توماس جفرسون از بنیانگذاران ایالات متحده بود که اعلامیه استقلال را نوشت. به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، او خرید لوئیزیانا را تکمیل کرد.
توماس جفرسون که بود؟
توماس جفرسون طراح اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده، اولین وزیر امور خارجه و معاون دوم رئیس جمهور (در زمان جان آدامز) بود. جفرسون به عنوان سومین رئیس جمهور ایالات متحده، اقتصاد ایالات متحده را تثبیت کرد و دزدان دریایی شمال آفریقا را در طول جنگ بربری شکست داد. او مسئول دو برابر کردن اندازه ایالات متحده با واسطه موفقیت آمیز خرید لوئیزیانا بود. او همچنین دانشگاه ویرجینیا را تأسیس کرد.
اوایل زندگی
توماس جفرسون در 13 آوریل 1743 در مزرعه شادول واقع در خارج از شارلوتسویل، ویرجینیا به دنیا آمد. جفرسون در یکی از برجستهترین خانوادههای نخبگان ویرجینیا متولد شد. مادر او، جین راندولف جفرسون، یکی از اعضای قبیله راندولف مغرور بود، خانواده ای که ادعا می کرد از خانواده سلطنتی انگلیسی و اسکاتلندی تبار است.
پدرش، پیتر جفرسون، یک کشاورز موفق و همچنین نقشهبردار و نقشهبر ماهر بود که اولین نقشه دقیق استان ویرجینیا را تهیه کرد. جفرسون جوان سومین فرزند متولد از 10 خواهر و برادر بود.
در کودکی سرگرمی مورد علاقه جفرسون نواختن در جنگل، تمرین ویولن و خواندن بود. او تحصیلات رسمی خود را در سن 9 سالگی آغاز کرد و در یک مدرسه خصوصی محلی که توسط کشیش ویلیام داگلاس اداره می شد، لاتین و یونانی آموخت.
در سال 1757، در سن 14 سالگی، او به مطالعه بیشتر زبان های کلاسیک و همچنین ادبیات و ریاضیات نزد کشیش جیمز موری پرداخت که جفرسون بعداً او را به عنوان “یک محقق کلاسیک درست” توصیف کرد.
کالج ویلیام و مری
در سال 1760، توماس جفرسون پس از آموختن همه چیز از موری، خانه را ترک کرد تا در کالج ویلیام و مری در ویلیامزبورگ، پایتخت ویرجینیا شرکت کند.
اگرچه این کالج دومین کالج قدیمی در آمریکا (پس از هاروارد) بود، اما ویلیام و مری در آن زمان یک مؤسسه آکادمیک سختگیرانه نبود. جفرسون وقتی متوجه شد که همکلاسیهایش انرژی خود را صرف شرطبندی روی مسابقات اسبسواری، ورق بازی و خواستگاری با زنان میکنند، بهجای مطالعه، ناامید شد.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی جان اف کندی
با این وجود، جفرسون جدی و زودرس با حلقهای از دانشمندان مسنتر که شامل پروفسور ویلیام اسمال، ستوان فرماندار فرانسیس فاوکیه و وکیل جورج وایت بودند، قرار گرفت و از آنها بود که تحصیلات واقعی خود را دریافت کرد.
وکیل شدن
پس از سه سال کار در ویلیام و مری، جفرسون تصمیم گرفت زیر نظر وایت، یکی از وکلای برجسته مستعمرات آمریکا، حقوق بخواند. در این زمان هیچ دانشکده حقوقی وجود نداشت. در عوض، وکلای مشتاق قبل از اینکه توسط وکلا مورد بررسی قرار گیرند، تحت نظارت یک وکیل مستقر “قانون می خوانند”.
Wythe جفرسون را از طریق یک دوره آموزشی پنج ساله بسیار دقیق (بیش از دو برابر مدت زمان معمول) هدایت کرد. زمانی که جفرسون در سال 1767 در کافه ویرجینیا پذیرفته شد، او قبلاً یکی از دانشمندترین وکلای آمریکا بود.
مونتیسلو
در سال 1770، توماس جفرسون شروع به ساخت چیزی کرد که شاید بزرگترین کار عشقی او بود: مونتیچلو، خانهاش بر فراز بلندی کوچک در منطقه پیمونت ویرجینیا. این خانه در زمینی ساخته شد که پدرش از سال 1735 مالک آن بود.
