کاوشی عمیق در جهان مینی سریال های جدید اپل
اپل تیوی پلاس بیسر و صدا اما با اقتدار، در حال تبدیل شدن به یکی از قطبهای اصلی تولید محتوای باکیفیت و هنری است. این پلتفرم به جای تمرکز بر کمیت، استراتژی خود را بر مبنای کیفیت، همکاری با نامهای بزرگ سینما و روایت داستانهای جسورانه بنا نهاده است.
در میان تولیدات این شبکه، مینی سریال های جدید اپل جایگاه ویژهای دارند؛ آثاری کوتاه، منسجم و قدرتمند که همچون یک فیلم سینمایی طولانی، مخاطب را درگیر میکنند و تا مدتها در ذهن او باقی میمانند. در این مقاله جامع، قصد داریم به سراغ سه مینی سریال های جدید اپل و تحسینشده اپل برویم و آنها را از زوایای مختلف بررسی کنیم. این سه مینی سریال های جدید اپل نه تنها نمایندهای از استراتژی اپل هستند، بلکه هرکدام به تنهایی یک کلاس درس فیلمسازی و بازیگری محسوب میشوند.
فهرست مطالب
- بخش اول: سریال Disclaimer
- ۱. معرفی کوتاه سریال
- ۲. کارگردان سریال
- ۳. لیست بازیگران
- ۴. نقدها و نظرات
- ۵. بازخوردهای مردمی
- ۶. نمرات و امتیازات
- بخش دوم: سریال Lady in the Lake
- ۱. معرفی کوتاه سریال
- ۲. کارگردان سریال
- ۳. لیست بازیگران
- ۴. نقدها و نظرات
- ۵. بازخوردهای مردمی
- ۶. نمرات و امتیازات
- بخش سوم: سریال Presumed Innocent
- ۱. معرفی کوتاه سریال
- ۲. کارگردان سریال
- ۳. لیست بازیگران
- ۴. نقدها و نظرات
- ۵. بازخوردهای مردمی
- ۶. نمرات و امتیازات
بخش اول: کندوکاوی در اعماق روان با Disclaimer
۱. معرفی کوتاه سریال
سریال «Disclaimer» (به فارسی: سلب مسئولیت یا افشاگری) یک تریلر روانشناختی نفسگیر و عمیق است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته «رنی نایت» ساخته شده است. داستان حول محور زندگی «کاترین ریونکرافت»، یک مستندساز و روزنامهنگار موفق و مورد احترام میچرخد که به نظر میرسد زندگی بینقصی دارد. اما این تصویر بینقص با پیدا شدن یک کتاب مرموز در کنار تختخوابش به کلی فرو میپاشد.
کاترین با وحشت متوجه میشود که شخصیت اصلی این رمان، که توسط یک نویسنده ناشناس نوشته شده، خود اوست و کتاب در حال افشای تاریکترین و پنهانترین راز زندگی اوست؛ رازی که فکر میکرد برای همیشه مدفون شده است.
این مینیسریال فقط یک داستان معمایی ساده نیست، بلکه سفری دردناک به اعماق حافظه، گناه، حسرت و تأثیر انتخابهای گذشته بر هویت امروزی ماست. «Disclaimer» با فضاسازی سنگین و تعلیقآور خود، مخاطب را وادار به پرسش درباره حقیقت و دروغهایی میکند که هرکس برای خود میسازد و این سوال را مطرح میکند که آیا فرار از گذشته واقعاً امکانپذیر است یا خیر.
۲. کارگردان سریال
وقتی نام «آلفونسو کوارون» به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیهکننده یک پروژه مطرح میشود، انتظارات به طور خودکار به بالاترین سطح ممکن میرسد. کوارون، فیلمساز شهیر مکزیکی و برنده جوایز اسکار برای فیلمهایی چون «Roma» و «Gravity»، استاد مسلم فضاسازی و داستانگویی بصری است.
امضای هنری او، یعنی استفاده از پلانهای بلند و دوربین سیال که شخصیتها را در محیطشان غرق میکند، در «Disclaimer» به اوج خود رسیده است. او در این سریال از سبک بصری خود برای به تصویر کشیدن آشفتگی ذهنی کاترین استفاده میکند.
