هر علاقهمندی به سینمای با شنیدن نام دیوید فینچر ناخودآگاه به سهقلوی جذاب او در دههی ۱۹۹۰ میافتد و شاید بسیاری از مخاطبان سینما احساس میکنند همین سه اثر در کارنامهی فیلمسازی این کارگردان وجود دارند. دیوید فینچر در سال ۱۹۹۲ با کارگردانی قسمت سوم «بیگانه» نتوانست در هالیوود قد علم کند. اما سه سال بعد و در سال ۱۹۹۵ مخاطب را با اثر درخشان «هفت» شگفتزده کرد.
نقد فیلم The Killer
او همین مسیر را تا شروع دههی ۲۰۰۰ و ساخت دو فیلم «بازی» و «باشگاه مشتزنی» ادامه داد. حال که پس از این سهقلو مخاطب سینمای جهان احساس میکرد با امضای فینچر آشنا شده است، بهناگاه با تغییر رویهی این کارگردان هالیوودی مواجه شد. فینچر در دههی ۲۰۰۰ وارد انواع و اقسام ژانرهای سینمایی شد و بهنوعی نشان داد که چندان از پرداختن به درامهای بیوگرافی و اقتباسهای ادبی هم بدش نمیآید.
بیشتر بخوانید : پرفروش ترین کتاب های جهان
فیلم The Killer
اما همین انتخابها باعث شد که مخاطب حتی با تماشای «زودیاک» هم دیگر آن اعتماد سابق را به فینچر نداشته باشد و فیلم «شبکهی اجتماعی» وضع را بین او و مخاطب بد و بدتر کرد. در هر حال آثاری چون «دختری با تتوی اژدها» و «دختر گمشده» توانستند تا حدی این رابطه را ترمیم کنند. فینچر در اثر جدید خود بهسراغ یکی از مستقیمترین خطوط روایی در سینمایاش رفته است. او فیلم قاتل را از روی کمیکبوکی فرانسوی با همین نام اقتباس کرده و حال با بازی سولوی «مایکل فاسبیندر» ما را به درون سفری مستقیم میبرد.
آنچه از همان ابتدا در این فیلم باعث میشود فینچر را درون اثر مشاهده کنید افتتاحیهی فیلم است. فینچر بهجای ارائهی افتتاحیهای از زندگی این قاتل بینام و تبحر او در صحنهچینی، ما را با خود قاتل بهعنوان راوی مواجه میکند که در ساختمانی منتظر روشن شدن چراغی در هتل روبهروست.
راوی در حال تفسیر دنیای خود است و مخاطب نیز انتظار او را برای رسیدن لحظهی قطعی مشاهده میکند. فینچر بدون اینکه حتی بهاندازهی یک برش دچار عجله شود، قاتل خود را همچون انسانی روحانی در برابر مخاطب قرار میدهد تا زمانی که آن تیر به خطا میرود. داستان پس از این اشتباه وارد مسیری میشود که فینچر آن را بخشبندی کرده تا این قاتل را از دل این بخشها به زندگی عادی یک انسان بازگرداند.
بیشتر بخوانید : نقد فیلم عشق کوچک من
فیلم قاتل در نگاه اول گویی اصلاً دیوید فینچری درون خود ندارد و بهسادگی یک اثر هیجانانگیز از کارگردانی متوسط تعریف میشود. اما زمانی که کاراکتر قاتل را از مونولوگ ابتدایی تا درون رخدادها دنبال کنیم، به جایی میرسیم که فینچر در آن کاراکتر معمول یک اثر نوآر را دچار ساختارشکنی کرده است.
فیلم The Killer
مخاطب پس از فیلم The Killer دائم از خود میپرسد که من این قاتل را در آثار دیگری هم دیدهام، اما وقتی دچار قیاس میشود گویی قاتل فینچر فقط در این فیلم حضور دارد. این قاتل نه قرار است دچار اغوا شود، نه در مسیری کج گام بردارد و نه حتی دچار نوعی استعلای روحی شود. او همهی اینها را در مونولوگ ابتدایی برای مخاطب تعریف میکند و این مخاطب لاجرم باید دوباره به همان چند دقیقهی ابتدایی بازگردد تا این ساختارشکنی پنهان فینچر برای منحصربهفرد کردن قاتلاش را مشاهده کند.
دیوید فینچر در یکی از مستقیمترین خطوط روایی فیلمسازی خود باز هم کاراکتری را خلق میکند که همچون همهی دیگر کاراکترهای آثار قبلیاش تبدیل به یک شخصیت کالت در ذهن مخاطب میشود. تلاش فینچر برای شکستن این ساختار در فیلم تمیزی که نمایش میدهد باعث میشود قاتل را یکی از هرسشدهترین آثار سینمایی به ذهن بسپاریم. نقطهاوج فیلم را در صحنهی اکشن مربوط به بخش «وحشی» مشاهده کنید.
بیشتر بخوانید : نقد انیمه شیطان کش (Demon Slayer)
آیا این تقابل در تاریکی سایهها و روشنی مریض نورها شما را بهیاد بازیهای ویدیویی تنبهتن مانند مورتال کمبت یا تیکن نمیاندازد؟ آیا این تقابل اینقدر بروتالیستی و در عین حال تمیز و هرسشده شما را وادار به واکنشی از جنس تپش قلب نمیکند؟ فیلم The Killer روایتی تمیز و اتوشده در سینمای دیوید فینچر است که در خطی مستقیم ساختار کاراکتر نوآر را ویران میکند تا خود را همچون یک پسا-نئو-نوآر جلوه کند.
فیلم The Killer
نام انگلیسی: فیلم The Killer
نام فارسی: فیلم قاتل
محصول: ۲۰۲۳ – ایالات متحده
ژانر: هیجانانگیز، جنایی
امتیاز: ۳ از ۴ – 〇⬤⬤⬤
مصطفی ملکی