با توجه به علایق یکی از بزرگترین “مردان رنسانس” آمریکا – علایق جفرسون از گیاه شناسی و باستان شناسی گرفته تا موسیقی و پرنده نگری – جفرسون خود نقشه های عمارت نئوکلاسیک، ساختمان ها و باغ های مونتیچلو را طراحی کرد.
مونتیچلو بیش از یک محل سکونت، یک مزرعه کار نیز بود، جایی که جفرسون تقریباً 130 آمریکایی آفریقایی تبار را در بردگی نگهداری می کرد. وظایف آنها شامل مراقبت از باغ ها و دام ها، شخم زدن مزارع و کار در کارخانه نساجی در محل بود.
فرزندان توماس جفرسون
از سال 1767 تا 1774، جفرسون با موفقیت زیادی در ویرجینیا وکالت کرد و بسیاری از پرونده ها را امتحان کرد و در بیشتر آنها پیروز شد. در طول این سالها، او همچنین با مارتا ویلز اسکلتون، بیوه اخیر و یکی از ثروتمندترین زنان ویرجینیا آشنا شد و عاشق او شد.
این زوج در 1 ژانویه 1772 ازدواج کردند. توماس و مارتا توماس جفرسون با هم شش فرزند داشتند، اما تنها دو فرزند تا بزرگسالی زنده ماندند: مارتا، اولین فرزندشان، و مری، چهارمین آنها. فقط مارتا از پدرش جان سالم به در برد.
توماس جفرسون
با این حال، شش فرزند او با مارتا، تنها فرزندان توماس جفرسون نبودند.
سالی همینگز
محققان تاریخ و تعداد قابل توجهی از شواهد DNA نشان می دهد که جفرسون با یکی از افراد برده خود، زنی به نام سالی همینگز، که در واقع خواهر ناتنی مارتا جفرسون بود، رابطه نامشروع داشت – و حداقل یک فرزند.
مادر سالی، بتی همینگز، برده ای بود که متعلق به پدر شوهر جفرسون، جان ویلز، که پدر سالی دختر بتی بود، بود. اگر جفرسون پدر هر شش فرزند سالی همینگز باشد، بسیار محتمل است.
قانعکنندهترین مدرک DNA است که نشان میدهد برخی از اعضای مذکر خانواده جفرسون پدر فرزندان همینگز بودهاند، و این ساموئل یا پیتر کار، تنها دو تن از بستگان مرد جفرسون در مجاورت آنها در زمانهای مربوطه نبودهاند.
زندگی سیاسی
آغاز زندگی حرفه ای جفرسون همزمان با تغییرات بزرگ در 13 مستعمره بریتانیای کبیر در آمریکا بود.
پایان جنگ فرانسه و هند در سال 1763 بریتانیای کبیر را در تنگنای مالی وخیمی قرار داد. ولیعهد برای افزایش درآمد، مالیاتهای جدیدی از مستعمرات آمریکا وضع کرد. بهویژه، قانون تمبر در سال 1765، که مالیاتی بر کالاهای چاپی و کاغذی وضع میکرد، استعمارگران را خشمگین کرد و شعار انقلابی آمریکا را به وجود آورد، «بدون نمایندگی مالیات ممنوع است».
هشت سال بعد، در 16 دسامبر 1773، مستعمره نشینان معترض به مالیات چای بریتانیا، 342 صندوق چای را در بندر بوستون ریختند که به عنوان مهمانی چای بوستون شناخته می شود. در آوریل 1775، شبه نظامیان آمریکایی با سربازان انگلیسی در نبردهای لکسینگتون و کنکورد درگیر شدند، اولین نبردهایی که به جنگ انقلابی تبدیل شد.
توماس جفرسون یکی از اولین و پرشورترین حامیان استقلال آمریکا از بریتانیا بود. او در سال 1768 به عضویت مجلس برگزس ویرجینیا انتخاب شد و به بلوک رادیکال آن به رهبری پاتریک هنری و جورج واشنگتن پیوست.
در سال 1774، توماس جفرسون اولین اثر سیاسی مهم خود را به نام نگاهی خلاصه به حقوق آمریکای بریتانیایی نوشت که شهرت او را به عنوان یکی از فصیح ترین حامیان آرمان آمریکایی تثبیت کرد.