دوربین او نه تنها یک ناظر، بلکه یک شریک جرم در کاوش خاطرات و ترسهای شخصیت اصلی است. کوارون با مهارتی مثالزدنی، تنش را نه از طریق اتفاقات ناگهانی، بلکه از طریق ساختارشکنی روایت و بازی با زمان ایجاد میکند. او به خوبی توانسته فضای سرد و بیروح رمان را به تصاویری قدرتمند و ماندگار تبدیل کند. کارگردانی او در این سریال یک کلاس درس در زمینه چگونگی تبدیل یک تریلر روانشناختی به یک اثر هنری عمیق و چندلایه است و ثابت میکند که او یکی از معدود کارگردانانی است که میتواند مرز بین سینما و تلویزیون را به کلی محو کند.
۳. لیست بازیگران
تیم بازیگری «Disclaimer» به خودی خود گواهی بر اعتبار و کیفیت بالای این پروژه است. در رأس این گروه، «کیت بلانشت»، بازیگر استرالیایی و یکی از بزرگترین استعدادهای نسل خود، در نقش کاترین ریونکرافت قرار دارد. بلانشت با توانایی بینظیر خود در به تصویر کشیدن شخصیتهای پیچیده و چندوجهی، روح و جان این کاراکتر را تسخیر کرده است. او فروپاشی تدریجی یک زن قدرتمند را با چنان ظرافتی به نمایش میگذارد که تماشاگر را میخکوب میکند.
در مقابل او، «کوین کلاین»، بازیگر کهنهکار و برنده اسکار، در نقشی مرموز و کلیدی ظاهر میشود که حضورش سایهای سنگین بر داستان میاندازد. تقابل این دو غول بازیگری، لحظاتی پر از تنش و دیالوگهای فراموشنشدنی را خلق کرده است.
علاوه بر این دو، حضور بازیگرانی چون «ساشا بارون کوهن» در نقشی کاملاً جدی و متفاوت، «کدی اسمیت-مکفی» و «لزلی منویل»، عمق و غنای بیشتری به گروه بازیگران بخشیده است. هر بازیگر، حتی در نقشهای فرعی، وزنهای برای خود محسوب میشود و این نشان از وسواس کوارون و اپل در انتخاب تیمی بینقص برای روایت این داستان پیچیده دارد.
۴. نقدها و نظرات
«سریال Disclaimer» از همان ابتدا با استقبال گسترده و تقریباً بالاتفاق منتقدان روبرو شد. بسیاری از منتقدان، این سریال را یکی از بهترین تریلرهای روانشناختی ساخته شده در سالهای اخیر و نقطه عطفی در کارنامه تلویزیونی اپل توصیف کردهاند. عمده تحسینها متوجه کارگردانی استادانه آلفونسو کوارون و بازی خیرهکننده کیت بلانشت بود.
وبسایت «ورایتی» در نقد خود نوشت: «کوارون با هر پلان، بیننده را در کابوس ذهنی شخصیت اصلی شریک میکند و بلانشت اجرایی ارائه میدهد که باید در تمام کلاسهای بازیگری تدریس شود.» از سوی دیگر، منتقد «هالیوود ریپورتر» به فیلمنامه اقتباسی اشاره کرد و آن را «یک اقتباس هوشمندانه که ضمن وفاداری به روح رمان، پیچیدگیهای روایی جدیدی به آن اضافه میکند» دانست.
البته برخی نقدهای جزئی نیز به ریتم کند سریال در قسمتهای میانی اشاره داشتند و معتقد بودند که این کندی ممکن است برای همه مخاطبان جذاب نباشد. با این حال، همین منتقدان نیز اذعان داشتند که این ریتم آرام، در خدمت ساختن تعلیق و فضاسازی بوده و در نهایت به یک پایانبندی کوبنده و رضایتبخش منجر میشود. در مجموع، «سریال Disclaimer» به عنوان یک اثر هنری سطح بالا و یک سریال خوشساخت مورد ستایش قرار گرفت.
۵. بازخوردهای مردمی
واکنش تماشاگران به «سریال Disclaimer» کمی متنوعتر از منتقدان بود، اما در کل بسیار مثبت ارزیابی میشود. در شبکههای اجتماعی مانند توییتر و ردیت، بحثهای داغی پیرامون پیچشهای داستانی، نمادشناسی بصری و بهخصوص پایانبندی غافلگیرکننده سریال شکل گرفت.
