نقد و بررسی فیلم فصل کرگدن : « فیلم فصل کرگدن» ساخته بهمن قبادی نه از نظر سیاسی و مقدمات آن خوب است.
بهمن قبادی ، کارگردان ، در رابطه با صحنه موسیقی زیرزمینی ایرانی “کسی از از گربه های ایرانی خبر ندارد” ، با هیاهوی بی نظیر خود ، به سبک چریکی سر و صدای زیادی ایجاد کرد ، به نظر می رسد با فیلم جدید خود ” فیلم فصل کرگدن ” یک هشتاد و هشتی سبک را انجام داده است.
با مقاله نقد فیلم فصل کرگدن با بامدادی ها همراه باشید.
نقد فیلم فصل کرگدن
” با الهام از داستان یکی از شاعران کرد دوست این کارگردان ، که در حالی که در حقیقت وی در زندان ایران زندانی شده بود ، توسط خانواده اش مرده بود ، این فیلم سعی دارد با درجه ای از تفسیر سیاسی و رئالیسم اجتماعی با شعور خودآگاهانه شاعرانه و تصاویر دستکاری شده اما ترکیبی صاف و نرم از این بافت های مختلف احتمالاً یکی از سخت ترین موارد برای دستیابی به آن است و ما متاسفیم که می گوییم ، برای ما ، این آزمایش در اینجا کارساز نبوده است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم بانی و کلاید
در حقیقت ، انگیزه های درگیر نسبتاً زیر سایه یکدیگر قرار می گیرند ، و هیچ کس عاقلانه تری نسبت به مخاطرات واقعی سیاسی و اجتماعی باقی نمی گذارد و مبهم از زیبایی شناسی سرزده تحریک می شود.
و همچنین ، بیش از کمی گیج. شرم آور است که بپذیریم ، اما یکی از مشکلات اصلی ما (برای هر کسی که تا به حال با مادرم فیلم تماشا کرده باشد آشنا است) به سادگی موردی از هویت اشتباه در نیم ساعت اول فیلم بود.
زیرا در حالی که مونیکا بلوچی و ییلماز اردوغان (“روزی روزگاری در آناتولی”) شخصیت های خود را در هر دو دوره قبل و بعد از انقلاب بازی می کنند ، ساهل شاعر را بازیگر جوان تر در گذشته به دهه 1970 بازی می کند ، جایی که ما شروع می کنیم ، اما توسط دیگری (بهروز وثوقی) ، برای اکثر فیلم.
بازیگران شباهت زیادی به یکدیگر ندارند (در واقع ما وثوقی را با نسخه قدیمی شخصیت اردوغان اشتباه گرفتیم) و ، همراه با یک سبک ویرایش کلی امپرسیونیستی ، چندین برش در زمان و گذشت مداوم از یک ذهنیت رویایی ، اعتراف می کنیم که قسمت بزرگی از اولین اقدام را در انتظار شروع داستان شاعر گذراند ، غافل از اینکه ما در واقع آن را تماشا می کردیم.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم بهشت بر فراز برلین
شما می توانید آن را تا حد حماقت ما گچ کنید ، اما این تنها مورد آشفتگی ساده نبود ، و اساسی ترین موضوعاتی بود که بعداً مطرح شد: فرو رفتن در ملودرام ، غیرقابل شناخت بودن شخصیت بلوچی به عنوان هر چیزی به جز او که رنج می برد و لحنی چنان ارادی معماگونه است که صرفاً عدم مراقبت در پایان آسانتر می شود.
با وجود تمام مشکلات سیاسی ، فیلم فصل کرگدن فقط به عنوان یک مثلث عاشقانه ساده شروع می شود. ساحل شاعر عاشق او است و با مینا ، دختر زیبای یک سرهنگ در ارتش شاه ، ازدواج می کند ، که او نیز توسط راننده خود دوست دارد (البته با وسواس و اجتناب ناپذیری) ، زیرا در واقع هیچ دلیل قابل تشخیصی جز این نیست که شبیه مونیکا بلوچی است.
نقد فیلم فصل کرگدن
هنگامی که شاه سقوط می کند و آیت الله خمینی به قدرت می رسد ، سلسله مراتب از بین می رود و راننده به عنوان یک مقام تحت تأثیر قرار می گیرد ، که از آن برای زندانی کردن ساحل اما برای آزادی مینا استفاده می کند ، البته نه قبل از تجاوز به او.
بیشتر بخوانید: فیلم ۵ هم خون
ده ها سال بعد ساحل آزاد می شود و مینا را به استانبول می رساند ، جایی که او اکنون با راننده سابق و دو فرزند آنها زندگی می کند. ساحل در حالی که مراقب خانه مینا (به سبک گتسبی) است ، درگیر زندگی یک روسپی جوان محلی می شود ، باران لاک پشت های CG در حین یک وهله نمادین اتفاق می افتد و به طور کلی ، مردم کارهایی می کنند که به دلایلی که نمی فهمیم نمی فهمیم .
در نهایت ، این یک فیلم است که در آن بسیاری از مردم از طریق پنجره های زیادی نگاه می کنند. نمای نزدیک مکرر و با کنتراست بالا ، می طلبد که ما احساسات را بر روی چهره های اغلب پرتحرک مدیران قرار دهیم ، در حالی که شعرهای ضبط شده از بالا طبقه بندی می شوند ، اما ما فقط این افراد را به اندازه کافی نمی شناسیم تا بتوانیم هر چیزی را بخوانیم درد ساکت گفتگو کم است و معمولاً در خدمت معرفی یکی از لحظات گسترده تر و سنگین تر فیلم است (تجاوز به صحنه رفته در تئاتر ، یک رابط شبه بی محابا ، التماس توسط یک گورستان باد).
از نظر روایت ، هرگز نمی توان این احساس را لرزاند که اگر شخصیتهای ما فقط بخواهند مکالمه کنند ، بسیاری از فاجعه پس از زندان می تواند به نقطه ای از کاتارسیس خطاب شود.
بیشتر بخوانید: فیلم من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم
فیلم فصل کرگدن به هیچ وجه قابل دیدن نیست و سبک بصری منفجر شده و خودآگاهانه با درجه بندی رنگ ، اگر نه کاملا کیف ما ، متمایز است. و ما می دانیم که بدون شک برخی از افراد تجربه ای را که به ما تحمیل نکرده اند ، از آنها می گیرند.
اما یک تناقض اساسی در قلب این نوع رئالیسم شاعرانه وجود دارد ، که در اینجا به آن پرداخته نمی شود: بدون وجود خط مشی سیاسی قوی ، زمینه تاریخی “واقعی” احساس علاقه قرض می کند. و برعکس ، با کم زمینه سازی و یک داستان پیچیده و کاملاً پیچیده ، عناصر شاعرانه تری احساس می کنند که چیزی بیش از پناهگاهی نیستند که فیلم می تواند از شکست های روایی خود پنهان شود.
همانطور که شیفته ظهور سینمای ملی ایران و کارگردانان یادداشت ایرانی هستیم و به همان اندازه که با وضعیت قبادی همدردی می کنیم (او اساساً پس از انتشار فیلم “گربه های پارسی” با فیلم غیرقانونی از ایران اخراج شد) ، علی رغم تمام تلاش ما ، به راحتی نمی توان در فیلم فصل کرگدن سرمایه گذاری کرد. [C]
پایان مقاله نقد فیلم فصل کرگدن
منبع سایت مداد