یک سال بعد، در سال 1775، جفرسون در دومین کنگره قاره ای شرکت کرد که ارتش قاره ای را ایجاد کرد و جورج واشنگتن، هموطن ویرجینیایی جفرسون، به عنوان فرمانده کل آن منصوب شد. با این حال، مهم ترین کار کنگره به دست خود جفرسون افتاد.
اعلامیه استقلال
در ژوئن 1776، کنگره کمیته ای پنج نفره (جفرسون، جان آدامز، بنجامین فرانکلین، راجر شرمن و رابرت لیوینگستون) را برای پیش نویس اعلامیه استقلال منصوب کرد.
سپس کمیته جفرسون را برای نگارش اولین پیش نویس اعلامیه انتخاب کرد و او را برای آنچه آدامز «استعداد شاد برای آهنگسازی و لذت منحصر به فرد بیان» نامید انتخاب کرد. در طول 17 روز بعد، جفرسون یکی از زیباترین و قدرتمندترین عهدنامه های آزادی و برابری در تاریخ جهان را تنظیم کرد.
این سند با مقدمهای آغاز شد که حقوق طبیعی همه انسانها را بیان میکرد و سپس به برشمردن نارضایتیهای خاص علیه پادشاه جورج سوم ادامه داد که مستعمرات آمریکا را از هرگونه وفاداری به ولیعهد بریتانیا مبرا میکرد.
اگرچه نسخه اعلامیه استقلال که در 4 ژوئیه 1776 تصویب شد، تحت یک سری اصلاحات از پیش نویس اصلی جفرسون قرار گرفته بود، کلمات جاودانه آن اساساً از آن او باقی مانده است: “ما این حقایق را بدیهی می دانیم که همه انسان ها آفریده شده اند. برابر، اینکه آفریدگارشان به آنها حقوق غیرقابل انصراف خاصی داده است که از جمله آنها می توان به زندگی، آزادی، و جستجوی خوشبختی اشاره کرد.»
پس از نوشتن اعلامیه استقلال، جفرسون به ویرجینیا بازگشت، جایی که از سال 1776 تا 1779 به عنوان عضوی از مجلس نمایندگان ویرجینیا خدمت کرد. در آنجا او به دنبال تجدید نظر در قوانین ویرجینیا بود تا با آرمانهای آمریکایی که در اعلامیه استقلال بیان کرده بود، تناسب داشته باشد.
جفرسون با موفقیت دکترین مستلزم را لغو کرد که حکم میکرد فقط وارثان صاحب ملک میتوانند زمین او را به ارث ببرند، و دکترین اولیت، که مستلزم آن بود که در غیاب وصیت، پسر ارشد صاحب ملک کل دارایی او را به ارث ببرد.
جدایی کلیسا و دولت
در سال 1777، جفرسون اساسنامه ویرجینیا برای آزادی مذهبی را نوشت که آزادی مذهب و جدایی کلیسا از دولت را ایجاد کرد.
اگرچه این سند تا 9 سال دیگر به عنوان قانون ایالت ویرجینیا به تصویب نرسید، اما یکی از افتخارآمیزترین دستاوردهای زندگی جفرسون بود.
فرماندار ویرجینیا
در 1 ژوئن 1779، قانونگذار ویرجینیا توماس جفرسون را به عنوان دومین فرماندار ایالت انتخاب کرد. دو سال او به عنوان فرماندار نقطه پایین زندگی سیاسی جفرسون را ثابت کرد. جفرسون که بین درخواستهای ناامیدانه ارتش قارهای برای دریافت افراد و تدارکات بیشتر و تمایل شدید ویرجینیاییها به نگهداشتن چنین منابعی برای دفاع خود دچار مشکل شده بود، تعجب کرد و هیچکس را راضی نکرد.
با پیشروی جنگ انقلابی به سمت جنوب، جفرسون پایتخت را از ویلیامزبورگ به ریچموند منتقل کرد، اما زمانی که مشخص شد به جای ویلیامزبورگ، هدف حمله بریتانیا قرار گرفته بود، مجبور به تخلیه آن شهر شد.