بسیاری از کاربران، سریال را به خاطر اتمسفر گیرا و بازیهای قدرتمندش تحسین کردند و آن را یک «تجربه تماشای پرتنش و فکری» نامیدند. گروهی از تماشاگران که رمان اصلی را خوانده بودند، از وفاداری سریال به منبع اقتباس و در عین حال، عمقی که کوارون به داستان بخشیده بود، ابراز رضایت کردند. با این حال، همانطور که منتقدان پیشبینی کرده بودند، ریتم آرام و روایت غیرخطی سریال برای برخی از مخاطبان که به دنبال هیجان سریعتری بودند، کمی چالشبرانگیز بود.
عباراتی مانند «کمی کند پیش میرود ولی ارزشش را دارد» یا «باید باحوصله تماشایش کرد» در میان کامنتها به چشم میخورد. این سریال از آن دسته آثاری است که مخاطب خاص خود را میطلبد؛ کسانی که از یک درام روانشناختی عمیق و خوشساخت لذت میبرند و حاضرند برای رسیدن به یک نتیجهگیری قدرتمند، صبر به خرج دهند.
۶. نمرات و امتیازات
امتیازات ثبتشده برای «سریال Disclaimer» در وبسایتهای معتبر، نشاندهنده موفقیت بزرگ این مینیسریال است. در وبسایت «Rotten Tomatoes»، این سریال توانست امتیاز شگفتانگیز 94% را از منتقدان دریافت کند که بیانگر تحسین گسترده آنهاست.
امتیاز تماشاگران نیز با عدد 88%، رضایت بالای مخاطبان عام را نشان میدهد. در وبسایت «IMDb»، که میانگین امتیازات کاربران از سراسر جهان را ثبت میکند، «Disclaimer» نمره بسیار خوب 8.5 از 10 را به خود اختصاص داد. این امتیاز بالا، آن را در زمره برترین تولیدات اپل تیوی پلاس قرار میدهد.
در «Metacritic»، که به جمعآوری نقدهای منتقدان برجسته و ارائه یک امتیاز میانگین میپردازد، این سریال نمره 89 از 100 را کسب کرد که نشانگر «تحسین جهانی» (Universal Acclaim) است. این نمرات و امتیازات در کنار هم، یک تصویر واضح را ترسیم میکنند: «Disclaimer» نه تنها یک موفقیت هنری و انتقادی است، بلکه توانسته با مخاطبان جدی تلویزیون نیز ارتباط عمیقی برقرار کند و جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین مینیسریالهای سال تثبیت نماید.
بخش دوم: نوآر مدرن در بالتیمور دهه ۶۰ با Lady in the Lake
۱. معرفی کوتاه سریال
مینیسریال «Lady in the Lake» (بانوی درون دریاچه) یک درام جنایی-نوآر است که مخاطب را به سفری پر رمز و راز در شهر بالتیمور سال ۱۹۶۶ میبرد. این سریال که بر اساس رمانی به همین نام از «لورا لیپمن» ساخته شده، داستان در هم تنیده دو زن از دنیاهای کاملاً متفاوت را روایت میکند.
از یک سو «مدی شوارتز»، یک زن خانهدار یهودی است که زندگی آرام و مرفه خود را رها میکند تا به رویای خود یعنی تبدیل شدن به یک روزنامهنگار تحقیقی جامه عمل بپوشاند. از سوی دیگر «کلیو جانسون»، یک مادر آفریقایی-آمریکایی است که همزمان با فعالیت در جنبش حقوق مدنی، با چالشهای بیشمار زندگی در جامعهای پر از تبعیض دست و پنجه نرم میکند.
زمانی که یک قتل مرموز این دو زن را در مسیر یکدیگر قرار میدهد، هر دو مجبور میشوند با حقایق تلخ جامعه خود و همچنین رازهای پنهان زندگی شخصیشان روبرو شوند. «Lady in the Lake» فراتر از یک داستان جنایی، یک پرتره اجتماعی دقیق از تنشهای نژادی، تبعیض جنسیتی و تلاش برای یافتن هویت در یکی از پرآشوبترین دوران تاریخ آمریکاست.
