فیلم درون پوستهی پیلهی زرد : آقای «فام تین آن» در اولین اثر بلند داستانی خود قدم در راه بزرگانی چون ویراستاکول گذاشته است. او در اثر خود مخاطب را همراه با کاراکتر اصلی داستان، «تیِن» به سفری برای خروج از پیلههای روزمرگی میبرد. کارگردان برخلاف آثار ویراستاکول یا حتی آنجلوپولوس گزارهی اصلی روایت را در همان سکانس افتتاحیه مقابل چشم مخاطب قرار میدهد و در ادامه هر چه میبینیم استدلالهای مقطعی برای اثبات این گزاره است.
نقد فیلم درون پوستهی پیلهی زرد
شروع فیلم درون پوستهی پیلهی زرد با حضور تین و دو دوستاش در یک کافهی روباز و هنگام تماشای مسابقات جام جهانی همراه است. شروع بحث در باب جاودانگی است که دو دوست تین مناظرهای نیمهکاره را با یکدیگر در این باب انجام میدهند؛ یکی از آنها از منظری کاملاً ناتورالیستی و دیگری از زاویهدیدی روحانی این مقوله را مورد بحث قرار میدهند. اما تین در جایی میان این دو قرار دارد و بهقول مذهبیون موضع لا ادری میگیرد.
بیشتر بخوانید : بیوگرافی ترور نواح
او در پاسخ به آنها از ابهامآمیز بودن مقولهی ایمان در ذهناش میگوید و بحث با صدایی در خیابان نیمهکاره باقی میماند. در تصادف دو موتور ظاهراً یک زن از دنیا رفته است و در همان حال پسری کوچک بدون خراشی سالم باقی مانده است. کارگردان با دوربینی که به آرامی دچار پن به راست یا چپ میشود این رخداد را با حوصله مقابل چشم مخاطب قرار میدهد.
تین در سالن ماساژ است که مجبور به پاسخ دادن به تماسی تلفنی میشود و پس از این تماس روایت کمکم گستردهتر میشود؛ زن برادر تین در یک تصادف جان باخته است، اما برادرزادهی کوچکاش زنده است. حال تین باید تابوت را تا شهر زادگاه خود همراهی کند. سفر تین و کارگردان و دعوت از مخاطب برای پیوستن به آنها از لحظهی استارت خوردن ماشین آغاز میشود.
آقای «آن» در روایت خود گویی مخاطب را بیآنکه وارد فضایی مذهبی کند، دچار نوعی طبیعتگرایی از جنس آسیای جنوب شرقی میکند. در اثر او شاهد آمیختگی تین با گذشته، حال و در نهایت طبیعت پیرامونی هستیم که هر لحظه او را در بر میگیرند. تین بهسبک کاراکتر اصلی فیلم «به یاد آوردن» هر صبح صدایی را، اینبار، از درون خود میشنود و در گرگومیش صبحگاهان بهدنبال پیدا کردن این منبع صدا در درون خود است. تین رویا میبیند و پس از آن وارد مکاشفهای دیگر در حضور دوبارهاش درون زادگاه میشود.
بیشتر بخوانید : معرفی کتاب دراکولا | اثر برام استوکر
آنچه تین در این اثر حس میکند آمیختهای از سکوت و در عین حال اومانیسمی تحسینبرانگیز از سوی مردمانی عادی و در نهایت نوای طبیعت است. کارگردان این آمیختگی را بهوضوح در فرم سادهی بصری خود تصویر میکند. بهطور مثال به لانگتیک سکانس موتور تا رسیدن به خانهی آقای لو توجه کنید. در این لانگتیک دوربین بهآرامی همراه تین در روزی نمناک و مرطوب به در خانهی این پیرمرد میرسد.
دوربین همان بیرون منتظر میماند و دیالوگهای آنها از امور روزمره و خاطرات پیرمرد در گذشته شکل میگیرد و ادامه میيابد و در نهایت بیآنکه زوماین کارگردان چشم را بیازارد به درون خانهی پیرمرد میرویم، اما پیوستگی قاب همچنان ادامه دارد. کارگردان ویتنامی لحظهلحظهی حضور تین را در این اثر در قالب ابهامی که در گزارهی اثر بیان کرده تصویر میکند.
دوربین او همانند فرمالیستهای روسی با یک پن ساده به چپ یا راست مخاطب را به گذشته میبرد و دوباره زمان حال را در بر میگیرد. دوربین وارد خوابهای ناگهانی تین میشود و با طلوع آفتاب و چرخشی موزون به واقعیت بازمیگردد. دوربین گاه ساکن است و ما را وارد پرسشهای هستیشناسانهی برادرزاده از عمو در باب بهشت و ایمان میکند.
فیلم درون پوستهی پیلهی زرد روایتی موزون و شاعرانه از تقابل انسان با خود، گذشته، پرسشهایاش از هستی و سپس رهایی همچون پروانهای آزادشده از درون پیله است. شاید بهترین زمان تماشای این اثر هنگامی است که به اوج اضطراب رسیدهاید و نیاز به لحظاتی سکون و آرامش دارید و در این هنگام است که قابهای آقای «آن» شما را به درون خود دعوت خواهند کرد.
بیشتر بخوانید : نقد فیلم The Killer | پایان دیوید فینچر؟
نام انگلیسی: فیلم Inside the Yellow Cocoon Shell
نام فارسی: فیلم درون پوستهی پیلهی زرد
محصول: ۲۰۲۳ – ویتنام، سنگاپور، فرانسه، اسپانیا
ژانر: درام
امتیاز: ۳.۵ از ۴ – ◐⬤⬤⬤
مصطفی ملکی