در 1 ژوئن 1781، یک روز قبل از پایان دومین دوره فرمانداریاش، جفرسون مجبور شد از خانهاش در Monticello (واقع در نزدیکی شارلوتسویل، ویرجینیا) فرار کند، و تنها با اندکی از دستگیری سواره نظام بریتانیا فرار کرد. اگرچه او چاره ای جز فرار نداشت، اما بعدها دشمنان سیاسی او به این حادثه ناپسند به عنوان شاهدی بر بزدلی اشاره کردند.
جفرسون از درخواست سومین دوره فرمانداری امتناع ورزید و در 4 ژوئن 1781 استعفا داد. او با این ادعا که زندگی عمومی را برای همیشه کنار می گذارد، به مونتیچلو بازگشت، جایی که قصد داشت بقیه روزهای خود را به عنوان یک کشاورز نجیب زاده در اطراف سپری کند. با لذت های خانگی خانواده، مزرعه و کتاب هایش.
یادداشت هایی در مورد ایالت ویرجینیا
توماس جفرسون برای پر کردن وقت خود در خانه، در اواخر سال 1781، شروع به کار بر روی تنها کتاب کامل خود، یادداشت هایی در مورد ایالت ویرجینیا کرد.
در حالی که هدف ظاهری کتاب ترسیم تاریخ، فرهنگ و جغرافیای ویرجینیا بود، دریچه ای به فلسفه سیاسی و جهان بینی جفرسون نیز ارائه می دهد.
در یادداشتهای ایالت ویرجینیا، دیدگاه جفرسون از جامعه خوبی است که او امیدوار بود آمریکا به آن تبدیل شود: یک جمهوری کشاورزی با فضیلت، مبتنی بر ارزشهای آزادی، صداقت و سادگی و متمرکز بر کشاورز خودکفا.
مردم برده شده جفرسون
نوشتههای توماس جفرسون همچنین دیدگاههای متناقض، بحثبرانگیز و بحثبرانگیز او درباره نژاد و بردهداری را روشن میکند. جفرسون در تمام طول زندگی خود صاحب افراد برده شده بود و وجود او به عنوان یک کشاورز نجیب زاده به نهاد برده داری بستگی داشت.
مانند اکثر آمریکاییهای سفیدپوست در آن زمان، جفرسون دیدگاههایی داشت که ما اکنون آن را نژادپرست برهنه توصیف میکنیم: او معتقد بود که سیاهپوستان به طور ذاتی از سفیدپوستان از نظر ظرفیت ذهنی و جسمی پایینتر هستند.
با این وجود، او ادعا کرد که از برده داری به عنوان نقض حقوق طبیعی انسان بیزار است. او راهحل نهایی مشکل نژادی آمریکا را لغو بردهداری و به دنبال آن تبعید افراد بردهدار سابق به آفریقا یا هائیتی میدانست، زیرا معتقد بود بردههای سابق نمیتوانستند در کنار اربابان سابق خود با آرامش زندگی کنند.
همانطور که جفرسون نوشت: “ما گرگ را در گوش داریم و نه میتوانیم او را نگه داریم و نه میتوانیم با خیال راحت او را رها کنیم. عدالت در یک مقیاس است و حفظ نفس در مقیاس دیگر.”
وزیر به فرانسه
توماس جفرسونبا یک تراژدی خصوصی به زندگی عمومی بازگردانده شد: مرگ نابهنگام همسر محبوبش، مارتا، در 6 سپتامبر 1782، در سن 34 سالگی.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی بنیانگذار ایالات متحد جورج واشنگتن
پس از ماهها سوگواری، در ژوئن 1783، جفرسون به فیلادلفیا بازگشت تا هیئت ویرجینیا را به کنگره کنفدراسیون هدایت کند. در سال 1785، آن نهاد جفرسون را به جای بنجامین فرانکلین به عنوان وزیر ایالات متحده در فرانسه منصوب کرد.
اگرچه جفرسون از فرهنگ اروپایی – هنرها، معماری، ادبیات، غذا و شرابها – قدردانی میکرد، اما کنار هم قرار گرفتن عظمت اشراف و فقر تودهها را دفعکننده فقر یافت. او در نامه ای نوشت: «من سرنوشت عمومی بشریت را در اینجا اسفناک ترین می دانم.
