بیشتر بخوانید
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
سریال سوپرنچرال (Supernatural) یه پدیده تو دنیای تلویزیون بود که از سال 2005 تا 2020، یعنی 15 سال تمام، ما رو با ماجراهای سم و دین وینچستر همراه کرد. این سریال که کارش رو با شکار هیولاها و ارواح شروع کرد، کمکم به یه داستان عمیق فلسفی و اجتماعی تبدیل شد که سوالهای بزرگی درباره خدا، اختیار انسان، خیر و شر و معنای زندگی مطرح کرد. من بهعنوان یه کارشناس محتوا با 5 سال تجربه، همیشه جذب این شدم که چطور سریال سوپرنچرال تونست از یه ایده ساده به یه حماسه پیچیده برسه و هواداراش رو تو این سفر طولانی نگه داره.
فکرش رو بکنید، سریالی که قرار بود فقط 5 فصل باشه، به لطف استقبال عجیب و غریب مخاطبا و خلاقیت سازندههاش، 15 فصل ادامه پیدا کرد. تو این پست بلاگ، میخوام هم سریال سوپرنچرال رو معرفی کنم و هم یه نقد فلسفی و اجتماعی از هر 15 فصلش ارائه بدم. هدفم اینه که نشون بدم این سریال فقط یه قصه فانتزی نیست، بلکه یه آینهست که خیلی از دغدغههای بشری رو بازتاب میده. پس با من همراه بشید تا با هم این جاده پرپیچوخم وینچسترها رو مرور کنیم.
سریال سوپرنچرال یه مجموعه درام فانتزی و ترسناکه که اریک کریپکی اون رو خلق کرد و شبکه CW پخشش کرد. داستان از جایی شروع میشه که دو برادر، سم (جرد پادالکی) و دین (جنسن اکلز)، بعد از مرگ مرموز مادرشون به دست یه نیروی ماورایی، با پدرشون، جان وینچستر، وارد دنیای شکار موجودات عجیب و غریب میشن. از ارواح و خونآشامها گرفته تا شیاطین و فرشتهها، این سریال پر از شخصیتها و موجوداتیه که از افسانهها و اساطیر اومدن.
سریال سوپرنچرال تو فصلهای اولش بیشتر روی ماجراهای هفتگی شکار هیولاها تمرکز داشت، ولی از فصل چهارم به بعد، داستانش به سمت مفاهیم بزرگتر مثل آخرالزمان، نبرد خدا و شیطان، و حتی مرگ خود خدا رفت. این تغییر باعث شد سریال سوپرنچرال از یه قصه ساده به یه روایت عمیق فلسفی تبدیل بشه که هم سرگرمکنندهست و هم ذهن آدم رو به چالش میکشه. حالا بیایم بریم سراغ بدنه اصلی و ببینیم هر فصل چطور این مسیر رو طی کرد.
سریال سوپرنچرال تو فصلهای اولش حس یه جادهگردی پرهیجان رو داشت. سم و دین با ماشین ایمپالای معروفشون تو شهرهای مختلف آمریکا دنبال هیولاها میگشتن و هر قسمت یه ماجرای جدید رو روایت میکرد.
اما چیزی که این فصلها رو خاص کرد، فقط شکار نبود؛ رابطه بین دو برادر و کشمکشهای خانوادگیشون بود. از همون اول، موضوع اختیار در برابر سرنوشت خودش رو نشون داد. دین که همیشه دنبال حرف پدرش بود و سم که میخواست از این زندگی فرار کنه، دو دیدگاه متفاوت به زندگی رو نشون میدادن.
آیا به سریال های درام علاقمند هستید؟ معرفی و بررسی کامل سریال سوپرانو ۱۹۹۹-۲۰۰۷
تو فصل سوم، سریال سوپرنچرال یه قدم بزرگ برداشت و با معرفی لیلیث و شروع ماجراهای آخرالزمانی، وارد فاز جدیدی شد. فصل چهارم و پنجم، که به نظر خیلیها اوج کار سریال سوپرنچرال بود، با حضور فرشتهها (مثل کستیل) و لوسیفر، بحثهای فلسفی رو جدیتر کرد.
