صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی فیلم How To Blow Awesome از سینمای مستقل
ads

نقد و بررسی فیلم How To Blow Awesome از سینمای مستقل

فیلم How To Blow Awesome

نقد و بررسی فیلم How To Blow Awesome از سینمای مستقل

دانیل گلدهابر به عنوان یک ستاره در حال ظهور در سینمای آمریکا با فیلم هیجان انگیز و جسورانه خود چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم به شهرت رسید.با بررسی بامدادی ها را دنبال کنید.

دانیل گلدبر یک فیلمساز نوظهور است. با این حال، مضامین دو فیلمی که تاکنون از او دیده‌ایم، مستقیماً با موقعیت فرهنگی/سیاسی آن زمان مرتبط است. او در اولین فیلم خود، Cam، داستان دختری را روایت می‌کند که روزها و شب‌هایش را به نگهبانی از فضای شخصی‌اش می‌گذراند تا از چرخه پوچ جلب توجه کاربران عقب نماند.

محتوای خودافشاگری دومین فیلم گلدیبر، چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم؟ علاوه بر این، این یک اکو تریلر است (مثل حرکت های شبانه کلی ریکارد یا اولین اصلاح شده پل شریدر کار می کند، ویژگی های یک تریلر سنتی را دارد، با بحران های محیطی مشکل دارد) و به دغدغه های گروه های بازنده می رسد. او برای رسیدن به عدالت زیست محیطی از روشی بسیار منحصر به فرد و رادیکال مانند تخریب اموال استفاده می کند.

فیلم How To Blow Awesome

اما آثار گلدیبر با وجودی که امروزه هنوز مطرح است، دارای نشانه‌ها و نشانه‌های دوران گذشته است که بیش از هر چیز دیگری از تاریخ سینمایی و سبک هویدا او الهام گرفته شده است. او اجازه نمی دهد عظمت «کلمات» فیلمش بر تجربه تماشا چیره شود و مانند هر فیلمساز خوبی به دنبال سبک کلی/ساختاری/سبکی مناسب برای شکل دادن به روایت جذاب اثرش است.

او مانند کم، در مورد از دست دادن کنترل سازندگان محتوا بر شخصیت های اینترنتی خود و استقلال از این تصویر پر زرق و برق از خود واقعی خود، که جزء ژانر وحشت است صحبت می کند، در حالی که او در دومین اثر خود «فیلم دزدیده شده» را توصیف می کند. او به عنوان یک مدل از فیلمسازان بزرگ الهام گرفت.

ساختار روایی غیرخطی « فیلم How To Blow Awesome » که از میانه اجرای طرحی از پیش تعیین شده شروع می شود و مسیرهای جداگانه شخصیت ها را برای رسیدن به نقطه مرکزی داستان در قالب فلاش بک های استادانه معرفی می کند، یادآور تارانتینو است. . سگ های مخزن اما هوش گلدیبر حتی قبل از اینکه کار به نخ ساختار روایت برسد چشمگیر است. همانطور که قبلاً گفتم، گلدابر داستانی را بدون دزدی یا سود واقعی از دریچه هماهنگ کننده یک «فیلم دزدی» می بیند.

نقد فیلم سرزمین موعود The Promised Land 2023
بیشتر بخوانید

فیلم How To Blow Awesome

این راه را برای الهام گرفتن از برخی از آثار نمادین این ژانر به ” فیلم How To Blow Awesome ” هموار می کند. از پویایی و پویایی سبک در نمایش مراحل تجمع و آماده سازی اعضای مختلف تیم عملیات; که یادآور آهنگ سودربرگ Ocean’s Eleven است، تا صداهای جادویی سینت سایزرها در موسیقی قدرتمند و میخکوب کننده گوئن برویک. که موسیقی متن جادویی ساخته شده توسط Tangerine Dream (گروه الکترونیکی افسانه ای آلمانی) را برای شاهکار دهه 80 مایکل مان Thief به ذهن می آورد.