در اروپا، جفرسون دوستی خود را با جان آدامز، که وزیر بریتانیا بود، و همسر آدامز، ابیگیل آدامز، احیا کرد. ابیگیل تحصیل کرده و فرهیخته، که جفرسون مکاتبات طولانی با او در موضوعات مختلف داشت، شاید تنها زنی بود که او تا به حال به عنوان یک روشنفکر با او رفتار می کرد.
وظایف رسمی جفرسون به عنوان وزیر عمدتاً شامل مذاکره در مورد وام ها و قراردادهای تجاری با شهروندان خصوصی و مقامات دولتی در پاریس و آمستردام بود.
پس از نزدیک به پنج سال اقامت در پاریس، جفرسون در پایان سال 1789 با قدردانی بسیار بیشتری از کشور خود به آمریکا بازگشت. همانطور که به دوست خوب خود جیمز مونرو نوشت: “خدای من! هموطنان من چقدر اندک می دانند که چه نعمت های گرانبهایی در اختیار دارند و هیچ مردم دیگری روی زمین از آن برخوردار نیستند.”
وزیر امور خارجه
توماس جفرسون در نوامبر 1789 وارد ویرجینیا شد تا جورج واشنگتن را با اخباری مبنی بر انتخاب واشنگتن به عنوان اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و اینکه او جفرسون را به عنوان وزیر امور خارجه خود منصوب می کند، منتظر او بود.
علاوه بر جفرسون، مورد اعتمادترین مشاور واشنگتن، وزیر خزانه داری الکساندر همیلتون بود. همیلتون یک دوجین سال جوانتر از جفرسون، یک نیویورکی و قهرمان جنگ بود که بر خلاف جفرسون و واشنگتن، از آغازی فروتن برخاسته بود.
حزب سیاسی جفرسون
نبردهای پارتیزانی کینه توزانه برای ایجاد تفرقه در دولت جدید آمریکا در دوران ریاست جمهوری واشنگتن پدید آمد.
از یک طرف، فدرالیست ها، به رهبری همیلتون، از یک دولت ملی قوی، تفسیر گسترده از قانون اساسی ایالات متحده و بی طرفی در امور اروپا حمایت کردند.
از سوی دیگر، حزب سیاسی جمهوری خواه به رهبری جفرسون، برتری دولت های ایالتی، تفسیری سختگیرانه از قانون اساسی و حمایت از انقلاب فرانسه را ترویج می کرد.
بنابراین، دو مشاور مورد اعتماد واشنگتن، توصیه های تقریباً متضادی در مورد مبرم ترین مسائل روز ارائه کردند: ایجاد یک بانک ملی، انتصاب قضات فدرال و موضع رسمی در قبال فرانسه.
توماس جفرسون
در 5 ژانویه 1794، جفرسون که از درگیریهای بیپایان ناامید شده بود، از سمت وزیر امور خارجه استعفا داد و بار دیگر سیاست را به نفع خانوادهاش و مزرعهای در مونتیسلو محبوبش کنار گذاشت.
جفرسون به عنوان معاون رئیس جمهور
در سال 1797، علیرغم دوگانگی عمومی توماس جفرسون و ادعاهای قبلی مبنی بر اینکه او با سیاست پشت سر گذاشته است، جمهوری خواهان جفرسون را به عنوان نامزد خود برای جانشینی جورج واشنگتن به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند.
در آن روزها، کاندیداها به طور علنی برای انتخابات تبلیغاتی انجام نمی دادند، بنابراین جفرسون در راه رسیدن به مقام دوم نزدیک به جان آدامز، معاون رئیس جمهور وقت، در کالج انتخاباتی، که طبق قوانین آن زمان، تنها در خانه ماندن، کاری انجام نداد. جفرسون را معاون جدید رئیس جمهور کرد.
معاون رئیس جمهور علاوه بر ریاست بر سنای ایالات متحده، اساساً هیچ نقش اساسی در دولت نداشت. دوستی طولانی بین آدامز و جفرسون به دلیل اختلافات سیاسی سرد شده بود (آدامز یک فدرالیست بود) و آدامز در مورد هیچ تصمیم مهمی با معاون خود مشورت نکرد.
توماس جفرسون برای گذراندن وقت خود در طول چهار سال معاونت رئیس جمهور، کتاب راهنمای عملکرد پارلمانی را که یکی از مفیدترین راهنماهای رویه های قانونگذاری تا کنون نوشته شده است، نوشت و به عنوان رئیس انجمن فلسفی آمریکا خدمت کرد.
