اولین ویژگی ادسون اودا ، نه روز ، یک تمثیل محض است. فیلم nine days به عنوان یک نشخوار فلسفی گسترده عمل می کند اما به عنوان یک داستان شکست می خورد. اگرچه در بسیاری از جنبه ها جالب است ، اما نه روز غالباً ناامیدکننده و جذاب است ، و خروج اجباری به نظر می رسد. تولید آن نیز بسیار پرحرف است و دیالوگ های تظاهرآمیز به اندازه فناوری یکپارچهسازی با سیستمعامل که قصد دارد واقعیت فیلم را خارق العاده و ماورایی جلوه دهد ، منحرف می شود.
خط داستانی شباهت زیادی به آن چیزی دارد که پیکسار برای Soul سال گذشته استفاده کرد. هر دو فیلم به امکان وجودی زندگی قبل از تولد می پردازند و اینکه چه ویژگی هایی می تواند منجر به این شود که فرصتی برای تولد پیش روح فراهم شود. روح بهتر از نه روز با متریال کار می کند ،
شاید به این دلیل که فیلم قبلی بیشتر به دنبال توسعه شخصیت ها و روایت داستانی است تا رویکرد متافیزیکی. اودا ادعا کرده است که فیلم او از فیلم After Life (هیروکازو کوردا) و درخت زندگی ترنس مالیک الهام گرفته شده است و به راحتی می توان تأثیرات آن را مشاهده کرد ، اما این فیلم ها محکم تر در واقعیت های خود استوار بوده اند و چارچوب های روایی توسعه یافته تری دارند.
نقد فیلم nine days
فیلم nine days در هاله ای از ابهام می گذرد جایی که سرایداری تنها به نام ویل (وینستون دوک) در خانه ای منزوی در وسط بیابان زندگی می کند. به استثنای دیدارهای گاه و بیگاه دوستش کیو (بندیکت وونگ) ، او خودش است. او بیشتر روز خود را در جلوی بانک مانیتورهای CRT می گذراند و به زندگی دیگران نگاه می کند. در ابتدا ، ما او را به عنوان فضول اشتباه می گیریم ، اما به تدریج مشخص می شود که او بسیار بیشتر است.
وظیفه ویل این است که نامزدها را غربال کند تا مشخص کند کدام گزینه ها باید برای تولد به زمین ارسال شوند. ظاهراً تنها صلاحیت ویل برای این شغل این است که زمانی “زندگی می کرد” ، اگرچه جزئیات دوران حضورش در بدن جسمانی چندان خوشحال کننده نبود. افرادی که او در تلویزیون تماشا می کند کسانی هستند که او برای تولد فرستاده است.
نقد فیلم nine days
سپس ، بزرگترین موفقیت او ، ویولونیست کنسرت به نام آماندا ، خودکشی می کند. ویل ویران شده و شروع به شک و تردید در همه چیز درباره خودش ، وظیفه اش و معنای زندگی می کند. و در حالی که سعی می کند بفهمد چرا آماندا خودکشی کرده و چگونه از مشکلی بی خبر است ، باید جایگزین او را انتخاب کند.
پنج نامزد وجود دارد: مایک (دیوید ریسدال) ، یک هنرمند حساس. ماریا (آریانا اورتیز) ، زنی ترسو که علاقه زیادی به ویل دارد. الکس (تونی هیل) ، مردی دوستانه که جنبه زشت زندگی را نادیده می گیرد و خوشحال است که تنها بنشیند و یک آبجو بخورد. کین (بیل اسکارسگارد) ، مردی سرسخت. و اما (زازی بیتز) ، یک روح آزاد که همیشه بی رحمانه صادق است.
از بین این پنج نفر ، تنها یک نفر انتخاب می شود. آنها نه روز فرصت دارند تا خود را ثابت کنند. افراد منتخب در اتر ناپدید می شوند ، و وجود آنها تقریباً به همان سرعتی که شروع شد از بین می رود. قبل از رفتن ، ویل به آنها این فرصت را می دهد که یک لحظه به انتخاب خود زندگی کنند. سپس ، تقریباً مانند یک فیلم ترسناک ، آنها یکی یکی از خط داستان حذف می شوند.
نه روز غنی از ایده است ، اگرچه برخی از مطالب موضوعی آن آنقدرها که اودا تصور می کند عمیق نیست. با این وجود ، فیلم افکار مربوط به معنای زندگی ، اهمیت لحظه حال و این پرسش را مطرح می کند که آیا انسانها ذاتاً افراد خوب و با اخلاقی هستند (با بدخواهان بسیار دورتر) یا هیولاهای پست هستند.
نقد فیلم nine days
(با کسانی که محبت را به عنوان استثنا انجام می دهند) ) در یک مرحله ، ویل گلایه می کند که گلها را انتخاب می کند در حالی که دیگران خوک می فرستند تا آنها را بخورند. بازی بسیار قوی است ، وینستون دوک در ویل با بیماری روحی روبرو شده است که ما به اندازه مشاهده آن احساس می کنیم.
ظاهراً اودا به مفهوم جهان سازی توجهی ندارد. از نظر مفهومی ، ایده او در مورد بلاتکلیفی نیمه کاره است با ایده های زیادی که در بهترین حالت فقط تا حدی محقق شده است. بدون شک فیلمساز استدلال می کند که این چیزها اهمیتی ندارند اما آنها به اندازه کافی حواس پرت کننده هستند تا با فضایی که به شدت ساخته شده است کشمکش ایجاد کنند.
محدودیت های بودجه بدون شک بر ظاهر خانه ویل تأثیر گذاشته است. با این حال ، به جای اینکه بی موقع و قدیمی به نظر برسد ، بیشتر شبیه یک پدال لیسانس ضعیف و دست نخورده به نظر می رسد.
نه روز به احتمال زیاد برای کسانی جذاب است که اکتشافات تجربی را به عرصه های فلسفی ترجیح می دهند و از تعدادی تظاهر و تظاهر به آنها اهمیت نمی دهند. کسانی که به تصاویر متحرک سنتی و روایت محور علاقه دارند ، ممکن است از این تجربه ناامید شوند. اگرچه اولین نمایش اودا نگاهی اجمالی به کارگردان با استعداد بالقوه دارد ، اما این پروژه ناتمام به نظر می رسد و نمی تواند چشم انداز چشمگیر او را با داستانی به همان اندازه جذاب تطبیق دهد.
مجله نگاه
بیشتر بخوانید:
فیلم خط باریک قرمز | نقد فیلم محافظ همسر هیتمن | نقد فیلم سکوت بره ها | میکل آنجلو آنتونیونی | هارمونی در موسیقی چیست | جنبش هنری رئالیسم اجتماعی | ۵ هنرمند مشهور رئالیست اجتماعی | فیلم کسانی که آرزو دارند من بمیرم | بهترین فیلم های مگان فاکس | نمایندگی کانن | نقد فیلم سگ اندلسی |