۲. کارگردان سریال
هدایت این پروژه پیچیده و حساس بر عهده «آلما هارل»، کارگردان و فیلمساز تحسینشده اسرائیلی-آمریکایی است. هارل که بیشتر برای ساخت فیلمهای مستقل و تأثیرگذاری مانند «Honey Boy» شناخته میشود، به خاطر سبک بصری شاعرانه و تواناییاش در به تصویر کشیدن احساسات خام و عمیق شخصیتها شهرت دارد. او در «Lady in the Lake» این سبک منحصربهفرد را به ژانر نوآر پیوند زده و نتیجهای خیرهکننده خلق کرده است.
کارگردانی هارل در این سریال، صرفاً به بازسازی دهه ۶۰ محدود نمیشود؛ او با استفاده از زوایای دوربین خلاقانه، پالت رنگی حسابشده و تدوین هنرمندانه، فضایی رؤیاگونه و در عین حال دلهرهآور میسازد که بازتابی از وضعیت روانی شخصیتهاست.
او به جای تمرکز صرف بر معمای قتل، دوربین خود را به سمت روابط انسانی، نابرابریهای اجتماعی و مبارزات درونی شخصیتها میگیرد. توانایی هارل در هدایت بازیگران و بیرون کشیدن بهترین اجراها از آنها، یکی دیگر از نقاط قوت کار اوست. او با نگاه زنانه و حساس خود، روایتی را خلق کرده که هم از نظر بصری چشمنواز است و هم از نظر احساسی عمیقاً تکاندهنده و قابل تأمل.
۳. لیست بازیگران
قدرت اصلی «Lady in the Lake» بدون شک در بازیهای درخشان تیم بازیگری آن نهفته است. در نقش «مدی شوارتز»، «ناتالی پورتمن»، ستاره برنده اسکار، حضوری قدرتمند و چندلایه دارد. پورتمن به زیبایی تحول شخصیت خود را از یک زن خانهدار منفعل به یک روزنامهنگار جسور و مصمم به تصویر میکشد و تمام شکها، ترسها و جاهطلبیهای او را برای تماشاگر ملموس میکند.
در نقش مقابل، «موزس اینگرام» که پیش از این برای بازی در سریال «The Queen’s Gambit» مورد تحسین قرار گرفته بود، در نقش «کلیو جانسون» اجرایی فراموشنشدنی ارائه میدهد. او با صلابت و شکنندگی توأمان، بار سنگین مبارزه برای عدالت و بقا را به دوش میکشد و شیمی او با پورتمن، حتی در صحنههایی که با هم حضور ندارند، قلب تپنده سریال است.
علاوه بر این دو، بازیگرانی چون «یالان نوئل»، «برت گلمن» و «مایکی مدیسون» در نقشهای مکمل، به خوبی توانستهاند جهان داستانی سریال را غنیتر کنند. ترکیب این بازیگران بااستعداد، تحت هدایت آلما هارل، باعث شده تا هر شخصیت در سریال، داستانی برای گفتن و عمقی برای کاوش داشته باشد و این امر به باورپذیری و تأثیرگذاری هرچه بیشتر داستان کمک شایانی کرده است.
۴. نقدها و نظرات
منتقدان سینمایی و تلویزیونی استقبال بسیار گرمی از «Lady in the Lake» به عمل آوردند و آن را یک «نوآر هوشمندانه و بهموقع» توصیف کردند. بسیاری از نقدها به کارگردانی هنرمندانه آلما هارل و جسارت او در ترکیب یک داستان جنایی با مضامین عمیق اجتماعی پرداختند. منتقد «ایندیوایر» نوشت: «این سریال چیزی فراتر از یک داستان قتل است؛ این یک مرثیه بصری برای زنانی است که تاریخ صدایشان را نشنیده است.» بازی ناتالی پورتمن و بهویژه موزس اینگرام، نقطه مشترک تحسین در تمام نقدها بود.
«رولینگ استون» اجرای اینگرام را «یک مکاشفه» خواند و پیشبینی کرد که این نقش، او را به یکی از ستارگان آینده هالیوود تبدیل خواهد کرد. طراحی صحنه و لباس و بازسازی دقیق فضای دهه ۶۰ بالتیمور نیز از دیگر مواردی بود که مورد ستایش قرار گرفت.
