نقد فیلم کوییر 2024 : باید ابتدا از این حسرت گفت که اگر با اثری مواجه بودیم که قادر بود رمان آقای «ویلیام باروز» را در همان هزارتوی ذهنیاش به تصویر میکشید عنوان این مرور «درون من برقص» میشد. اما آقای «گوادانینو» به مرحلهای از فیلمسازی خود رسیده که کمیت را بر کیفیت ترجیح میدهد. بعد از تماشای افتضاحی با نام «رقیبان» شاهد اثری دیگر از این کارگردان در سال ۲۰۲۴ هستیم.
نام انگلیسی: Queer
نام فارسی: فیلم کوییر 2024
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده، ایتالیا
ژانر: درام، ماجراجویی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مصطفی ملکی
آقای گوادانینو در طول دو دهه فیلمسازی خود دائم سعی دارد مؤلفهی هوس را به بخشی جداییناپذیر در آثار خود بدل کند؛ از سهگانهی هوس تا دو اثرش در سینمای دلهره. او اینبار دستبهدامان رمان آقای باروز شده تا مگر از طریق کاراکتر ویلیام لی این مؤلفه را بالاخره بیابد. رمان آقای باروز در اصل به سال ۱۹۵۳ و بهعنوان دنبالهای بر رمان «شیرهای» در همان سال نگاشته شده است. ویلیام باروز را به زبان هجوآلود و تند، اعتیاد به هرویین و در نهایت باورمندیاش به جادو میشناسند.
این باورمندی را در کتاب کوییر بهوضوح در برابر خواننده قرار میدهد. این کتاب اتوبیوگرافی باروز است که خود را در کالبد ویلیام لی به دورانی در دههی ۱۹۵۰ میبرد که بههمراه همسرش، جوآن ولمر، در آنجا زندگی میکرده است. آقای گوادانینو در اثر خود سعی دارد طی سه بخش اصلی و یک اختتامیه به این رمان وفادار بماند. اما این وفاداری در نهایت تبدیل به روزمرگی کسالتباری با ضربآهنگ بالا شده است که جان رمان را میگیرد.
در بخش اول فیلم کوییر 2024 بایستی در برابر مردی با نام ویلیام لی قرار بگیریم که میان میکدهها و پاتوقهای دگرباشان جنسی سرگردان است و در این میان بهیکباره کاراکتر جوانی با نام یوجین توجه او را به خود جلب میکند. این میل ناگهانی ویلیام را تبدیل به مردی میکند که حاضر است هر کاری کند تا یوجین را در آغوش بگیرد. میل ویلیام تبدیل به عشقی جانسوز نمیشود، بلکه وسواسی فکری میشود تا این مرد برای رسیدن به خواستهاش دستبهدامان گیاهی با نام یاخه در میان جنگلهای آمازون شود. این خط مستقیم اما تودرتو همان چیزی است که در روایت آقای گوادانینو تبدیل به هیچ میشود.
یکی از نقاط قوت رمان آقای باروز بهگواه همهی خوانندگان این اثر توصیف مملو از جزییات مکزیک و اکوادور در دههی ۱۹۵۰ بوده است؛ از فرهنگ و مردم تا شهریت و روابط اجتماعی. اما در اثر آقای گوادانینو با فیلمی استودیویی مواجه هستیم که تصنع پردهی سبز و محیط استودیو را در همهجای آن میتوان شاهد بود.
بخش اول فیلم کوییر 2024 بایستی شلوغترین و درگیرکنندهترین قسمت باشد. مخاطب در این بخش باید اسیر آن کهنگی گرما و رطوبت و در نهایت روزمردگیهای کاراکتری شود که گویی روز و شب را گم کرده است. کاراکتر ویلیام معتاد به هرویین است، اما ویلیام آقای گوادانینو با بازی «دنیل کرگ» نشانی از این وابستگی افیونی ندارد.
در میانهی روایت و همسفری دو کاراکتر ویلیام و یوجین نیز مرگ روایت را در میان برشهای پیدرپی کارگردان شاهد هستیم. ضربآهنگ بالایی که تنها هدف از آن ورود به بخش پایانی روایت فیلم کوییر 2024 است باعث میشود آن میل و هوس ویلیام در میانهی سفر توافقی گم شود. آقای گوادانینو در این اثر بهدنبال مؤلفهی هوس بوده، اما آن را گم میکند. بخش سوم و اختتامیهی روایت نیز گویی این گم شدن را تکمیل میکند.
آقای گوادانینو در بخش سوم وارد دنیایی از نشانهها میشود که هزارپای موتیفشده از ابتدای فیلم کوییر 2024 ، ماری که دم خود را میخورد و بینهایت میسازد، بازنمایی صحنهی قتل جوآن توسط ویلیام باروز و در نهایت گمشدن ابدی کاراکتر ویلیام در بنای ذهنیاش همهاشان در چند پلان به خورد ذهن مخاطب داده میشوند.
آقای گوادانینو حتی بهاندازهی یک پلان سعی در ترکیب هزارپا با فراری بودن آن سوژهی میل در ویلیام ندارد و در نهایت این موتیف تبدیل به هدررفتی نشانهای در ساختار روایت میشود. در برابر آن نشان ابدیتی که توسط مار ایجاد میشود می توانست بهراحتی توصیفکنندهی احوال این میل بینهایت در وجود ویلیام شود. در نهایت و با زبان ساده باید گفت که آقای گوادانینو یک وظیفه در این روایت داشته و آن هم نمایش سرگردانی مردی میان دنیای مبهم میل است. اما با کمال تأسف این وظیفه در تودرتوهای بیمقصد این روایت گم شده است.