صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی تخصصی فیلم بابیلون فیلمی که عاشقش می‌شی

نقد و بررسی تخصصی فیلم بابیلون فیلمی که عاشقش می‌شی

فیلم بابیلون

فهرست مطالب

مقدمه

فیلم بابیلون یکی از همون آثاریه که وقتی می‌نشینی ببینیش، بعد از چند دقیقه می‌فهمی با یه اثر معمولی طرف نیستی؛ یه دنیای دیوونه‌وار، شلوغ، پرزرق‌وبرق، افسارگسیخته و درعین‌حال عمیق که از همون لحظهٔ اول می‌خواد تکونت بده. خیلی‌ها وقتی دربارهٔ فیلم بابیلون حرف می‌زنن، اول از همه به صحنه‌های شلوغ و عجیب‌وغریب و ریتم تندش اشاره می‌کنن، اما پشت این همه رنگ و سروصدا، یه عالمه حرف و مفهوم خوابیده.

فیلم بابیلون

معرفی فیلم

فیلم بابیلون ساختهٔ دیمین شزل، کارگردانی که قبلاً با «لا لا لند» و «ویپلش» ترکوند، توی سال 2022 اکران شد و خیلی سریع تبدیل شد به فیلمی بحث‌برانگیز؛ بعضی‌ها عاشقش شدن، بعضی‌ها ازش متنفر شدن و یه عده هم کاملاً گیج. داستان فیلم توی دوران گذار هالیوود از سینمای صامت به ناطق می‌گذره؛ یه دورهٔ حساس، عجیب و پرآشوب که همه‌چیز توش درحال تغییر بود.

فیلم حول چند شخصیت کلیدی می‌چرخه: بازیگری که توی اوج بود و کم‌کم سقوط می‌کنه، دختر جوانی که دنبال ستاره شدن می‌دوئه، و مردی که عاشق سینماست اما کم‌کم می‌فهمه این دنیا چقدر بی‌رحمه. در تمام این مسیر، فیلم بابیلون یه آینهٔ رنگی، شلوغ، پرجزئیات و تلخه از پشت‌پردهٔ سینما.

بخش اول: کارگردانی، ساختار و سبک بصری

اول از همه باید گفت که دیمین شزل واقعاً توی خلق سبک تصویری خودش استاد شده. «بابیلون» از همون نماهای آغازینش یه مهمونی عظیم بصریه؛ از استفادهٔ اغراق‌شده از نورها گرفته تا حرکت‌های سریع دوربین که انگار نمی‌خواد حتی یک‌لحظه آروم بگیره. این ریتم وحشیانه کاملاً با فضای فیلم جور درمیاد. چون فیلم بابیلون دربارهٔ جهانیه که همه‌چیزش بی‌وقفه و بی‌رحمانه حرکت می‌کنه.

حرکت دوربین شزل توی این فیلم یکی از اون چیزهاییه که باید جدا تحسین بشه. دوربینی که بین جمعیت می‌چرخه، بالا می‌ره، پایین میاد، می‌چرخه، و انگار مثل یه شخصیت زنده توی این دنیای پرهرج‌ومرج نفس می‌کشه. حتی صحنه‌های سادهٔ استودیو هم یه حالتی از آشفتگی جذاب دارن.

رنگ‌بندی فیلم هم کاملاً با مفهوم دیوانگی، افراط و سقوط همخوانه: رنگ‌های طلایی، قرمز، سایه‌های پررنگ و استفادهٔ زیاد از کنتراست، نشون‌دهندهٔ جهانیه که هم زیباست و هم فاسد. این شکوه بصری اما مثل یه قند مصنوعیه؛ شیرینه اما دردناک.

نقد فیلم اورکا
بیشتر بخوانید

بخش دوم: روایت، ریتم و سیر تحولات

روایت فیلم خیلی ساختارشکن و پرجزئیاته. «بابیلون» برخلاف آثار کلاسیک هالیوودی که از یک مسیر مشخص و آروم پیروی می‌کنن، یه روایت موج‌دار، پراکنده و پرشده از لحظات بزرگ و کوچک داره. این هم نقطهٔ قوتشه، هم نقطهٔ ضعفش.

بعضی‌ها ریتم فیلم رو دوست دارن چون حس می‌کنن این آشفتگی دقیقاً اون چیزیه که باید باشه. بعضی‌ها ولی فکر می‌کنن فیلم زیادی شلوغ شده. اما واقعیت اینه که فیلم بابیلون عمداً اینطوری طراحی شده؛ چون قرار نیست فقط یک داستان تعریف کنه، قرار نیست منظم باشه، بلکه قراره حس یه دوران رو منتقل کنه.

در طول داستان، شخصیت‌ها آروم‌آروم از اوج به سقوط می‌رسن، یا از خاک به آسمون می‌رن، یا وسط راه گیر می‌کنن. این مسیرها همیشه خطی نیست، اما تلخ و واقعی‌ان. مثلاً شخصیت جک می‌ره بالا، بعد پایین میاد، بعد دوباره تلاش می‌کنه، ولی آخر سر می‌فهمه که دورانش تموم شده. این همون واقعیت تلخ هالیووده.