ریاست جمهوری
ریاستجمهوری جان آدامز شکافهای عمیقی را در حزب فدرالیست بین میانهروهایی مانند آدامز و واشنگتن و فدرالیستهای افراطی مانند الکساندر همیلتون آشکار کرد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1800، فدرالیست ها از حمایت از آدامز خودداری کردند و راه را برای نامزدهای جمهوری خواه جفرسون و آرون بور برای کسب رتبه اول با 73 رای الکترال باز کردند. پس از یک بحث طولانی و بحث برانگیز، مجلس نمایندگان جفرسون را به عنوان سومین رئیس جمهور ایالات متحده و بور به عنوان معاون وی انتخاب کرد.
انتخاب جفرسون در سال 1800 نقطه عطفی در تاریخ جهان بود، اولین انتقال قدرت در زمان صلح از یک حزب به حزب دیگر در یک جمهوری مدرن.
توماس جفرسون هنگام سخنرانی افتتاحیه خود در 4 مارس 1801 به اشتراکات اساسی صحبت کرد که همه آمریکایی ها را با وجود اختلافات حزبی متحد می کند. وی تصریح کرد: هر اختلاف نظر، اختلاف اصولی نیست. “ما به نام های مختلف برادران یک اصل خوانده ایم. ما همه جمهوری خواه هستیم، همه ما فدرالیست هستیم.”
دستاوردها
دستاوردهای توماس جفرسون در اولین دوره ریاست جمهوری اش متعدد، بسیار موفق و سازنده بود.
توماس جفرسون در راستای ارزشهای جمهوریخواه خود، ریاستجمهوری را از تمام ویژگیهای سلطنتی اروپایی سلب کرد، تعداد نیروهای مسلح و بوروکراسی دولتی را کاهش داد و بدهی ملی را از 80 میلیون دلار به 57 میلیون دلار در دو سال اول ریاست جمهوریاش کاهش داد.
بیشتر بخوانید: بهترین کتاب های ویلیام فاکنر
با این وجود، مهمترین دستاوردهای جفرسون به عنوان رئیس جمهور همه شامل اظهارات جسورانه قدرت دولت ملی و خوانش شگفت انگیز لیبرال از قانون اساسی ایالات متحده بود.
خرید لوئیزیانا
مهم ترین دستاورد توماس جفرسون به عنوان رئیس جمهور خرید لوئیزیانا بود. در سال 1803، او زمینی از رودخانه می سی سی پی تا کوه های راکی را از فرانسه ناپلئونی که دارای پول نقد بود، به قیمت مقرون به صرفه 15 میلیون دلار به دست آورد، در نتیجه وسعت کشور را در یک قدمی دو برابر کرد.
او سپس اکسپدیشن فوق العاده آموزنده لوئیس و کلارک را برای کاوش، نقشه برداری و گزارش در مورد سرزمین های جدید آمریکا ابداع کرد.
دزدان دریایی طرابلس
توماس جفرسون همچنین به مشکل چند صد ساله دزدان دریایی طرابلس از شمال آفریقا که کشتیرانی آمریکا در دریای مدیترانه را مختل می کردند، پایان داد. در طول جنگ بربری، جفرسون با استقرار کشتیهای جنگی جدید آمریکایی، دزدان دریایی را مجبور به تسلیم کرد.
قابل توجه است که هم خرید لوئیزیانا و هم جنگ اعلام نشده علیه دزدان دریایی باربری با ارزش های جمهوری خواهان جفرسون در تضاد بود. هر دو اقدام نشان دهنده گسترش بی سابقه قدرت دولت ملی بود و هیچ یک به صراحت توسط قانون اساسی مورد تایید قرار نگرفت.
دوره دوم ریاست جمهوری
اگرچه جفرسون به راحتی در سال 1804 مجدداً در انتخابات پیروز شد، اما دوره دوم ریاست جمهوری او بسیار دشوارتر و کمتر از اولین دوره او بود. او تا حد زیادی در تلاش های خود برای استیضاح بسیاری از قضات فدرالیست که توسط قانون قضایی 1801 وارد دولت شده بودند شکست خورد.