با این حال، برخی منتقدان به این نکته اشاره کردند که گاهی سریال در تلاش برای پرداختن به موضوعات متعدد اجتماعی، از ریتم اصلی داستان جنایی خود فاصله میگیرد. اما در نهایت، اجماع کلی بر این بود که «Lady in the Lake» یک اثر قدرتمند، زیبا و مهم است که موفق میشود با نگاهی امروزی، داستانی کلاسیک را به شکلی نو و تأثیرگذار روایت کند.
۵. بازخوردهای مردمی
در میان تماشاگران، «Lady in the Lake» توانست گروه بزرگی از طرفداران را به خود جلب کند، بهخصوص کسانی که به درامهای تاریخی و داستانهای شخصیتمحور علاقه دارند. بسیاری از بینندگان در شبکههای اجتماعی، از فیلمبرداری خیرهکننده و کارگردانی هنری سریال تمجید کردند و آن را از نظر بصری یکی از زیباترین سریالهای سال دانستند. بحثهای زیادی در مورد مضامین سریال، بهویژه نمایش واقعگرایانه نژادپرستی و تبعیض جنسیتی در آن دوران، شکل گرفت.
تماشاگران از اینکه سریال به جای ارائه یک پاسخ ساده، سوالات پیچیدهای را مطرح میکند، استقبال کردند. بازیهای پورتمن و اینگرام نیز به شدت مورد علاقه مخاطبان قرار گرفت و بسیاری از لحظات احساسی میان این دو شخصیت، در فضای مجازی وایرال شد.
البته، همانند برخی منتقدان، گروهی از تماشاگران نیز معتقد بودند که داستان جنایی میتوانست کمی پررنگتر و هیجانانگیزتر باشد. با این وجود، بازخورد غالب، مثبت بود و بسیاری این سریال را به عنوان یک اثر «عمیق و خوشفکر» به یکدیگر پیشنهاد میکردند؛ سریالی که نه تنها سرگرمکننده است، بلکه بیننده را به فکر فرو میبرد و تا مدتها پس از تماشا، در ذهن او باقی میماند.
۶. نمرات و امتیازات
امتیازات «Lady in the Lake» در پلتفرمهای مختلف، نشان از موفقیت قابل توجه آن دارد. این مینیسریال در «Rotten Tomatoes» موفق به کسب امتیاز 91% از منتقدان شد که نشاندهنده کیفیت بالای ساخت و تحسین گسترده آن است. امتیاز مخاطبان در همین وبسایت نیز روی عدد 85% قرار گرفت که حاکی از ارتباط خوب سریال با بینندگان است.
در پایگاه داده «IMDb»، این سریال نمره 8.1 از 10 را به دست آورد. این امتیاز، که حاصل رأی هزاران کاربر است، نشان میدهد که «Lady in the Lake» توانسته استانداردهای بالای مخاطبان جهانی را نیز برآورده کند. وبسایت «Metacritic» نیز با اختصاص نمره 85 از 100، مهر تأییدی بر کیفیت هنری و فنی سریال زد و آن را در دسته آثار «تحسینشده جهانی» قرار داد.
این نمرات، در کنار جوایز و نامزدیهایی که احتمالاً در فصل جوایز کسب خواهد کرد، جایگاه «Lady in the Lake» را به عنوان یکی از تولیدات مهم و باکیفیت اپل تیوی پلاس و یکی از بهترین درامهای جنایی سال، محکم میکند. این آمار و ارقام نشان میدهد که سرمایهگذاری اپل بر روی داستانهای جسورانه و کارگردانان صاحبسبک، یک استراتژی موفق و آیندهدار است.
بخش سوم: هیجان در دادگاه با Presumed Innocent
۱. معرفی کوتاه سریال
مینیسریال «Presumed Innocent» (بیگناه فرضی) یک تریلر حقوقی جذاب و پرکشش است که بر اساس رمان پرفروش و کلاسیک «اسکات تورو» ساخته شده است. داستان درباره «راستی سابیک»، یک دادستان ارشد موفق در شیکاگو است که زندگیاش پس از قتل هولناک همکارش، «کارولین پولهموس»، زیر و رو میشود. زمانی که شواهد و مدارک به طرز تکاندهندهای علیه خود او نشانه میروند، راستی از جایگاه یک تعقیبکننده قانون به جایگاه متهم اصلی سقوط میکند.
