نام انگلیسی: A Minecraft Movie
نام فارسی: فیلم ماینکرفت
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: کمدی، هیجانانگیز، اکشن
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
در دنیای اقتباس از بازیهای کامپیوتری بسیار مشهور شاهد آثاری بودهایم که قادر به بازنمایی دنیای آن بازی معروف نبودهاند. اما طی دو سه سال اخیر که با اقتباس از «سوپر ماریو» آغاز شد شاهد تغییر رویکرد کمپانیها در این نوع بازنماییها بودهایم. بهنوعی همهاشان ابتدا دنیای آن بازی کامپیوتری را سبکوسنگین میکنند و بر اساس آن دنیاست که گروه کارگردانی وارد پروژه میشوند.
«فیلم ماینکرفت» هم از شروع دههی ۲۰۱۰ تبدیل به یکی از محبوبترین بازیهای دنیای باز یا با تعبیر بهتر سندباکسی شده است؛ دنیایی که بازیکن در آن هر تغییری که بخواهد میدهد و همین باعث شکل گرفتن بیشمار طرحوارهها میشود. حال آقای «جرد هس» سعی کرده این دنیای بازی را در اثری سینمایی مقابل چشم مخاطب قرار دهد.
در دنیای آقای هس گویی از همان ابتدا وارد تعریف باز بازی ماینکرفت برای آزادی عمل بازیکنان میشویم. نام کاراکتر اصلی داستان فیلم شخصیت مذکر خود بازی است که «جک بلک» مانند همیشه از عهدهی این نقش نیز برآمده است. آقای هس در این دنیا سعی دارد محدودهی عمل بازیکنان یا همان کاراکترهای گرفتارشدهی خود را درون دنیای اورورلد به بینهایت برساند و مانند خود بازی بازیکنان درگیر عمل استخراج و ساخت شوند.
آنچه در فیلم ماینکرفت مهم بهنظر میرسد شکلگرفتن داستانی هیجانانگیز و ماجراجویانه است که باعث میشود مخاطب درگیر آن شود. آقای هس که در طول یک دههی گذشته کمدیهای مستقل و میانهی قابل تماشایی را روی پرده برده، در فیلم ماینکرفت هم موفق شده از طریق یکی از زوجهای بازیگری که کمتر کسی به شکلگرفتن آن باور داشت داستان خود را پیش ببرد.
«جیسن موموا» طی سالهای گذشته بارها و بارها در آثار بلاکباستریای به ایفای نقش پرداخته که صرفاً جثهی او را اولین امتیاز در نظر میگرفتند. حال همین بازیگر در کنار جک بلک یکی از قابلهضمترین نقشآفرینیهای کمدی را ارائه میدهد. آقای هس بهجای بهرهبردن از جثهی موموآ، او را تبدیل به کاراکتری میکند که جثهاش را عکس آن چیزی که دیگران انتظار دارند ارائه میدهد. همین تناقض سبب میشود این زوج در طول این اثر بارها و بارها موقعیتهای کمدی قابل اعتنایی را شکل دهند.
شاید یکی از دلایلی که باعث میشود برخی نسبت به فیلم ماینکرفت مقاومت نشان دهند همین باز بودن دنیای آقای هس است. همانطور که در بالا اشاره شد تفاوت بسیاری بین بازیهای دنیای باز و سندباکسی وجود دارد. در دنیای سندباکسی هر عمل بازیکن باعث شکل گرفتن یک سناریوی جدید توسط خود او میشود، در حالی که در دنیای باز با سناریوهایی از پیشتعیینشده مواجه هستیم که طی برخی انتخابهای از سوی بازیکن بهصورت محدود شکل میگیرند.
آقای هس نیز از همین تفاوت نهایت بهره را برده است و باعث میشود مخاطب نیز در دنیایی همراه کاراکترها شود که هر رخدادی پیش خواهد آمد. از سوی دیگر آقای هس روایت خود را بهگونهای آغاز میکند و بهپایان میرساند که مخاطب انتظار شکل گرفتن سریهای بعدی افیلم ماینکرفت را نیز داشته باشد.
اما تنها حسرت بهجای مانده در فیلم ماینکرفت همان عدم تناسب بین دنیای واقعیای که کاراکترها در آن زیست میکنند و دنیای انتزاعی است. در دنیای انتزاعی ضربآهنگ بهشدت بالاست، چرا که فاصلهی بین روز و شب هم کوتاه است و اتفاقات بدون هیچ سکونی در حال رخ دادن هستند. اما دنیای بیرون کاراکترها که در بیشتر اوقات پردهی اول درون آن زیست میکنیم قادر به پردازش این ضربآهنگ بالا نیست.
همین باعث میشود در کلیت روایت عدم تناسبی بین دنیایی که کاراکترها از آن فرار کردهاند (اتفاقی و در ادامه خودخواسته) و دنیایی که در آن به کشف میپردازند ایجاد شود. بهنوعی در دنیای واقعی انتظار ضربآهنگی ملایمتر را داشتیم که با ناامیدیهای کاراکترها متناسب باشد.