مقدمه
سلام به همهی دوستداران ادبیات و قصهگویی! امروز میخواهیم با هم سفری به زندگی یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ داشته باشیم: ویکتور هوگو. اگر عاشق داستانهایی هستید که هم قلبتان را به تپش بیندازد و هم ذهنتان را به فکر فرو ببرد، حتماً نام این نویسندهی فرانسوی را شنیدهاید. ویکتور هوگو نه فقط یک نویسنده بود، بلکه یک شاعر، نمایشنامهنویس و حتی فعال سیاسی که با کلماتش دنیا را تغییر داد. زندگی او پر از فراز و نشیب، عشق، مبارزه و خلاقیت بود و آثارش هنوز هم بعد از قرنها خوانندهها را مسحور خودش میکند.
هدف من از نوشتن این پست بلاگ اینه که شما رو با زوایای مختلف زندگی ویکتور هوگو آشنا کنم. از کودکی پرماجرا و عاشقانههاش گرفته تا روزهایی که قلمش علیه ظلم و بیعدالتی بلند شد. بیوگرافی این مرد بزرگ فقط یه داستان نیست؛ یه درس زندگیه که میتونه به ما یاد بده چطور با شجاعت و احساس زندگی کنیم. پس با من همراه باشید تا با هم این سفر رو شروع کنیم و ببینیم چی باعث شد ویکتور هوگو به یکی از اسطورههای ادبیات جهان تبدیل بشه.
معرفی
ویکتور هوگو در ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ در شهر بزانسون فرانسه به دنیا اومد. پدرش ژوزف لئوپولد هوگو، افسر ارتش ناپلئون بود و مادرش سوفی تربوشه، زنی با روحیهی مستقل و مذهبی. این تضاد بین دیدگاههای پدر و مادرش از همون کودکی روی ذهن خلاق ویکتور اثر گذاشت. بچه که بود، به خاطر شغل پدرش مدام از شهری به شهر دیگه سفر میکرد؛ از اسپانیا تا ایتالیا و حتی پاریس. همین تجربهها بود که تخیلش رو پرورش داد و بعدها توی نوشتههاش خودش رو نشون داد.
آیا به شاهکار های ادبی فرانسه علاقه دارید؟ شاهکارهای ادبیات فرانسه
از جوونی عاشق ادبیات بود. میگن اولین شعرهاش رو وقتی فقط ۱۴ سالش بود نوشت و خیلی زود توجه منتقدها رو جلب کرد. ویکتور هوگو یه نابغهی زودرس بود؛ طوری که در ۲۰ سالگی اولین مجموعه شعرش به اسم اودها و تصنیفها رو منتشر کرد و پادشاه وقت، لویی هجدهم، انقدر تحت تأثیر قرار گرفت که براش یه حقوق سالانه تعیین کرد. این شروع مسیر درخشانش توی دنیای ادبیات بود.
اما زندگی ویکتور هوگو فقط به نوشتن ختم نمیشد. اون عاشق عاشقی بود و ازدواجش با آدل فوشه، دوست دوران کودکیاش، یکی از نقاط عطف زندگیش شد. با اینکه این ازدواج بعدها با چالشهایی روبهرو شد، اما عشق همیشه توی زندگی و آثارش موج میزد.
توی این پست قراره بیشتر از این حرفها بگم، از روزهایی که علیه سانسور و دیکتاتوری جنگید تا وقتی که مجبور شد از فرانسه فرار کنه. آمادهاید که وارد دنیای پرشور این مرد بزرگ بشید؟
دوران کودکی و جوانی
زندگی ویکتور هوگو از همون اول مثل یه رمان پرماجرا بود. وقتی به دنیا اومد، فرانسه توی اوج انقلاب و جنگهای ناپلئونی غرق شده بود. پدرش بهعنوان یه نظامی وفادار به ناپلئون، مدام توی مأموریت بود و مادرش که یه سلطنتطلب مذهبی بود، اغلب با عقاید شوهرش سر ناسازگاری داشت.
این تضاد توی خونه باعث شد ویکتور هوگو از بچگی یاد بگیره دنیا رو از زوایای مختلف ببینه؛ مهارتی که بعدها توی شخصیتپردازیهای عمیق آثارش به کارش اومد.
