نقد فیلم ماریا : «پابلو لارائین» از سال ۲۰۱۶ که اولین فیلم بلند انگلیسیزبان خود را روی پرده برد، تا کنون دو اثر دیگر را نیز همچون «جکی» خلق کرده است؛ «فیلم اسپنسر» که دو سال پیش در کانال به مرور آن پرداختیم و در باب شاهدخت دایانا بود و حال « فیلم ماریا » که قرار است وارد زندگی خوانندهی معروف اپرا، ماریا کالاس، شود. هر سه اثر بیوگرافی و هر سه بهلحاظ زمانی گویی در دهههایی مشابه مخاطب را درگیر زندگی زنانی میکنند که درست در لحظهی فروپاشی درون قاب ظاهر میشوند.
احتمالاً اگر سینمای لارائین را دنبال کرده باشید، به سرعت پای فیلم ماریا مینشینید و از آن لذت میبرید. اما ممکن است برخی از مخاطبان دنیای لارائین را تا کنون تجربه نکرده باشند. برای درک بهتر این اثر چه بهتر که دو فیلم جکی و اسپنسر را مشاهده کنید و از آن مهمتر فیلم «موطلایی» آقای «اندرو دومینیک» گویی روی دیگری از این فروپاشی است.
نام اصلی: فیلم Maria
نام فارسی: فیلم ماریا
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
بیوگرافیهای آقای لارائین هم امضای سینمایی او را دارند و هم وابسته به اطلاعات دقیقی از زندگی شخصیتهای زن هستند؛ سه زن معروف که زندگی دو تن از آنها در لحظاتی از زندگیاشان دچار اصطکاک با یکدیگر شده بود؛ جاکلین کندی و ماریا کالاس. آقای لارائین در زندگی این سه زن بهدنبال نشانههایی میگردد که آنها را برای لحظاتی که درون قاب هستند از دنیای پیرامون جدا میکند. در فیلم ماریا نیز شاهد این جداافتادگی هستیم.
نقد فیلم ماریا
آقای لارائین با زیرکی مخاطب را با انتهای فیلم ماریا که همان مرگ ماریاست مواجه میکند. تصویری دچار عمق میدان و در قابی لانگشات جسد بیجان ماریا را پشت یک پیانو به تصویر میکشد. صدای ماریا و حضور او بهصورت سیاهوسفید درون قاب همچون تیتراژی برای ورود به روایت در برابر مخاطب قرار میگیرد. او از مرگ و آمرزش میخواند. سپس یک هفته به قبل از این حادثه باز میگردیم. همین یک هفته برای آقای لارائین کافی است تا در طولی کم، روایتی عریض را ارائه دهد. یک هفته تا پایان همهی دردها، رویاها و در نهایت جاهطلبیهای فروخوردهی ماریا.
آقای لارائین برای عرض دادن به این یک هفته بهطور حتم قرار است از فلشبک استفاده کند. اما این فلشبکها دو گونهاند؛ اختیاری و جبری. زمانی که ماریا متاکوآلون استعمال میکند، این دارو همچون جوانی مصاحبهگر کنار او تجسم مییابد و با کمی تغییر در پالت رنگ به بخشی از زندگی ماریا سر میزنیم. اما زمانی که حسرت و گذشتهی دوپارهی ماریا به سراغ او میآیند با قابهای سیاهوسفید دچار نویز وارد این گذشته میشویم؛ گذشتهی دو پارهای که گویی روی دیگری از مالیخولیای ذهنی مریلین مونرو را تصویر میکند. مادر ماریا بخشی از این سیاهی را رقم زده و «آریستوتلیس اوناسیس» بخش دیگر را.
روایت در یک سکانس به جوانی ماریا با حضور مادر میرود. اما آقای لارائین اوناسیس را همچون ویرانگر زندگی و در عین حال عشقی که هیچگاه برای ماریا تعریف نشد مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. در این قابها گویی لحظهبهلحظه وارد لایههایی از زندگی ماریا میشویم که بهسبب قدرت روایتگری آقای لارائین حتی لازم نیست همهی آن گذشته برای ما تصویر شود. داستان آقای لارائین یک مرور خلاصهوار نیست، بلکه قاببهقاب آن گویی بخشی از وجود ماریا را تصویر میکند؛ زنی که در یک هفته مانده به پایان زندگیاش تلاشی نافرجام برای بیرون آمدن از غاری دارد که که اوناسیس برای او ساخته بود.
اما در پایان باید به این نکته اشاره کنیم که آقای لارائین همان بازی خوبی که از «پورتمن» و «استوارت» در دو فیلم قبلی گرفته بود، در این فیلم نیز از «آنجلینا جولی»ای میگیرد که تا پیش از این بازیگر مورد علاقهی فیلمسازان غیرتجاری نبوده است. آنجلینا جولی در فیلم ماریا برای اولین بار همهی اجزای تن خود را در اختیار ماریا قرار میدهد. او بدون شک یکی از بهترین اکتهای سال ۲۰۲۴ را به مخاطب سینما هدیه داد.