جدای از موسیقی دلهره آور برویک – که بدون آن فیلم متفاوتی می شد – سایر عناصر سبکی فیلم How To Blow Awesome عمدی و مؤثر هستند. تهیلا د کاسترو، فیلمبردار با انتخاب فرمت 16 میلی‌متری و ایجاد ظاهری از سادگی ناشی از تسلط ساختار دانه‌ای در تصویر، علاوه بر پیوند فیلم با تاریخ سینمای باستان، ظاهری کثیف و خاکی به فیلم می‌دهد. تصویر اخراج شد که با روایت متمرکز بر افراد گمشده در جامعه مطابقت دارد.

تدوین دنیل گاربر علاوه بر ایجاد گذارهای ساختاری شگفت انگیز – که در یک مورد در پایان فیلم منجر به خلق یک شوخی خنده دار می شود – در برش های درون صحنه نیز ریتم مناسبی برای فیلم ایجاد می کند. کارگردانی پرانرژی گلدیبر همچنین با پویایی حرکات دوربین و زوم کردن صحنه های اکشن در برابر سکوت آرام صحنه های فلاش بک تضاد دارد. شخصیت هایی که در فضای باز گذشته، زیر فشار مهلک سازه های بی روح بزرگ پالایشگاه ها، بیهوده و منفعل جلوه می کنند، امروز و در فعالیت تخریبی خود، مخاطب را با کنش و حرکت و بصری غافلگیر می کنند. زبان فیلم توانسته این تغییر را به درستی بیان کند.

فیلم How To Blow Awesome با یک مونتاژ پنج دقیقه ای هیجان انگیز شروع می شود که وضعیت فعلی شخصیت ها را قبل از عمل جراحی آینده نشان می دهد. بین این تصاویر و وزن سبک غنی آنها، اطلاعات مفیدی بدون نیاز به نشانه های کلامی منتقل می شود. سوچی (آریلا بارر) را در حال انجام یک عملیات خرابکارانه کوچک می‌بینیم، و وقتی دوربین به کاغذی که او پشت سر گذاشته می‌چرخد، متوجه دو چیز می‌شویم.

نقد فیلم چشمان بدون چهره | Eyes Without a Face
بیشتر بخوانید

یکی این که طرح کلان پیش روی ما دارای پشتوانه ایدئولوژیک/روشنفکری است و از هرج و مرج بی معنی متمایز است. نکته دیگر این است که سوچی بیشترین ارتباط را با این دغدغه ایده آلیستی دارد و بنابراین احتمالاً به عنوان رهبر و مغز این گروه دیده می شود. گولدیبر بدون نیاز به توضیح شفاهی و با تکیه بر زبان اعمال و تصاویر این اطلاعات را منتقل می کند.

بعداً وقتی می بینیم که مایکل (فارست گودلاک) در یک فروشگاه کار می کند و الیزا (جیمی لاوسون) در یک خانه مجلل خدمت می کند، متوجه می شویم که این گروه وضعیت مالی خوبی ندارند، این یک شخص است. همچنین، پیام مایکل در چت گروهی و دستکاری الیزا در داستان دوربین مداربسته، فاصله ما را از اکشن برنامه ریزی شده روشن می کند و فوریت دراماتیکی را که نیاز دارد به فیلم تزریق می کند تا مانند یک تریلر کارآمد انرژی ایجاد کند.

اوایل با بیماری تئو (ساشا لین) نیز آشنا می شویم. این یکی از معدود ایده هایی است که بین روانشناسی شخصیت ها و عمل اعتراضی خاص آنها ارتباط برقرار می کند. « فیلم How To Blow Awesome »، اگر فقط درباره گروهی از فعالان مترقی بود که به دلیل نگرانی از بحران زیست محیطی و بی تفاوتی عمیق «سیستم» خوابشان را از دست دادند، فیلم خسته کننده بود. بنابراین، هم در سکانس آغازین و هم در قطعات روایی مربوط به هر یک از شخصیت ها، شاهد دلایل خاصی برای ورود آنها به ماموریت های کلیدی خاص هستیم.

