بونوئل را تأمین مالی کرد. هنگامی که فیلم آنها توسط واتیکان محکوم شد ، ویسکونت آن را قفسه بندی کرد و با ترسو اکران “خون یک شاعر” را به مدت دو سال به تأخیر انداخت. (در ادامه تبدیل به یک اثر سورئالیستی معروف شد که به مدت 15 سال روزانه در یک تئاتر نیویورک بازی می کرد.)
کوکتو ادعا کرد که به اولین فیلم خود کمی فکر می کند ، اگرچه حیا مانع از ذکر 15 سال فیلم در خاطراتش نشد. وی کارگردانی دیگری را بر عهده نگرفت تا اینکه “زیبایی و جانور” در سال 1946 کارگردانی کرد. سپس شاهکار 1948 “طوفان درون” بود. “اورفئوس” در سه گانه با “خون شاعر” و “عهد اورفئوس” جزئی (1959) پیوند خورده است ، اما تنهاست.
امروز دیدن ” فیلم اورفه ” مثل نگاه اجمالی یک قلمرو سینمایی است که کاملاً از صحنه گذشته است. فیلم ها به ندرت به دلایل کاملاً هنری ساخته می شوند ، آزمایش ها دلسرد نمی شوند و ستاره هایی به بزرگی Marais در بازسازی های عجیب افسانه های یونان بازی نمی شوند.
داستان در دستان کوکتو به طور غیر منتظره ای پیچیده می شود. ما می بینیم که این فقط در مورد عشق ، مرگ و حسادت نیست ، بلکه همچنین در مورد چگونگی هنر است که می تواند هنرمند را از دغدغه های عادی انسانی اغوا کند ، بنابراین پس از بازگشت اورفئوس به طور حیرت انگیز از سرزمین مرگ ، او بیشتر به انتقال مضحک رادیو اهمیت می دهد تا با همسرش که او را دوست دارد. (ممکن است یک زن بدبین در گوش او زمزمه کند که سفر به دنیای زیرین الهام بخش تر از بیشتر شاعران است).
Marais ، قد بلند و موهای زیادی که زده ، چهره ای زیبا را به عنوان مرد معروف کوتاه می کند. فرانسوا پریر ، به عنوان راننده ، دومین شخصیت مهم نمایش را بازی می کند ، اگرچه ما این را فقط با تأخیر می فهمیم. ماری دیا از یک زمان خوب ، تقریباً کمیک ، پس از بازگشت از مرده استفاده می کند ، در مجموعه ای از صحنه ها که اورفئوس تقریباً اما کاملاً نگاهش نمی کند.
نقد فیلم اورفه
فیلم بی عیب نیست. داستان فرعی مربوط به درگیری یوریدیس با آگالونیس (ژولیت گرکو) و “لیگ زنان” وی همچنان به دار آویخته می شود. ضعف در بازیگران ماریا کازارس ، به عنوان شاهزاده خانم ، تجسم مرگ است. او فاقد حضور در این نقش است.
علی رغم همه ترفندهای لباس و آرایش ، او جزئی و بی نتیجه است. کوکتو می خواست گرتا گاربو یا مارلین دیتریش را داشته باشد و تصور هر یک از آنها به عنوان شاهزاده خانم دیدن فیلم با قطعه نهایی آن است. (لحظه ای وجود دارد که اگر توسط هر یک اجرا شود مشهور می شود ؛ پس از ناگهانی دادگاه ناپدید می شود ، پرنسس به سمت راننده روی می آورد و مشاهده می کند ، “اگر این دنیای سابق ما بود ، می گفتم:” بیایید یک نوشیدنی بخوریم. “”)
یکی از لذت های فیلم اورفه این است که ببینیم کلاهبرداری در سادگی آنها چقدر جسورانه است. دستکش های لاستیکی در عکس معکوس به روی دستان می جهند. شیشه دوباره به درون قاب خود می پرد. آینه ها گاهی آینه هستند و گاهی در طرف دیگر آینه ها قرار می گیرند.
با ظهور شخصیت ها از آینه ها ، کوکتو به راحتی دست هایشان را بر می دارد تا از یک استخر آب که هنوز چهره آنها را منعکس می کند ، برداشته شود. فقط یک بار او از تکنیکی استفاده کرد که در “زیبایی و جانور” نیز به کار برد ، جایی که شخصیتی روی سکویی چرخ دار کشیده می شود که نمی توانیم ببینیم ، به طوری که به نظر می رسد در حال سر خوردن است.
شخصیت ها هرگز بیش از حد بازی نمی شوند ، هرگز خیلی دراماتیک نیستند و هرگز به دنبال جلوه های کلاسیک نمی روند ، انگار که می دانند در یک افسانه یونانی هستند. شوخ طبعی ، وقتی که می آید ، خشک است. برخی از خطوط خاص ، زبان شاعرانه خود کوکتو را به کار می برد. بهترین آن این است: “آینه درهایی است که مرگ از طریق آنها می آید و می رود. تمام زندگی خود را در آینه نگاه کنید و خواهید دید که مرگ کار خود را انجام می دهد.”
پایان مقاله نقد فیلم اورفه
منبع سایت مداد
بیشتر بخوانید:
سریال ۱۸۹۹|بهترین فیلم های کاپولا|بهترین سریال های خارجی|فیلم رودخانه سرخ|فیلم یک مکان ساکت ۲|سریال چرنوبیل|