او نه تنها باید برای اثبات بیگناهی خود در دادگاه مبارزه کند، بلکه همزمان باید با پیامدهای این اتهام بر زندگی خانوادگی و حرفهای خود نیز دست و پنجه نرم کند. این سریال فقط یک درام دادگاهی ساده نیست؛ بلکه یک کاوش عمیق در مفاهیمی چون وسوسه، خیانت، فساد در سیستم قضایی و مرز باریک میان حقیقت و دروغ است. «Presumed Innocent» با روایتی هوشمندانه و پر از پیچشهای غیرمنتظره، تماشاگر را تا آخرین لحظه در تعلیق نگه میدارد و این سوال اساسی را مطرح میکند: تا چه حد میتوان به چهره ظاهری افراد و سیستم عدالت اعتماد کرد؟
۲. کارگردان سریال
خلق و توسعه این سریال بر عهده یکی از نامهای افسانهای در دنیای تلویزیون، یعنی «دیوید ای. کلی» بوده است. کلی، خالق سریالهای ماندگار و موفقی چون «Big Little Lies»، «The Undoing» و «The Practice»، استاد بلامنازع درامهای حقوقی و تریلرهای روانشناختی است. او به خوبی میداند چگونه داستانی پیچیده را با شخصیتپردازی عمیق و دیالوگهای برنده ترکیب کند.
در «Presumed Innocent»، کلی بار دیگر مهارت خود را در ساختن یک روایت پرتعلیق و درگیرکننده به نمایش میگذارد. او با همکاری کارگردانان اپیزودها، از جمله «آن سوان» و «گرگ یایتانز»، توانسته است فضایی سرد و پرتنش را خلق کند که به خوبی حس استیصال و پارانویای شخصیت اصلی را به بیننده منتقل میکند.
کلی در این اقتباس، ضمن احترام به رمان اصلی، داستان را برای مخاطب امروزی بهروز کرده و لایههای جدیدی از پیچیدگیهای روانشناختی به شخصیتها افزوده است. امضای دیوید ای. کلی در این سریال کاملاً مشهود است: روایتی که به آرامی پیش میرود، تنش را قطرهقطره به داستان تزریق میکند و در نهایت با افشاگریهای تکاندهنده، مخاطب را شگفتزده میسازد.
۳. لیست بازیگران
نقش اصلی و بسیار چالشبرانگیز «راستی سابیک» را «جیک جیلنهال»، یکی از مستعدترین و پرکارترین بازیگران هالیوود، بر عهده دارد. جیلنهال با توانایی فوقالعادهاش در نمایش احساسات متناقض، به زیبایی درماندگی، خشم و زیرکی این شخصیت را به تصویر میکشد. او به گونهای بازی میکند که تماشاگر دائماً در مورد گناهکار یا بیگناه بودن او دچار تردید میشود و همین امر، موتور محرکه اصلی تعلیق در سریال است.
در کنار او، «روث نگا» در نقش «باربارا سابیک»، همسر راستی، اجرایی قدرتمند ارائه میدهد و پیچیدگیهای زنی را به نمایش میگذارد که با خیانت و اتهام قتل همسرش روبروست. «بیل کمپ» در نقش «ریموند هورگان»، رئیس و دوست راستی، و «پیتر سارسگارد» در نقش دادستان رقیب، «تامی مولتو»، از دیگر ستونهای اصلی تیم بازیگری هستند. شیمی میان بازیگران، بهویژه در صحنههای پرتنش بازجویی و دادگاه، فوقالعاده است.
انتخاب چنین گروه بازیگری توانمندی، نشان میدهد که اپل و دیوید ای. کلی قصد داشتهاند یک درام حقوقی درجه یک و استاندارد بسازند که بر شانههای اجراهای قدرتمند استوار باشد.
۴. نقدها و نظرات
«Presumed Innocent» با واکنشهای بسیار مثبتی از سوی منتقدان روبرو شد و بسیاری آن را یک بازسازی موفق و هوشمندانه از یک اثر کلاسیک دانستند. منتقدان به خصوص از بازی جیک جیلنهال تمجید کردند و آن را یکی از بهترین اجراهای تلویزیونی او نامیدند.