سوچی به عنوان آغازگر سفر گروه، از یک سو، پس از مرگ مادرش، به نوعی روشنگری آمیخته با خشم رسیده و از «وضعیت کنونی» به ستوه آمده است و از سوی دیگر، مجبور است بهترین دوست او را تماشا کنید، در کمال تحقیر “سیستم” زندگی انسان، بر اثر سرطان ناشی از آلودگی محیط زیست می میرد.

فیلم How To Blow Awesome

بنابراین برداشت سوچی از شروع عملیات احساسی و انسانی است. از سوی دیگر، شان (مارکوس اسکریبنر) را داریم که در مواجهه با موقعیت مشخص سوچی، نوعی دغدغه ایدئولوژیک/روشنفکرانه دارد و برای موافقت با آن، از درِ عقلانیت و منطق می گذرد. مایکل اما، به عنوان یک اقلیت نژادی مورد تحقیر “امپراتوری” آمریکا، انگیزه سیاسی/اجتماعی برای پیوستن به این تیم دارد.

نقد فیلم ولنتاین غمگین 2010
بیشتر بخوانید

تئو که به عنوان قربانی شرایط فعلی خود زندگی می کند، مجبور نیست زیاد به دنبال کردن نقشه بهترین دوستش فکر کند. از سوی دیگر، علیشاه، حتی به عنوان نماینده مخالفان اخلاقی آنارشی شخصیت ها، می تواند استدلال هایی ارائه دهد که با باورهای اساسی اعضای گروه و « فیلم How To Blow Awesome » در تناقض است. متن، در گروه بر اساس عشق عمیق قرار گرفت. دوان (جیک ویری)، بخشی از بافت فقیر و آسیب دیده جامعه، فرصتی برای انتقام/انتقام در اقدامات خرابکارانه گروه می بیند.

روآن (کریستین فارست) و لوگان (لوکاس گیج) زوج کمیک تیم هستند که از یک طرف با دعواهای خنده دارشان و از طرف دیگر با بهانه های کاملاً متفاوتشان برای حضور در این عملیات، باهوش و راضی کننده هستند. کنایه به این سناریو اضافه می‌شود: « فیلم How To Blow Awesome به این ترتیب، شخصیت‌پردازی متن به کپسولی از تمام نسخه‌های خیالی افرادی تبدیل می‌شود که ممکن است برای تغییر وضعیت موجود دست به اقدامات خرابکارانه بزنند.

ارتباط « فیلم How To Blow Awesome » با سبک فیلم دزدی نیز به معنای موضوعی معنا دارد. “چه نوع فیلم استثماری مربوط به دغدغه های سیاسی و فرهنگی دهه سوم قرن بیست و یکم در ایالات متحده است؟” به نظر می رسد کار جدید گلهایبر به این سوال پاسخ می دهد.

از این منظر، کار گلدبر شبیه نسخه ای آرمانی از تأثیر روندهای فرهنگی جاری بر تولید تئاتر است. تنوع نژادی، بی طرفی زنان، نگرانی های محیطی، و ملاحظات اخلاقی در « فیلم How To Blow Awesome » عناصر طراحی برای اطمینان از اقتدار فرهنگی کافی، ویژگی اساسی ایجاد نظام معنایی متن نیستند.

با این نگاه طبیعی و بدیع، فیلمنامه گلدبر، آریلا بارر و جردن سیول، به جای اینکه سینمای جریان اصلی آمریکا را به انفعال بازیگری آثار ناخوشایند این سال‌ها برساند، از مخمصه خود عقب نشینی می‌کند و به نتیجه‌گیری بسیار شجاعانه ختم می‌شود.

پخش ویدئویی از سخنرانی سوچی از کاربران مجازی/ سینماروها می خواهد تا از حملات بی پروا دارندگان منابع/قدرت «محافظت» کنند و گلدیبر این اثر را در میانه صحنه خیره کننده ای از اقدام گروهی ارائه می دهد. این پایانی مناسب برای اثری است که قدرت خود را از هرج و مرج آگاهانه شخصیت هایش می گیرد و انفجاری درخشان از دانش را با تاریخچه فیلم و یک تریلر هیجان انگیز و هیجان انگیز خلق می کند!

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

15 − نه =