فیلم توماسو : زمانی که از «اَبِل فرارا» نام میبریم، شاید اولین فیلمهایی که به ذهنمان خطور میکنند «پادشاه نیویورک» و «ستوان بد» باشند. فرارا را با دنیای نئونوآری که رفتهرفته و در طول دوران فیلمسازیاش دچار تکامل شد میشناسیم.
نقد فیلم Tommaso | فیلم توماسو
او در طی این سه دهه سینمای خود را از تقابل قهرمان یا ضد قهرمان با دنیای خشن اطراف به درونیترین حالت ممکن رسانده و در کارهای اخیر او میبینیم که انسان برای فرارا در مرکز جهان قرار گرفته است. «توماسو» یکی دیگر از همکاریهای فرارا با بازیگر محبوب خود «ویلم دفو» است. دفو در فیلم توماسو نقش نویسنده و کارگردانی با نام «توماسو» را بازی میکند که بههمراه زن جوان و دختر خردسالاش در ایتالیا زندگی میکنند.
بیشتر بخوانید : آموزش عکاسی با موبایل
فیلم توماسو نوعی کنکاش درونی ذهن یک انسان در تقابل با پریشانیهای زندگی است. هر کدام از ما، حتی مواقعی که لبخند بر لب داریم، در حال گلاویز شدن با «دیگری» درونمان هستیم و مدام در پسایای ذهن با آن «من» دیگر درگیریم. این من جز خودِ من نیست؛ همان «من» که در تخیلهای روزمره زندگی میکند، در انتقامهایی که فقط در ذهن میگیریم نقش اول را دارد، در معاشقههایی که تصور میکنیم خودنمایی میکند و …
فرارا در فیلم توماسو سعی کرده تا این دنیای پر از کشمکش بین «من» و «دیگری» را به تصویر بکشد. چه زیبا هم موفق به این کار شده است. مخاطب از شروع فیلم تا انتهای آن تکهتکههای توماسو را میبیند؛ او را میبیند که چگونه در دنیای واقعی حضور دارد و همزمان در ذهن و تخیلاش نیز در حال سیروسلوک است. دوربین معلق و گاه لرزان فرارا در این رفتوبرگشتهای ذهنی به دنیای بیرون و درون توماسو ما را کمک میکند.
فرارا در پارهی اول فیلم خود بهگونهای مخاطب را آماده میکند که گویی قرار است فیلمی در ژانر هیجانی به او نشان دهد. اما در لحظهای که همسر توماسو در حال بوسیدن معشوقهی پنهاناش است و توماسو در پارک شاهد این ماجرا، فیلم به سویی میرود که فرارا میخواهد. روایت، خودِ توماسو است و جنگ او با خود. توماسو آنقدر واقعیست که مخاطب هر لحظه بهجای چهرهی «دفو» خود را میبیند و فیلم در جاهایی با نقشآفرینی هر کدام از ما پیش میرود. پیادهرویهای شبانهی توماسو و ذهنی که همه جا هست، الا نزد خودش.
بیشتر بخوانید : نقد و بررسی بازی Call of Duty: Vanguard
فرارا در فیلم توماسو به ما نشان میدهد که ابتداییترین رکن برای رابطه با دیگران به صلیب کشیدن خودتان است. آرامش درونی چیزی نیست که با متعلقاتی مانند مدیتیشن و … ایجاد شود. ابتدای مسیر آرامشِ ذهنی یعنی خود را به چالش کشیدن. توماسو، در کلاس زبان ایتالیایی، کلاس پرفورمنس، در جلسات اِناِی، در خانه و کنار همسر و دختر، در پیادهرویهایاش و با دیگران بودنهایاش، همهجا، باز هم در ذهن پرآشوب خود در حال تخیل است. او در این تخیلات ذهنی هم معاشقه میکند، و هم انتقام میگیرد و هم شاهد از دست رفتن عزیزاناش است. او هیچوقت تنها نیست و در نتیجه هیچوقت آرام نیست.
فرارا در فیلم توماسو ، بهناگاه ما را به درون زندگی کاراکتر خود پرتاب میکند و تا ۱۵ دقیقهی اول، خود مخاطب هم نمیداند کجاست. گویا توماسو یکی از ما بوده است که بهیکباره دوربین فرارا قرار است در زندگیاش کاوش کند. دوربین گاه چشمهای واقعی ماست و گاه چشمهای ذهن ما در تخیلات خود.
در میانهی فیلم توماسو که در حال پرش از زندگی بیرونی به زندگی درونی توماسو هستیم، بهناگاه نوای کمانچهی لطفی فضای تضاد عاطفی و ذهنی توماسو را بهتصویر میکشد. موسیقی خاموش میشود و دوباره کمانهی لطفی روی سیمهای کمانچه کشیده میشوند و توماسو از «نمیدانم» و «احساس» میگوید. در میان این نوای دلنشین موسیقی، دوربین فرارا هم در رفتوبرگشتی شبانه به دنیای ذهنی و واقعی توماسو است. فیلم توماسو را باید دید، چرا که هر کدام از ما توماسو هستیم و فرارا چه زیبا منِ انسان را روی پردهی سینما برده است.
ابتدا خود را به صلیب بکش
نام انگلیسی: Tommaso
نام فارسی: فیلم توماسو
محصول: ۲۰۲۰
امتیاز: ۴ از ۴ – ⬤⬤⬤⬤
مصطفی ملکی