اینجا بود که سوال “خیر و شر چیه؟” پررنگ شد. آیا لوسیفر واقعاً شر مطلقه یا فقط یه قربانی از تصمیمات خداست؟ فصل پنجم با پایانبندی “آواز قو” (Swan Song) این ایده رو به اوج رسوند: سم با فداکاری خودش جلوی آخرالزمان رو گرفت و نشون داد که انسان میتونه سرنوشتش رو خودش بنویسه.
بعد از فصل پنجم، که قرار بود پایان سریال سوپرنچرال باشه، سازندهها تصمیم گرفتن داستان رو ادامه بدن. فصل ششم با بازگشت سم از جهنم شروع شد، ولی یه چیزی توش کم بود: اون حس منسجم فصلهای قبلی.
با این حال، سریال سوپرنچرال تونست با معرفی مفاهیم جدید مثل جنگ بین فرشتهها و موجودات برزخی (Purgatory) خودش رو نگه داره. اینجا دیگه خدا غایب بود و فرشتهها داشتن برای قدرت میجنگیدن، که یه نقد اجتماعی به ساختارهای مذهبی و سیاسی رو نشون میداد.
فصل هفتم با لویاتانها یه جور نقد به سرمایهداری و شرکتهای بزرگ بود. این موجودات که مثل مدیرای بیرحم عمل میکردن، انگار کنایهای به جامعه مصرفگرای آمریکا بودن. فصل هشتم و نهم با معرفی “مردان قلم” (Men of Letters) و جنگ بین بهشت و جهنم، سریال سوپرنچرال رو به یه داستان حماسیتر برد.
اما فصل دهم با “نشانه قابیل” و تبدیل دین به شیطان، یه سوال فلسفی دیگه مطرح کرد: آیا شر ذاتیه یا نتیجه شرایط؟ این دوره نشون داد که سریال سوپرنچرال هنوزم میتونه عمیق باشه، هرچند گاهی تکراری میشد.
فصل یازدهم سریال سوپرنچرال با معرفی آمारा (تاریکی) و چاک (خدا) یه چرخش بزرگ داشت. اینجا دیگه خدا فقط یه مفهوم نبود، بلکه یه شخصیت بود که ضعفهاش رو میدیدیم. این ایده که خدا هم میتونه اشتباه کنه، یه نقد تند به الهیات سنتی بود. آمारा و چاک مثل دو روی یه سکه بودن و نشون میدادن که تعادل بین خیر و شر لازمه وجود داره. سم و دین هم دیگه فقط شکارچی نبودن، بلکه داشتن سرنوشت دنیا رو تعیین میکردن.
فصلهای دوازدهم تا چهاردهم با حضور جک (پسر لوسیفر) و مرگ شخصیتهای کلیدی مثل کستیل و کراولی، سریال سوپرنچرال رو به سمت یه پایان احساسی برد.
اما فصل پانزدهم، که تو دوران کرونا ساخته شد، بحثبرانگیزترین فصل بود. اینجا خدا بهعنوان یه دشمن نهایی معرفی شد و برادرا تصمیم گرفتن خودش رو نابود کنن. این پایانبندی یه پیام فلسفی قوی داشت: انسان میتونه از خالقش مستقل بشه و خودش مسیرش رو بسازه. ولی از نظر اجتماعی، انگار یه جورایی به بیمعنایی زندگی اشاره میکرد که بعضی هوادارا رو راضی نکرد.
سریال سوپرنچرال تو لایههای عمیقش پر از ایدههای فلسفیه. از اگزیستانسیالیسم (معنای زندگی رو خودت بساز) تا نیهیلیسم (شاید هیچی معنی نداشته باشه)، این سریال مدام ذهن آدم رو قلقلک میده. از نظر اجتماعی، نقدش به مذهب، قدرت و خانواده خیلی پررنگه. مثلاً خدا تو این سریال یه موجود خودشیفتهست که دنیا رو مثل یه داستان میبینه، که میتونه کنایهای به ساختارهای قدرت تو دنیای واقعی باشه. یا رابطه سم و دین که نشوندهنده اهمیت خانوادهست، حتی وقتی همهچیز به هم میریزه.
