صفحه اصلی > ورزش و بازی : بررسی بازی فار بادبان‌ های تنها  شاهکاری هنوز قلب آدم رو می‌لرزونه

بررسی بازی فار بادبان‌ های تنها  شاهکاری هنوز قلب آدم رو می‌لرزونه

بازی فار بادبان‌ های تنها

فهرست مطالب

مقدمه: چرا هنوز عاشق بازی فار بادبان‌ های تنها هستیم؟

هنوز وقتی حرف از بهترین بازی‌های مستقل می‌شود، اسم بازی فار بادبان‌ های تنها زودتر از همه به ذهنم می‌رسد. سال ۲۰۱۸ آمد، الان ۱۴۰۴ شده و هنوز هر وقت دلم گرفته یا می‌خواهم چند ساعت کاملاً آرامش پیدا کنم، می‌روم سراغش. بدون دشمن، بدون تیراندازی، بدون حتی یک کلمه حرف زدن؛ فقط تو، یک کشتی عجیب بادبانی و بیابان بی‌آب و علف. این بازی مثل یک شعر بلند است که با چشم و گوش آدم حرف می‌زند. امروز می‌خواهم کامل‌ترین نقدی که تا حالا برای این شاهکار کوچک نوشته شده را تقدیم‌تان کنم.

بازی فار بادبان‌ های تنها

معرفی بازی فار بادبان‌ های تنها

بازی فار بادبان‌ های تنها ساخته استودیوی کوچک سوئیسی اوکوموتیو است و سال ۲۰۱۸ برای کامپیوتر، پلی‌استیشن، ایکس‌باکس، نینتندو سوییچ و حتی گوشی‌های هوشمند منتشر شد. مدت زمان بازی فقط سه تا پنج ساعت است، ولی همین چند ساعت آن‌قدر پرمعنا و پراحساس است که خیلی‌ها (از جمله خودم) چندین بار آن را تمام کرده‌اند. سبک بازی ماجراجویی پازلی با تمرکز روی وسیله نقلیه است؛ یعنی بیشتر وقت‌تان را صرف مدیریت یک کشتی-ماشین غول‌پیکر می‌کنید که هم با باد حرکت می‌کند هم با بخار.

بخش اول – داستان و شخصیت‌ها: دختری با لباس قرمز و کشتی غول‌پیکرش

داستان بازی فار بادبان‌ های تنهایک کلمه هم حرف ندارد، اما از خیلی بازی‌های پرحرف عمیق‌تر است. شخصیت اصلی یک دختر کوچولوی قرمزپوش است که اسمش را «تنها» گذاشته‌اند. بازی با بیرون آمدن او از خانه شروع می‌شود؛ کنار یک قبر کوچک می‌ایستد، چمدانش را برمی‌دارد و راه می‌افتد. بعد یک کشتی عظیم بادبانی پیدا می‌کند که انگار سال‌ها منتظرش بوده. از همین لحظه تو می‌فهمی که این کشتی دیگر فقط یک وسیله نیست؛ بهترین دوست، خانه و همراه اوست.

نقد و بررسی بازی Thymesia
بیشتر بخوانید

در طول مسیر با بقایای تمدنی روبه‌رو می‌شوی که انگار دریا خشک شده و همه رفته. شهرهای زیر شن، برج‌های شکسته، کشتی‌های غرق‌شده در شن. هر چیزی که پیدا می‌کنی، از بشکه بنزین تا عروسک پارچه‌ای، بخشی از داستان را روایت می‌کند. آخر بازی هم… خب، نمی‌خواهم اسپویل کنم، ولی آماده دستمال کاغذی باشید!

بخش دوم – گیم‌پلی: مدیریت کشتی در بیابان خشک

همه چیز حول کشتی می‌چرخد. باید بادبان‌ها را باز و بسته کنی، موتور بخار را روشن نگه داری، سوخت جمع کنی، ترمز بکشی، موانع را با جرثقیل کنار بزنی، لوله‌ها را وصل کنی و هزار کار ریز دیگر. داخل کشتی چند طبقه است و با آسانسور جابه‌جا می‌شوی. گاهی باید از کشتی پیاده شوی، بدوی، بپر و چیزهایی را فشار دهی یا بکشی.

پازل‌ها خیلی هوشمندانه طراحی شده‌اند و هیچ‌وقت حس نمی‌کنی بازی دارد دستت را می‌گیرد. همه چیز با آزمون و خطا و نگاه کردن به محیط حل می‌شود. گاهی طوفان شن می‌آید و باید سریع همه چیز را جمع کنی، گاهی هم فقط با باد حرکت می‌کنی و صدای بادبان‌ها و چرخ‌ها آدم را می‌برد به یک دنیای دیگر.

