صفحه اصلی > سینما و نقد فیلم : نقد فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی | فیلم Small Things like These 2024
ads

نقد فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی | فیلم Small Things like These 2024

نقد فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی

نقد فیلم فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی : «تیم میلانز» طی یک سال اخیر دو اثر روی پرده برده که جدیدترین آن‌ها روایتی اقتباسی از دل ایرلند در دهه‌ی ۱۹۸۰ است. او به سراغ یکی از مخوف‌‌ترین مکان‌های قرن بیستمی در این کشور رفته؛ صومعه‌ی پالایش مگ‌دالدن که از ابتدای قرن بیستم تا اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ مشغول فعالیت بود و زن‌های بسیاری در طول این سال‌ها جان خود را پشت دیوارهای این صومعه از دست دادند. این صومعه برای زنانی بود که خلاف نرم اجتماعی آن زمان حرکت می‌کردند؛ از کارگران جنسی تا دختران جوان طردشده، بی‌سرپرست و هر آن زن و دختر جوانی که در جامعه‌ی بیرونی در آسیب‌پذیرترین حالت خود قرار دارد.

داستان فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی در دهه 80 در شهر کوچکی واقع در ایرلند رخ می‌دهد. جایی که پیش از فرا رسیدن کریسمس، بیل (کیلین مورفی) به صورت اتفاقی متوجه حقایق دردناکی در خصوص مرکزی که توسط راهبه‌ها اداره می‌شود می‌گردد و حال باید بین وجدان و سازش، یکی را انتخاب کند.

نام اصلی: فیلم Small Things like These

نام فارسی: فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی

محصول: ۲۰۲۴ – ایرلند، بلژیک

رده‌ی سنی: ۱۳+

ژانر: درام

امتیاز: ۳.۵ از ۴

مصطفی ملکی

روایت آقای میلانز از زاویه‌دید «بیل فرلانگ» تصویر می‌شود؛ مردی که در دهه‌ی ۴۰ زندگی خود به سر می‌برد، زغال‌سنگ می‌فروشد، خانواده‌ای شلوغ دارد و در نهایت به هر ناملایمتی در اطراف خود واکنشی انسانی و احساسی دارد. آقای میلانز در طول بخش اول داستان تا زمانی که بیل اولین خشونت بیرون از دیوارهای صومعه را می‌بیند، مخاطب را درگیر روتین زندگی بیل می‌کند؛ از برخاستن‌های هنگام سحر، تا سکوت در برابر کلام همسر و اهمیت دادن به تک‌تک دختران‌اش سر میز شام تا بلکه هیچ‌کدام حس ناکافی‌بودن در برابر والدین نداشته باشد و در نهایت برخاستن‌های میانه‌ی شب او و خیره شده به خیابانی از پشت پنجره‌ی خانه.

نقد فیلم فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی

فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی

کارگردان در طول این شخصیت‌پردازی مخاطب را درگیر پسایای ذهن این کاراکتر نیز می‌کند؛ زمانی که به‌همراه مادر توسط خانم ویلسون پذیرفته شده بود. بیل یکی از آن پسرانی بوده که اگر خانم ویلسونی در کار نبود، شاید هیچ‌گاه به دنیا نمی‌آمد و شاید هیچ‌گاه درکی از هستی کنونی نداشت.

نقد فیلم ورود (Arrival)، رستگاری در دقیقه نود
بیشتر بخوانید

زمانی که این فلش‌بک‌ها به‌صورتی لطیف و نرم و نه تیز و خشن در برابر چشمان مخاطب قرار می‌گیرد. بیل رنج گذشته را فراموش نکرده و در عوض با دیدن هر رنجی پیرامون خود سعی دارد به هر نحوی، حتی موقتی، آن را بزداید. به واکنش‌های او هنگامی که در خیابان شاهد آزار چند دختر توسط پسران جوان است توجه کنید؛‌ روز بعد به دختر بزرگ خود می‌گوید هر بار کسی قصد آزارت را داشت، او را خبر کند. بیل همیشه می‌ترسد و همیشه سعی دارد به بهترین شکل ممکن زندگی را برای فرزندان خود دچار آسایش کند.

آقای میلانز پیش از آنکه بخواهد به درون‌مایه‌ی اصلی روایت خود بپردازد، به‌خوبی مخاطب را با مردی مواجه می‌کند که طبق تعاریف او نباید از این قضیه به سادگی بگذرد. او از همان تلاقی نگاه بیل با دختر جوانی که توسط مادر و پدرش به این صومعه فرستاده می‌شد، تصمیم خود را گرفته بود. کارگردان این تصمیم را تحت تأثیر جامعه‌ای قرار می‌دهد که تا نزدیک‌ترین فرد به بیل، همسرش، قصد خیانت به این صومعه را ندارند. بیل در این داستان تبدیل به اولین «نه» بزرگ به جامعه‌ای می‌شود که دختران و زنان را برای پالایش دچار تحقیر می‌کنند.

روایت آقای میلانز تشعشع نور آفتاب را در خود ندارد و از طریق همین قاب‌هایی که آسمان خاکستری آن‌ها را فرا گرفته و قرار نیست تضاد رنگی قابل اعتنا را درون آن‌ها ببینیم، مخاطب را به سفری کوتاه از عصیانی خاموش و انسانی می‌برد. او بیل را خلق می‌کند تا معادله‌ی ساده‌ی این بازی دو سر کور را تغییر دهد.

نقد فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی

همان‌طور که از عنوان نقد فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی مشخص است با عصیانی مواجه هستیم که از سوی مردی آرام، ساده، و در نهایت بدون حتی لحظه‌ای پرخاشگری صورت می‌پذیرد؛ مردی که برای لحظه‌ای دختران خود را جای آن دختران محبوس در صومعه می‌گذارد و به‌همین سادگی تصمیم نهایی‌اش را می‌گیرد. روایت آقای میلانز ساده در فیلم چیزهای کوچک این‌چنینی و در عین حال گیراست و همین باعث می‌شود در طول روایت و علی‌رغم ضربآهنگ به‌شدت پایین داستان دچار هیجان و اضطرابی وصف‌ناشدنی شویم؛ همان اضطرابی که گویی کارگردان با تلاش قابل تقدیرش در بیرون از قاب به رخ ما می‌کشد.

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

12 + بیست =