با این حال، بزرگترین چالش های دوره دوم توماس جفرسون توسط جنگ بین فرانسه ناپلئونی و بریتانیای کبیر ایجاد شد. هم بریتانیا و هم فرانسه تلاش کردند با آزار کشتیرانی آمریکایی از تجارت آمریکا با قدرت های دیگر جلوگیری کنند و به ویژه بریتانیا به دنبال تحت تأثیر قرار دادن ملوانان آمریکایی در نیروی دریایی بریتانیا بود.
در پاسخ، توماس جفرسون قانون تحریم سال 1807 را تصویب کرد و همه تجارت با اروپا را به حالت تعلیق درآورد. این اقدام اقتصاد آمریکا را ویران کرد زیرا صادرات از 108 میلیون دلار به 22 میلیون دلار در زمان ترک او در سال 1809 سقوط کرد. تحریم همچنین به جنگ 1812 با بریتانیای کبیر پس از ترک جفرسون منجر شد.
پس از ریاست جمهوری
در 4 مارس 1809، جفرسون پس از تماشای مراسم تحلیف دوست نزدیک و جانشین خود جیمز مدیسون، به ویرجینیا بازگشت تا بقیه روزهای خود را به عنوان “حکیم مونتیسلو” سپری کند.
سرگرمی اصلی جفرسون بازسازی بی پایان، بازسازی و بهبود خانه و املاک خود با هزینه های قابل توجه بود.
یک فرانسوی به نام مارکی دو شاستلوکس با کنایه گفت: “شاید بتوان گفت که آقای توماس جفرسون اولین آمریکایی است که با هنرهای زیبا مشورت کرده است تا بداند چگونه باید خود را از آب و هوا در امان نگه دارد.”
دانشگاه ویرجینیا
توماس جفرسون همچنین سالهای پایانی خود را وقف سازماندهی دانشگاه ویرجینیا، اولین دانشگاه سکولار کشور کرد. او شخصاً پردیس را طراحی کرد و به عنوان یک “دهکده آکادمیک” در نظر گرفت و دانشمندان مشهور اروپایی را برای خدمت به عنوان اساتید آن انتخاب کرد.
دانشگاه ویرجینیا درهای خود را در 7 مارس 1825 باز کرد، یکی از افتخارآمیزترین روزهای زندگی جفرسون.
توماس جفرسون همچنین در اواخر عمرش به انبوهی از مکاتبات ادامه داد. به ویژه، او مکاتبات پر جنب و جوشی را در مورد سیاست، فلسفه و ادبیات با جان آدامز آغاز کرد که در میان خارقالعادهترین مبادلات نامهها در تاریخ برجسته است.
با این وجود، بازنشستگی توماس جفرسون با مشکلات مالی همراه بود. جفرسون برای پرداخت بدهیهای قابل توجهی که در طول دههها زندگی بیش از توانش متحمل شده بود، به فروش کتابخانه شخصی عزیز خود به دولت ملی متوسل شد تا به عنوان پایه کتابخانه کنگره عمل کند.
مرگ
توماس جفرسون در 4 ژوئیه 1826 – پنجاهمین سالگرد اعلامیه استقلال – تنها چند ساعت قبل از مرگ جان آدامز در ماساچوست درگذشت.
توماس جفرسون
در لحظاتی قبل از مرگ، آدامز آخرین کلمات خود را گفت، اگر نه به معنای واقعی کلمه که منظورش این بود که “توماس جفرسون زنده می ماند.”
میراث
توماس جفرسون به عنوان نویسنده اعلامیه استقلال، متن بنیادی دموکراسی آمریکا و یکی از مهمترین اسناد تاریخ جهان، برای همیشه به عنوان یکی از بنیانگذاران بزرگ آمریکا مورد احترام خواهد بود. با این حال، جفرسون نیز مردی با تناقضات فراوان بود.
توماس جفرسون سخنگوی آزادی و یک صاحب برده نژادپرست، قهرمان مردم عادی و مردی با ذائقه تجملاتی و اشرافی، معتقد به حکومت محدود و رئیسجمهوری بود که اختیارات دولتی را فراتر از وحشیترین تصورات پیشینیان خود گسترش داد. مردی که از سیاست متنفر بود و مسلماً مسلط ترین شخصیت سیاسی نسل خود بود.
