نام انگلیسی: Flashback
نام فارسی: فیلم فلش بک
محصول: ۲۰۲۰
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
سارا
مادرِ «فِرِد» به دلیل بیماریای که دارد چند روز بیشتر از عمر او باقی نیست. فرد نگران و ناراحت مادر خود شروع به بهیادآوردن خاطرات گذشتهی خود میکند. اما این یادآوریها کمی بعد به طرز عجیبی او را وارد دورهی دبیرستاناش میکند و دیگر یادآوریها به شکل خاطرات گذشته برای او نمودار نمیشوند بلکه بهصورت فلشبکهایی واقعی او را به آن دوران میبرند.
او بهصورتی واقعی و نه انتزاعی خود را در آن زمان و در آن دوره میبیند. او در این فلشبکها به پانزده سال پیش میرود و دوست دوران دبیرستاناش یعنی «سیدنی» را دوباره ملاقات میکند. اما سیدنی در آن زمان بهناگاه ناپدید شده و کسی از او خبری ندارد درنتیجه فرد سعی میکند او را در زمان حال بیابد.
فیلم فلش بک در درونمایهی خود میتواند شباهتهایی به فیلم «حافظه»ی کریستوفر نولان داشته باشد با این تفاوت که انسجام و پیوستگی آن فیلم را نمیتوان در این فیلم دید. در فیلم «حافظه» شخصیت اصلی داستان که از عدم یادآوری خاطرات گذشته رنج میبرد، به دنبال یافتن حقیقت اتفاقات زندگیاش است.
فرد در فیلم فلش بک نیز به ناگاه بهیاد میآورد که چیزی در گذشته برای او گم شده درواقع سیدنی در گذشتهی او گم شده و فرد در ابتدای فیلم به قصد یافتن سیدنی به دنبال گذشتهاش میرود. اما اتفاقات هرچه جلوتر میروند، پیچیدهتر شده و رخدادهای عجیبتری اتفاق میافتد که در مواردی حتی باعث ایجاد ابهامات داستانیای نیز میشود و این ابهامات است که بیشترین ضربه را به داستان خواهد زد.
فیلم فلش بک تلاش میکند بینندهی خود را نسبت به اتفاقاتی که برای فرد رخ میدهد هوشیار کند، به همین علت است که سعی کرده اتفاقات را به صورت موازی و نه بهصورت درهمشده -مانند فیلم «حافظه»- نشان دهد. ما در لحظه فرد را در زمان حال و در زمان گذشته میبینیم. او در سکانسهای کوتاهی در زمان حال است و بهناگاه در چشمبرهمزدنی وارد دنیای گذشته شده و اتفاقات گذشته را مرور میکند. او به دنبال یافتن سیدنی است.
این فاصلهی زمانی برای دیدن فرد در دو زمان حال و گذشته در ادامه رفتهرفته کمتر نیز میشود و کمی بعد ما حتی او را در زمانی ورای زمان حال و گذشته و در واقع در بعد زمانی و مکانی دیگری میبینیم. فیلم از نیمهی خود دیگر نه یک فیلم عادی که تبدیل به فیلمی فراطبیعی میشود که ما قرار است فرد را در حالات متفاوتی ببینیم.
در حقیقت دیدن فرد در ابعاد مکانی و زمانی متفاوت میخواهد همان حرف سیدنی را برایمان تداعی کند. سیدنی در جایی به فرد میگوید که او خود باید انتخاب کند که چگونه رفتار کند. نشان دادن فرد در بعدهای زمانی و مکانی متفاوت همان انتخابهای متفاوت اوست که میتوانسته زندگی او را تغییر دهد.
تا اینجای داستان ما فیلم فلش بک را میتوانیم با هدفی والا ببینیم اما انگار در انتهای داستان کارگردان هدف برتر خود را فراموش کرده و با عجله تمام کردن آن تمام طرز فکر بینندهی خود را هم دچار ابهام نموده است و حتی سوال اساسیای که فیلم با آن شروع شده بود را هم نتوانسته بهدرستی پاسخ دهد اینکه: سیدنی کجاست و سرنوشتاش چه شده است؟
در این میان نباید از بازی خوب «دیلن اوبرایان» در نقش فرد گذشت که یکی از بهترین بازیهای خود را انجام داده اما اینکه او نمیتواند شخصیت فرد را به خوبی برای ما شرح دهد را باید مشکل روایت داستان فیلم فلش بک دانست و نه اوبراین چراکه او نشان داده تواناییهای زیادی در بازیگری خود دارد که هنوز بسیاری از آنها کشف نشده است.
فیلم فلش بک در تصاویر خود نیز با استفاده از نورهای رنگی نئونی توانسته فضای مالیخولیایی و عجیب خود را به خوبی به تصویر کشد. نورهایی که برای یادآوری زمان گذشته با نوع فیلمبرداری و حتی تدوین خاص آن نیز همراه شده است و میتواند برای درک شرایط خاص فرد تأثیرگذارتر باشد.