سریال سوپرنچرال یه شاهکار نصفهونیمهست. فصلهای اولش بینظیرن، میانیها پر از فراز و نشیب، و آخراش یه کم شتابزده.
از نظر فلسفی، حرفهای زیادی برای گفتن داره، ولی گاهی تو دام تکرار و پیچیدگی بیمورد میافته. socially، نقدش به جامعه و مذهب تیز و جذابه، ولی پایانبندیش میتونست بهتر باشه. در کل، یه تجربهست که ارزش دیدن داره، حتی با همه نقصهاش.
سریال سوپرنچرال یه سفر 15 ساله بود که از شکار هیولاها شروع شد و به نبرد با خدا رسید. این سریال با همه بالا و پایینهاش، تونست یه جای ویژه تو قلب هواداراش پیدا کنه.
از نظر فلسفی، ما رو وادار کرد به سوالهای بزرگ فکر کنیم: اختیار چیه؟ خدا کیه؟ زندگی چه معنایی داره؟ از نظر اجتماعی هم، با نقد به مذهب، خانواده و قدرت، حرفهای زیادی برای گفتن داشت. شاید پایانش همه رو راضی نکرده باشه، ولی نمیشه منکر شد که سریال سوپرنچرال یه اثر ماندگاره.
حالا نوبت شماست! نظرتون درباره سریال سوپرنچرال چیه؟ کدوم فصلش رو بیشتر دوست داشتید؟ تو کامنتها برام بنویسید و بگید این نقد چطور بود. منتظرتونم!
سریال سوپرنچرال درباره چیه؟
داستان دو برادر، سم و دین وینچستر، که شکارچی موجودات ماورایی هستن و کمکم با مفاهیم بزرگتر مثل خدا و سرنوشت درگیر میشن.
چرا سریال سوپرنچرال 15 فصل طول کشید؟
به خاطر استقبال زیاد هوادارا و تصمیم شبکه CW برای ادامه دادن، هرچند قرار بود 5 فصل باشه.
بهترین فصل سریال سوپرنچرال کدومه؟
خیلیها فصل پنجم رو به خاطر پایانبندی قویش بهترین میدونن.
چرا پایان سریال سوپرنچرال بحثبرانگیز شد؟
چون خدا رو بهعنوان دشمن نهایی نشون داد و مرگ دین برای بعضیها غیرمنتظره بود.
شخصیت محبوب سریال سوپرنچرال کیه؟
کستیل، فرشته دوستداشتنی، بین هوادارا خیلی طرفدار داره.
سریال سوپرنچرال پیام فلسفی داره؟
آره، درباره اختیار، سرنوشت و معنای زندگی حرف میزنه.
چرا خدا تو سریال سوپرنچرال منفی نشون داده شد؟
برای نقد به قدرت مطلق و نشون دادن استقلال انسان.
سریال سوپرنچرال ترسناکه؟
فصلهای اولش ترسناکه، ولی بعد بیشتر درام و فانتزی میشه.
ارتباط سم و دین چه پیامی داره؟
نشوندهنده اهمیت خانواده و فداکاریه، حتی تو بدترین شرایط.
سریال سوپرنچرال ارزش دیدن داره؟
صددرصد! حتی با ضعفهاش، یه تجربه منحصربهفرد و عمیقه.
«پست قبلی تام هنکس: از کودکی تا اسکار، داستان یک اسطوره
بیوگرافی محسن تنابنده پست بعدی»
لطفا یک پاسخ را با ارقام وارد کنید:
کتاب همیشه همان
جتاشاپ
ترین آپ
هاوین وب
باتیس گرفی
مبانی داستان نویسی