تنشهای بین اصول و شیوههای جفرسون او را بیش از پیش به نمادی برای ملتی تبدیل میکند که او به ایجاد آن کمک کرد، ملتی که آرمانهای درخشانش همیشه با تاریخ پیچیدهای پیچیده بوده است.
توماس جفرسون در گورستان خانوادگی در مونتیسلو محبوبش، در قبری که با یک سنگ قبر ساده خاکستری مشخص شده است، به خاک سپرده شده است. کتیبه مختصری که توسط خود جفرسون نوشته شده است، به همان اندازه که شامل مواردی است که شامل آن نمی شود، قابل توجه است.
این کتیبه حاکی از فروتنی توماس جفرسون و همچنین اعتقاد او به این است که بزرگترین موهبتهای او به آیندگان به جای حوزه سیاست، در حوزه ایدهها بوده است: «توماس جفرسون، نویسنده اعلامیه استقلال آمریکا از اساسنامه ویرجینیا برای آزادی مذهبی در اینجا به خاک سپرده شد. و پدر دانشگاه ویرجینیا.”
بیشتر بخوانید: سبک موسیقی هاوس
حقایق کلی
نام: توماس جفرسون
سال تولد: 1743
تاریخ تولد: 13 آوریل 1743
ایالت محل تولد: ویرجینیا
شهر تولد: شادول
کشور تولد: ایالات متحده آمریکا
جنسیت مذکر
معروف ترین برای: توماس جفرسون پدر بنیانگذار ایالات متحده بود که اعلامیه استقلال را نوشت. به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، او خرید لوئیزیانا را تکمیل کرد.
صنایع
سیاست ایالات متحده
علامت نجومی: برج حمل
مدارس
کالج ویلیام و مری
سال مرگ: 1826
تاریخ مرگ: 4 ژوئیه 1826
ایالت مرگ: ویرجینیا
شهر مرگ: مونتیسلو (نزدیک شارلوتزویل)
کشور مرگ: ایالات متحده
توماس جفرسون
نقل قول ها
ما گرگ را کنار گوش داریم و نه میتوانیم او را نگه داریم و نه میتوانیم با خیال راحت او را رها کنیم. عدالت در یک مقیاس است و حفظ نفس در مقیاس دیگر.
تمام چیزی که استبداد برای به دست آوردن جای پای نیاز دارد این است که افراد با وجدان ساکت بمانند.
… هموطنان من چقدر اندک می دانند که از چه نعمت های گرانبهایی برخوردارند و هیچ مردمی روی زمین از آن برخوردار نیستند.
هر اختلاف عقیده ای اختلاف اصولی نیست. ما به نام های مختلف برادران یک اصل را خوانده ایم. ما همه جمهوری خواه هستیم، همه ما فدرالیست هستیم.
پیشرفت طبیعی همه چیز این است که آزادی تسلیم شود و دولت به میدان برود.
من معتقدم که گاه و بیگاه کمی شورش چیز خوبی است و در دنیای سیاسی به اندازه طوفان های فیزیکی ضروری است.
دوستی را مانند شراب میدانم، خام وقتی نو است، به پیری رسیده، شیر پیرمرد واقعی و صمیمی است.
من نمی توانم بدون کتاب زندگی کنم. اما در جایی که سرگرمی، و نه استفاده، تنها شیء آینده باشد، تعداد کمتری کافی است.
درخت آزادی را باید هر از گاهی با خون میهن پرستان و مستبدان تازه کرد.
همگان این اصل مقدس را نیز در نظر خواهند داشت که اگرچه اراده اکثریت در همه موارد غالب است، اما این اراده برای حق بودن باید معقول باشد. اینکه اقلیت از حقوق برابر خود برخوردار باشند، که قانون برابر باید از آن حمایت کند و نقض آن ظلم است.
من رویاهای آینده را بیشتر از تاریخ گذشته دوست دارم.
[یک] حکومت خردمند و مقتصد که مردم را از آسیب رساندن به یکدیگر باز می دارد، در غیر این صورت آنها را در نظم بخشیدن به صنعت و پیشرفت خود آزاد می گذارد و نانی را که به دست آورده است از دهان کار نمی گیرد.
من خوب می دانم که هیچ کس هرگز از آن منصب شهرت و اعتباری که او را به آن می برد بیرون نمی آورد.