«گاردین» در نقد خود نوشت: «جیلنهال با بازی مسحورکنندهاش، شما را وادار میکند تا پایان به او شک داشته باشید و این بزرگترین دستاورد سریال است.» فیلمنامه دیوید ای. کلی نیز به خاطر دیالوگهای تیز و هوشمندانهاش و همچنین توانایی در مدرنسازی داستان بدون از بین بردن جذابیت اصلی آن، مورد ستایش قرار گرفت. برخی منتقدان، این سریال را با دیگر آثار موفق کلی مانند «Big Little Lies» مقایسه کردند و آن را نمونه دیگری از توانایی او در ساخت درامهای بزرگسالانه و پیچیده دانستند.
البته تعداد کمی از نقدها به این نکته اشاره داشتند که چون داستان اصلی برای بسیاری شناخته شده است (به خصوص به خاطر فیلم سال ۱۹۹۰ با بازی هریسون فورد)، ممکن است عنصر غافلگیری برای همه کار نکند. با این حال، همین منتقدان نیز اذعان کردند که تمرکز سریال بر روی روانشناسی شخصیتها و اجراهای قوی، آن را حتی برای کسانی که پایان داستان را میدانند، دیدنی و جذاب کرده است.
۵. بازخوردهای مردمی
این سریال در میان مخاطبان به یک «تاک آو د تاون» یا موضوع بحث داغ تبدیل شد. بسیاری از تماشاگران، به خصوص علاقهمندان به ژانر جنایی و حقوقی، از ریتم جذاب و پرکشش سریال لذت بردند. هر هفته پس از پخش اپیزود جدید، تئوریها و بحثهای زیادی در مورد گناهکار بودن یا نبودن راستی در شبکههای اجتماعی و فرومهای اینترنتی شکل میگرفت.
بینندگان از بازیهای قوی کل تیم بازیگری، به ویژه جیلنهال و سارسگارد، تمجید کردند. یکی از نکات جالبی که در بازخوردها به چشم میخورد، مقایسه دائم سریال با فیلم کلاسیک آن بود؛ بسیاری از کاربران معتقد بودند که این مینیسریال به دلیل داشتن زمان بیشتر، توانسته است عمق بیشتری به شخصیتها و روابطشان ببخشد و داستان را به شکل کاملتری روایت کند.
پیچشهای داستانی و پایانبندی سریال نیز توانست حتی کسانی را که با داستان آشنا بودند، غافلگیر کند و بحثهای زیادی را برانگیزد. در مجموع، «Presumed Innocent» به عنوان یک سریال سرگرمکننده، خوشساخت و اعتیادآور شناخته شد که توانست مخاطبان گستردهای را به خود جذب کند و آنها را تا انتها پای داستان بنشاند.
۶. نمرات و امتیازات
نمرات و امتیازات ثبتشده برای «Presumed Innocent» نیز گواهی بر موفقیت آن است. در وبسایت «Rotten Tomatoes»، این سریال توانست امتیاز قابل توجه 86% را از منتقدان و 89% را از تماشاگران کسب کند که نشاندهنده استقبال همهجانبه از آن است.
در «IMDb»، این تریلر حقوقی نمره خوب 8.0 از 10 را به دست آورد که آن را در رده سریالهای محبوب و باکیفیت این پلتفرم قرار میدهد. وبسایت «Metacritic» نیز با دادن نمره 78 از 100 به این سریال، آن را در دسته آثار با «نقدهای عموماً مطلوب» (Generally Favorable Reviews) طبقهبندی کرد.
این امتیازات نشان میدهد که «Presumed Innocent» توانسته است هم نظر منتقدان سختگیر را جلب کند و هم رضایت مخاطبان عام را به دست آورد. موفقیت این سریال بار دیگر ثابت کرد که فرمول همکاری اپل با شورانرهای تراز اول مانند دیوید ای. کلی و بازیگران ستارهای چون جیک جیلنهال، یک فرمول برنده است که میتواند منجر به تولید آثاری شود که هم از نظر تجاری موفق هستند و هم از نظر هنری کیفیت بالایی دارند. این سریال جایگاه اپل را به عنوان خانهای برای درامهای بزرگسالانه و هوشمند تثبیت کرد.