نام انگلیسی: Other People’s Children
نام فارسی: فیلم فرزندان دیگران
محصول: ۲۰۲۲ – فرانسه
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از ۴
«ریچل» معلم دبیرستان، زنی ۴۰ ساله است که به تازگی احساس میکند عاشق شده است. او با «علی» در کلاس موسیقی آشنا شده و میخواهد این عشق را حفظ کند. علی اما دختر چهار سالهای با نام «لیلا» دارد و با همسر سابقهاش به واسطهی دخترش هنوز در ارتباط است. با تمام اینها اما ریچل مادرانه لیلا را دوست دارد و از سوی دیگر میخواهد خودش هم مادر شود.
«ربکا زلوتوفسکی» از سال ۲۰۰۶ فعالیت خود را به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس آغاز کرده است. او در سال ۲۰۲۲ پنجمین فیلم بلند خود را ساخت تا بار دیگر روایتی زنانه را در برابر مخاطباناش قرار دهد.
خانم زلوتوفسکی هم دنیای زنان را به خوبی میشناسد و هم در تصویر کردن آن تبحر دارد. او در فیلم فرزندان دیگران تلاش کرده شرح حال زنی همسن خود را روایت کند که نه فرزندی دارد و نه زندگی عاشقانهی خاصی را داشته است. او تنها یک زن معمولی است که به عنوان یک معلم همواره تلاش میکند بهترینها را برای شاگرداناش انجام دهد.
او مانند مادری دلسوز تمام سالهای تدریس خود را وقف پیشرفت شاگرداناش کرده و حال با دیدن لیلا و نزدیکی بیشاز اندازهای که به این دختر زیبای معصوم داشته احساسی در دروناش نیازش به مادر شدن را بیدار کرده است.
او با پزشک زنان خود مشورت میکند و اما متوجه میشود شانس بچهدار شدناش به دلیل سن بالایی که دارد بسیار کم است. انتخاب بازیگر نقش دکتر زنان ریچل، آقای فردریک وایزمن، مستندساز افسانهای، نیز انتخاب جالبی بود که خانم زلوتوفسکی انجام داده بود.
خانم زلوتوفسکی با انتخاب بازیگر نقش ریچل در فیلم فرزندان دیگران، ویرجینی افیرا، توانسته هم سطح روایت خود را بسیار بالاتر ببرد و هم هوش سرشار خود را در این انتخاب نشان دهد. اگر خانم افیرا در فیلم «بازی هنوز تمام نشده» توانسته به زیبایی هر چه تمامتر نقش مادری مجرد و دچار اختلال روانی را که احساساتاش مدام در حال تغییر است و هرگز آرام نیست بازی کند.
در فیلم فرزندان دیگران در نقش زنی بسیار آرام که میداند از زندگی چه میخواهد اما زندگی مدام سر راهاش سنگ میاندازد و او را تحت فشارهایی قرار میدهد که حتی توان را از او میگیرد، چنان بازی کرده که مخاطب نشسته در برابر او بهپا میخیزد و برایاش کلاه از سر برمیدارد.
این زن، این بازیگر توانا در نقش ریچل چنان توانسته این زن تنها را در میان اکتهای خود شرح دهد که خانم زلونوفسکی فقط نیاز بود تمام زوایای دوربیناش را در اختیار او قرار دهد تا خودبهخود روایتاش تصویر شود. کاری که به خوبی از پس آن هم برآمده است.
او قابهای دوربین خود را در زمانهای زیادی در اختیار شخصیت ریچل قرار داده و با گرفتن کلوزآپ و مدیومشات در شرایط مختلف توانسته تمام احساساتی که خانم افیرا برای شخصیت ریچل ادا میکند را نشان دهد. نگاههای خیرهی خانم افیرا، چشمانی که بهناگاه پر از اشک میشوند، لبخندهای ریزی که در گوشهی لباش مینشیند و حتی برقی که در چشماناش از شادی آمدن حتی یک پیام کوتاه از علی دیده میشود همه نشان از بازیگری دارد که میداند در حال انجام چه کاری است.
این کارگردان زن با پرداخت درست به ریچل به او اجازه میدهد در شرایط مختلف خود را بروز دهد تا مخاطب با دیدن این شخصیت در شرایط متفاوت به درک درستی از احساسات و تفکرات او برسد. ریچل در مدرسه چنان هوای شاگرداناش را دارد که حتی حاضر است از پول شخصی خود برای آنها لباس بخرد.
خوبی کار خانم زلوتوفسکی آن است که هیچ کدام از خردهروایتهایاش را رها نمیکند و به تمام آنها بهخوبی میپردازد و نتیجهای قابل قبول را از هر یک از آنها میگیرد. او نه دوست همسر سابق علی را فراموش میکند که دچار بیماری سرطان است و نه شاگرد ریچل را بدون هدف رها میکند.
او از خرده روایت زن بیمار استفاده میکند تا به ریچل نشان دهد که چه اندازه از علی و زندگی او دور است و از خرده روایت شاگرد ریچل بهره میبرد تا نشان دهد که ریچل تا چه اندازه بچههای دیگران را هم مانند بچهی نداشتهی خود دوست دارد.
او به جای تمام بچههای نداشتهاش، بچههای پیراموناش را دوست دارد. خانم زلوتوفسکی نشان میدهد که اگرچه شاید سهم ریچل از زندگی فقط تنهایی است، اما این تنهایی سرشار از آرامش و نور و زندگی است و میتواند بهترین اتفاقات را در آیندهی روشناش برای او رقم بزند.