بخش سوم: بازی‌ها و شخصیت‌پردازی

یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت فیلم بابیلون بازی‌های فوق‌العادهٔ بازیگرانشه. براد پیت در نقش جک، یه بازیگر کلاسیک هالیوودیه که داره سقوط خودش رو توی آینه نگاه می‌کنه. این نقش هم جذابه و هم دردناک. پیت توی این نقش یه جور خستگی عمیق رو نشون می‌ده که کم‌کم تبدیل می‌شه به ناامیدی.

مارگو رابی هم در نقش نلی، یکی از بهترین بازی‌های کارنامهٔ خودش رو ارائه داده. شخصیت نلی یه دختر آزاد، بی‌پروا، پرانرژی و دیوونه‌ست که می‌خواد هرجوری شده ستاره بشه. اما همین ویژگی‌ها کم‌کم تبدیل می‌شن به بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفش. مارگو رابی این دوگانه رو عالی بازی کرده.

دیگو کالوا هم نقش مِنی رو فوق‌العاده بازی می‌کنه؛ شخصیتی که آروم‌آروم به قلب هالیوود نزدیک میشه و بعد می‌فهمه که این دنیا چه بهایی داره. شخصیت‌های فرعی هم هرکدوم یه جور رنگ خاص به فیلم می‌دن.

در تمام مسیر، فیلم بابیلون به ما نشون می‌ده که پشت ستاره شدن، پشت سلبریتی بودن، پشت درخشش سینما، یه عالمه افسوس، حسرت، فشار و حقیقت‌های تلخ پنهانه.

فیلم بابیلون

بخش چهارم: پیام‌ها، مضمون‌ها و لایه‌های زیرین

فیلم بابیلون مثل یک نامهٔ عاشقانه به سینماست؛ اما نه یک نامهٔ عاشقانهٔ لطیف. یه نامهٔ تلخ، واقع‌گرا و پر از تناقض. فیلم از یک طرف زیبایی سینما رو نشون می‌ده، از طرف دیگه بی‌رحمی پشت‌پرده رو.

نقد بررسی فیلم دیشب در سوهو: سفری ترسناک لندن در دهه 60!
بیشتر بخوانید

سینما توی این فیلم مثل یک هیولای عظیمه: آدم‌ها رو بالا می‌بره، قورت می‌ده، بالا میاره و دوباره قورت می‌ده. شزل توی فیلم بابیلون این پیام رو می‌ده که سینما هم می‌سازه، هم ویران می‌کنه. هم شادی می‌آره، هم غم.

یکی از مفاهیم مهم فیلم، «تغییر» و «فراموش شدن»ه. دورانی که سینمای صامت داشت می‌مرد و سینمای جدید داشت متولد می‌شد. آدم‌هایی که نسل قبل ستاره بودن، حالا به‌درد نمی‌خورن. این چرخهٔ بی‌رحم، توی فیلم با جزئیات نشون داده شده.

آثار مشابه

  • لالالند (La La Land) – روایتی عاشقانه دربارهٔ رؤیاهای سینمایی.
  • روما (Roma) – فیلمی شاعرانه با نگاهی عمیق به زندگی هنرمندان.
  • هنرمند (The Artist) – داستان گذار سینما از صامت به ناطق.
  • روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in Hollywood) – اثری دربارهٔ دوران گذار و تغییر صنعت سینما.

بازیگران اصلی

  • برد پیت (Brad Pitt) – در نقش جک
  • مارگو رابی (Margot Robbie) – در نقش نِلی
  • دیگو کالوا (Diego Calva) – در نقش مِنی
  • جین اسمارت (Jean Smart) – در نقش خبرنگار

نقد کوتاه

فیلم بابیلون یه تجربهٔ سینماییه؛ نه یک فیلم معمولی. فیلمی که درمورد صنعت سینماست اما خودش هم مثل همون صنعت، پر از افراط‌وتفریطه. بعضی جاها شاهکاره، بعضی جاها خسته‌کننده، اما همیشه جسورانه‌ست.

فیلم بابیلون

سوالات متداول

آیا بابیلون یک فیلم سخت‌فهم است؟

تا حدی بله، چون روایت خطی نداره.

آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟

قطعاً، مخصوصاً اگر سینما برات فراتر از سرگرمیه.

چرا فیلم جنجالی شد؟

به‌خاطر صحنه‌های شدید، ریتم تند و تصویر متفاوتش از هالیوود.

جمع‌بندی

در پایان، فیلم بابیلون یه اثر پرانرژی، دیوانه، سنگین و درعین‌حال عمیق دربارهٔ دنیای سینماست. اگه این فیلم رو دیدی، خیلی دوست دارم توی بخش کامنت‌ها نظرت رو دربارهٔ فیلم و همین نقد بنویسی تا گفت‌وگو ادامه پیدا کنه.

دیدگاهتان را بنویسید

12 − شش =