نقد فیلم زمانی برای مستی اسب ها
” فیلم زمانی برای مستی اسب ها ” چهره هایی را تهیه می کند که اخبار مربوط به مردم کرد ایران ، عراق و ترکیه را می خوانند ، مردمی که تا امروز سرزمین های آنها در برابر نیروی صدام حسین توسط منطقه پرواز ممنوع که توسط ایالات متحده اعمال می شود محافظت می شوند. اینکه چرا حسین یا هر کس دیگری از جانب این افراد فقیر منزوی و ناامید احساس خطر می کند ، یک معما است ، اما فیلم زمانی برای مستی اسب ها در مورد سیاست نیست. این در مورد بقا است.
با مقاله نقد فیلم زمانی برای مستی اسب ها با بامدادی ها همراه باشید.
نقد فیلم زمانی برای مستی اسب ها
در گفتگو درباره برخی از صحنه های آغازین ، با سه کودک جوان کرد ایرانی روبرو می شویم: آمنه ، یک دختر نوجوان. ایوب ، برادرش ، حدود 12 سال ، و مادی ، برادر 15 ساله آنها ، کوتوله ای که چهره کاملاً ناظر آن بر بدن کوچک و پیچ خورده غلبه می کند. آنها با پدرشان زندگی می کنند ، که به گفته آمنه ، به عنوان قاچاقچی کار می کند و کالا را با قاطر به عراق می برد و در آنجا قیمت بهتری می گیرند.
کودکان هر روز در یکی از شهرهای اطراف کار می کنند. آنها کار کودکان هستند ، لیوان های بسته بندی را برای صادرات به کار می اندازند ، یا تحت بارهای سنگینی که در بازار حمل می کنند سرگردان هستند. وجود دهان به دهان آنها نظریه های آسان غربی در مورد کار کودکان را زیر پا می گذارد. آنها برای خوردن غذا کار می کنند و اگر این کار را نکنند مرده اند.
ما آنها را در عقب یک کامیون می بینیم که به روستای خود بازمی گردند ، و یک شات وجود دارد که از نظر احساسی کل فیلم را شارژ می کند. ایوب و آمنه نزدیک یکدیگر نشسته اند و هر دو به نگه داشتن مادی کوچک کمک می کنند. ایوب موهای موجود کوچک را نوازش می کند و آمنه به آرامی او را می بوسد.
آنها برادر معلول خود را دوست دارند ، كه هرگز در طول فیلم صحبت نمی كند ، كه باید مرتباً دارو تزریق كند ، و به یك عمل احتیاج دارد ، كه حتی اگر جراحی شود احتمالاً در طی سال خواهد مرد.
کامیون توسط نگهبانان متوقف و توقیف می شود. این سه خواهر و برادر با هم در میان برف ها مبارزه می کنند و حالا از پدرشان جدا شده اند. وجود آنها ناامیدتر از همیشه است.
بیشتر بخوانید: ونسان ون گوگ
آنها با قطارهای قاطری درگیر می شوند که لاستیک کامیون را از کوهها به عراق می برند. گردنه های بلند کوه آنقدر سرد هستند که برای ادامه کار به قاطرها آب پوشیده شده از الکل داده می شود – بنابراین عنوان. اگر آنها هزینه عمل جراحی مادی را بپردازند ، آمنه می پذیرد که از آن طرف کوه با یک خانواده کرد ازدواج کند. چه اتفاقی می افتد ، من فاش نمی کنم
فیلم زمانی برای مستی اسب ها کوتاه ، فراغت و دلخراش است. فیلم زمانی برای مستی اسب ها امسال برنده بهترین دوربین فیلم بهترین دوربین فیلم کن در جشنواره کن شد. بعضی ها این کار را خسته کننده می دانند ، اما من گمان می کنم که آنها احساس همدلی ندارند (یک منتقد اینترنت با بزرگواری اذعان می کند که فیلم “اگر” زندگی من به اندازه کافی رقت انگیز بود “این فیلم” ممکن است جذابیتی داشته باشد) “. ” فیلم زمانی برای مستی اسب ها ” همان نوع محکومیتی را دارد که فیلم هایی مانند ” فیلم دزد دوچرخه” ، “سلام بمبئی” و “پیکسوت” – فیلم هایی که بدون نگرانی به زندگی ناامیدانه در حاشیه نگاه می کنند.
پیام بزرگتر شاید به صورت کد باشد. سینمای ایران که موافقت می شود یکی از خلاقترین فیلم های امروزی در جهان باشد ، اغلب فیلم هایی درباره کودکان می سازد تا حتی اگر اینگونه نباشد ، سیاست در کنار موضوع به نظر می رسد. بهمن قبادی ، فیلمساز بار اول ، که نویسنده و کارگردان این فیلم بوده است ، ممکن است قصد داشته باشد یا چیزی جز روایت داستان ساده خود نداشته باشد ، اما پیام دفن شده مدعی حقوق اقلیت های قومی در ایران و هرجای دیگر است.
سبک بصری او مستند است. تردیدی وجود ندارد که بیشتر آنچه می بینیم در واقع اتفاق می افتد یا همانطور که در اینجا نشان داده می شود اتفاق می افتد. دید قاطرها با دو لاستیک کامیون بزرگ که به پشت آنها بسته شده دارای کیفیت ذاتی قابل اعتمادی است.
در مورد کودکان ، بدیهی است که مادی (مهدی اختیار-دینی) بد شکل است. هنگام سوار شدن بر روی کیسه زین قاطر ، یک عکس لمس کننده از چشمهای او دیده می شود که با وحشت از زیر کلاه بزرگ کتش بیرون می آیند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم بادکنک سفید
آمنه را آمنه اختیار دینی بازی می کند ، که نام خانوادگی او همان مادی است و احتمالاً خواهرش است. من از یادداشت ها یاد می گیرم که به طور کلی “روستاییان خودشان بازی می کنند”. من در مورد بمباران كردها ، در مورد منطقه پرواز ممنوع مطالعه كرده ام. همه چیز فقط کلمات است ، تا زمانی که فیلم زمانی برای مستی اسب ها را دیدم. اکنون به فکر مادی کوچک افتاده ام که ببیند امروز می تواند چه شانس را انتظار داشته باشد.