سفرهای خانوادگی توی اروپا، از مادرید تا ناپل، چشمش رو به فرهنگها و مناظر مختلف باز کرد. میگن وقتی ۱۱ سالش بود، توی یه سفر به اسپانیا، اولین جرقههای شاعری توی ذهنش زده شد.
برگشت به پاریس و تحصیل توی مدرسههای مذهبی هم بهش نظم و انضباط داد، اما روح آزادش هیچوقت توی چارچوبها جا نگرفت. توی ۱۵ سالگی شعری نوشت که تونست جایزهی آکادمی فرانسه رو ببره؛ یه موفقیت بزرگ برای یه که هنوز راهش رو پیدا نکرده بود.
اوج خلاقیت و موفقیت
دههی ۲۰ و ۳۰ زندگی ویکتور هوگو مثل یه انفجار ادبی بود. بعد از ازدواجش با آدل و تولد بچههاش، انگار خلاقیتش چند برابر شد.
توی این دوره بود که نمایشنامهی هرنانی رو نوشت؛ اثری که توی سال ۱۸۳۰ تئاتر فرانسه رو زیر و رو کرد و جنبش رمانتیسم رو به اوج رسوند. منتقدها یا عاشقش بودن یا ازش متنفر؛ اما هیچکس نمیتونست بیتفاوت بمونه.
بعدش نوبت رماننویسی رسید. گوژپشت نتردام توی سال ۱۸۳۱ منتشر شد و ویکتور هوگو رو به یه ستارهی جهانی تبدیل کرد. این کتاب فقط یه داستان عاشقانه نبود؛ یه فریاد برای حفظ تاریخ و فرهنگ فرانسه بود. مردم پاریس که تا اون موقع به کلیسای نتردام بیتوجه بودن، با خوندن این کتاب تازه فهمیدن چه گنجی توی شهرشون دارن.
تبعید و مبارزه سیاسی
زندگی ویکتور هوگو همیشه روی خط آرامش نبود. بعد از کودتای ناپلئون سوم توی سال ۱۸۵۱، وقتی دید آزادیهایی که بهشون اعتقاد داره داره پایمال میشه، تصمیم گرفت ساکت نمونه. با سخنرانیها و نوشتههاش علیه دیکتاتوری، خودش رو توی خطر انداخت و مجبور شد از فرانسه فرار کنه. اول به بلژیک رفت و بعد به جزیرههای مانش، مثل گرنزی و جرسی. اونجا توی تبعید بود که یکی از شاهکاراش، بینوایان، رو نوشت.
بینوایان فقط یه رمان نیست؛ یه بیانیهست دربارهی عدالت، فقر و انسانیت. ویکتور هوگو توی این کتاب نشون داد که چطور میشه با کلمات دنیا رو بیدار کرد. تبعید برای خیلیها میتونه پایان خط باشه، اما برای اون یه شروع دوباره بود.
سالهای پایانی و میراث
وقتی ناپلئون سوم سقوط کرد، ویکتور هوگو توی سال ۱۸۷۰ به پاریس برگشت و مثل یه قهرمان ازش استقبال شد. توی دههی آخر زندگیش، بیشتر به سیاست و نوشتن شعر پرداخت. اما زندگی شخصیش پر از غم بود؛ از دست دادن دخترش لئوپولدین و بعد همسرش آدل، ضربههای سنگینی بهش زد. با این حال، تا آخرین نفس قلمش رو زمین نذاشت.
ویکتور هوگو توی ۲۲ می ۱۸۸۵ از دنیا رفت و تشییع جنازهاش توی پاریس یه رویداد تاریخی شد. میلیونها نفر اومدن تا به مردی که قلب و ذهنشون رو تسخیر کرده بود، ادای احترام کنن. اون رو توی پانتئون دفن کردن؛ جایی که فقط بزرگترینها حق خوابیدن دارن.
نقد کوتاه
ویکتور هوگو بدون شک یکی از غولهای ادبیاته، ولی بیانصافی نباشه اگه نگیم بعضی از کارهاش نقصهایی هم دارن. مثلاً توی بینوایان، گاهی توضیحات طولانی و فلسفیاش میتونه خواننده رو خسته کنه. یا توی گوژپشت نتردام، بعضیها میگن احساساتگرایی بیش از حدش داستان رو از واقعیت دور کرده.