بخش سوم – گرافیک، صدا و موسیقی: سمفونی سکوت و باد

گرافیک بازی دو بعدی با عمق بسیار زیاد است؛ رنگ‌های خاکستری، قهوه‌ای و فقط یک نقطه قرمز پررنگ که شخصیت اصلی است. نور غروب، ذرات شن، سایه‌ها، همه چیز دست‌ساز و بسیار زیبا. موسیقی هم کار جوئل شوخ است؛ گاهی فقط صدای باد و چرخ‌هاست، گاهی یک ویولن یا پیانو آرام وارد می‌شود و آخر بازی که کلاً آدم را می‌برد.

جالب اینجاست که بازی هیچ صدابازیگری ندارد، ولی صداهای محیط آن‌قدر خوب ضبط شده که انگار واقعاً داخل کشتی هستی.

بازی فار بادبان‌ های تنها

بخش چهارم – نوآوری‌ها و مقایسه با قسمت دوم

بازی فار بادبان‌ های تنها اولین بار نشان داد که می‌شود با یک وسیله نقلیه این‌قدر احساساتی شد. قبل از آن هیچ‌کس فکر نمی‌کرد آدم با یک ماشین یا کشتی این‌قدر پیوند عاطفی برقرار کند. چهار سال بعد قسمت دوم یعنی «تغییر جزر و مد» آمد که آبی بود و زیردریایی داشت، ولی خیلی‌ها (از جمله من هم بپرسید) هنوز قسمت اول را خالص‌تر و تأثیرگذارتر می‌دانند.

نقد و بررسی بازی Rift Apart
بیشتر بخوانید

نقد کوتاه یک‌پاراگرافی

بازی فار بادبان‌ های تنها یکی از قشنگ‌ترین و غم‌انگیزترین تجربه‌های چند سال اخیر است؛ سه ساعت و نیم آرامش، سکوت، تنهایی و در عین حال امید. اگر فقط یک بازی مستقل در زندگی‌تان بخواهید بازی کنید، همین را انتخاب کنید. امتیاز من: ۹.۷ از ۱۰.

لیست کامل بازی‌های مشابه بازی فار بادبان‌های تنها

  1. فار: تغییر جزر و مد – قسمت دوم، آبی، کمی طولانی‌تر، اما همان حس و حال.
  2. جورنی – سفر بدون کلام، بسیار احساسی و هنری.
  3. گریس – نقاشی متحرک، داستان غم‌انگیز و رنگارنگ.
  4. اینساید – تاریک‌تر، ولی همان سکوت و پازل‌های محیطی.
  5. لیمبو – سیاه و سفید، پازل‌های مرگبار.
  6. آبزو – زیر آب، آرامش‌بخش، بدون پازل زیاد.
  7. ریم – جزیره زیبا، داستان پدر و پسری.
  8. آخرین کمپ‌فایر – پازل‌های کوچک و داستان لطیف.
  9. فایر‌واچ – قدم زدن در جنگل و داستان از طریق بی‌سیم.
  10. اوتر وایلدز – کاوش و رمز و راز، ولی در فضا.

شخصیت‌ها و صداپیشه‌ها

بازی هیچ دیالوگ و صداپیشه‌ای ندارد. فقط یک دختر قرمزپوش که اسمش را «تنها» گذاشته‌اند و کشتی غول‌پیکرش که انگار زنده است.

جمع‌بندی نهایی

خلاصه اینکه بازی فار بادبان‌ های تنها هنوز هم بعد از این همه سال یکی از بهترین تجربه‌های زندگی‌ام است. اگر تا حالا بازی نکرده‌اید، همین امشب دانلودش کنید و هدفون بگذارید و غرق شوید. من شش بار تمامش کرده‌ام و هنوز هم دلم می‌خواهد دوباره بروم.

حالا نوبت شماست! کدوم لحظه بازی بیشتر به دلتان نشست؟ وقتی بادبان‌ها پر از باد می‌شد؟ یا وقتی طوفان می‌آمد؟ یا آخر بازی؟ حتماً زیر همین پست برام بنویسید، خیلی دوست دارم نظرتان را بخوانم!

بازی فار بادبان‌ های تنها

سوالات متداول درباره بازی فار بادبان‌ های تنها

۱. بازی فار بادبان‌ های تنها سخته؟

نه، فقط صبر و دقت می‌خواهد.

۲. چند ساعت طول می‌کشه؟

سه تا پنج ساعت.

۳. باید قسمت دوم رو اول بازی کرد؟

نه، هر دو مستقل هستند.

۴. روی گوشی خوبه؟

آره، ولی با دسته بهتره.

۵. چرا این‌قدر کوتاهه؟

چون همین اندازه کافی بود تا حرفش رو بزنه.

دیدگاهتان را بنویسید

پانزده − پنج =