نقد فیلم مریم : کم مانده بود که مدلها نقش مریم را بازی کنند که به لطف آقای کارسو قفل این مرحله نیز باز شد. از «دی جی کاروسو» دو اثر را تا کنون مرور کردهایم. زمانی که کارنامهی فیلمسازی این کارگردان را مرور میکنیم، بهوضوح شاهد سقوط در روایتها و فرم بصری هستیم. فیلم مذهبی جدید آقای کاروسو نیز گویی حرف زیادی برای گفتن ندارد. او روایت را با افتتاحیهای از زبان مریم آغاز میکند که در میان بیابان دیوار چهارم را میشکند و داستانی نو را به مخاطب وعده میدهد. این مونولوگ ضعیف آنقدر مضحک است که گویی آقای کاروسو قرار است داستان مریم را تغییر دهد و روایتی ارائه دهد که در کتب مقدس وجود ندارد.
نام اصلی: Mary
نام فارسی: فیلم مریم
محصول: ۲۰۲۴ – بریتانیا، ایالات متحده
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰ از ۴
مصطفی ملکی
در هر حال داستان آغاز میشود و مخاطب از زمان تولد و کودکی مریم همراه او و خانوادهاش میشود تا زمانی که مسیح را به دنیا میآورد و بار دیگر به دامان جامعه بازمیگردد. یکی از نقاطی که در روایت وجود دارد و بهنوعی قرار است آن را انتزاعی کند حضور جبرییل و ابلیس در سوی کاراکترهاست. چهرهپردازی و طراحی لباس این دو آنقدر احمقانه و بدون فکر است که هنگام حضورشان در قاب باید منتظر شروع نماهنگ یک ترانهی هیپپاپ باشیم.
در فیلم مریم با «آنتونی هاپکینز»ی مواجه هستیم که همچون سرداری تنها میان دشمنان در حال شمشیر زدن است و هیچکدام از جملات و اکتهای او قرار نیست روایت را در برخی از نقاط نجات دهد. آقای کاروسو بهخوبی از این موضوع خبر داشته و به همین سبب نقش هرود را به هاپکینز داده تا حداقل نیمی از داستان مخاطب را تا حدی درگیر سینما کند. اما این اتفاق نمیافتد؛ همانطور که یک کاسه ماست قرار نیست یک دریا را دوغ کند.
داستان آقای کاروسو در همهی ابعاد ضعیف است؛ از دکوپاژ تا بهره بردن از نورهای طبیعی و میزانسن معبد و کاخ هرود. تکلیف کارگردان در فیلم مریم روشن نیست و گویی نمیداند زمانی که مریم و هرود در قاب نیستند قرار است به کدام خردهروایت بپردازد. روایت آقای کاروسو حتی ملودرامی مذهبی بین مریم و جوزف نیست و صرفاً در حال به خط کردن سکانسهایی است که مخاطب بخشی از آنها را بارها و بارها در سینما و مدیومهای دیگر تماشا و مطالعه کرده یا گوش فرا داده است.
داستان آقای کاروسو «آن»ی ندارد که بتوان بر اساس آن مانور داد. کاراکترها در این اثر گویی منتظر هستند تا اتفاقی رخ دهد و تعجب کنند. این توالی آن قدر تکرار میشود که تا نیمههای پردهی اول دیگر توانی برای ادامهی داستان باقی نمیماند. آقای کاروسو از عمد همهی کاراکترهای خود را احمق پرداخت کرده است تا روایت را دچار چالشی داستانی نکند. او از مریم و کاراکترهای پیرامون او صرفاً نوعی بندگی در قابها را میخواهد و از هرود و دیگران کمی داد و بیداد و در نهایت شکست و مرگ. در این داستان همهچیز مونوتون است و حتی فوتهای آقای کاروسو به این آتش خاموش جز پخش کردن خاکستر این روایت سرد حاصلی ندارد.