اما همین ویژگیها هم هستن که آثارش رو خاص و ماندگار کردن. اون یه رمانتیک واقعی بود و هیچوقت از نشون دادن احساساتش نمیترسید. به نظر من، نقطه قوتش این بود که تونست مسائل اجتماعی رو با داستانگویی قاطی کنه و حرفش رو به گوش همه برسونه.
جمعبندی
خب، حالا که با زندگی پرماجرای ویکتور هوگو آشنا شدید، فکر میکنم موافق باشید که اون فقط یه نویسنده نبود؛ یه نیروی عظیم بود که با قلمش دنیا رو تکان داد. از روزهای سخت تبعید تا موفقیتهای بزرگ ادبی، همیشه یه هدف داشت: بیدار کردن آدما. آثارش هنوز هم زندهان و هر سال میلیونها نفر توی سراسر دنیا کتابهاش رو میخونن.
اینجا یه لیست از ۱۰ تا از بهترین آثار ویکتور هوگو براتون آوردم:
بینوایان (Les Misérables)
گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre-Dame)
هرنانی (Hernani)
آخرین روز یک محکوم (The Last Day of a Condemned Man)
اودها و تصنیفها (Odes et Ballades)
مردی که میخندد (The Man Who Laughs)
نود و سه (Ninety-Three)
تأملات (Les Contemplations)
مجازاتها (Les Châtiments)
برگهای خزان (Les Feuilles d’automne)
شما کدوم یکی از اینا رو خوندید؟ یا شاید یه خاطره از خوندن آثارش دارید؟ توی کامنتها برام بنویسید و بگید نظرتون دربارهی ویکتور هوگو چیه. دوست دارم بحث کنیم و بیشتر از هم یاد بگیریم!
آیا به ادبیات فرانسه علاقه دارید؟ رمان های برتر ادبیات فرانسه
۱۰ سوال متداول:
ویکتور هوگو کی بود؟
ویکتور هوگو نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس فرانسوی بود که توی قرن نوزدهم زندگی میکرد و با آثاری مثل بینوایان و گوژپشت نتردام معروف شد.
مهمترین اثر ویکتور هوگو چیه؟
به نظر خیلیها بینوایان مهمترین کارشه، چون هم داستان قوی داره و هم پیام اجتماعی عمیقی.
چرا ویکتور هوگو تبعید شد؟
اون به خاطر مخالفت با کودتای ناپلئون سوم و دفاع از آزادی از فرانسه تبعید شد و حدود ۱۹ سال توی جزایر مانش زندگی کرد.
ویکتور هوگو چند تا کتاب نوشت؟
بیشتر از ۳۰ اثر شامل رمان، شعر و نمایشنامه داره که هر کدوم یه جورایی شاهکارن.
زندگی عاشقانهی ویکتور هوگو چطور بود؟
اون با آدل فوشه ازدواج کرد و چند تا بچه داشت، ولی بعدها با ژولیت دروئه هم رابطهی طولانی داشت که الهامبخشش بود.
آیا ویکتور هوگو توی سیاست هم فعال بود؟
آره، اون توی مجلس فرانسه بود و همیشه از دموکراسی و عدالت دفاع میکرد.
چرا گوژپشت نتردام اینقدر معروفه؟
این کتاب به خاطر داستان عاشقانه و توصیفهای دقیقش از پاریس و کلیسای نتردام خیلی محبوب شد.
ویکتور هوگو چه سبکی توی نوشتن داشت؟
اون از پیشگامای رمانتیسم بود و توی آثارش احساسات قوی و مسائل اجتماعی رو قاطی میکرد.
مرگ ویکتور هوگو چطور بود؟
اون توی ۸۳ سالگی به خاطر ذاتالریه توی پاریس فوت کرد و تشییع جنازهاش خیلی باشکوه برگزار شد.
میراث ویکتور هوگو چیه؟
آثارش هنوز توی ادبیات و حتی تئاتر و سینما زندهان و به آدما یاد میدن که برای عدالت بجنگن.