فیلم برج بی سایه : «ژانگ لو» در دو دهه فعالیت مستمر خود در سینمای چین و کرهی جنوبی نشان داده که چگونه با نگاه تیزبین خود به درون باریکههای فرهنگی کشور پهناوری چون چین میرود و مخاطب سینما را در برابر روابط بینافردی کاراکترها قرار میدهد. او طی سه سال گذشته ۲ اثر را روی پرده برده است که متأسفانه فیلم محصول سال ۲۰۲۱ او هنوز به دست ما نرسیده و مجبوریم متأخرترین اثر او با نام فیلم برج بی سایه را مرور کنیم.
نقد فیلم برج بی سایه
فیلم برج بی سایه روایت کاراکترهایی است که هر کدام در گذشتهی خود گیر افتادهاند و حال زمانی در معرض زندگی آنها قرار گرفتهایم که دیگر سایهای ندارند و سایههاشان را گذشته محو کرده است.
روایت آقای لو با مکالمهی «ونتونگ» و دختر خردسالاش، «اسمایلی»، آغاز میشود که در میان تیتراژ ابتدایی گوشههایی از آن را میشنویم. پس از تیتراژ است که این خانوادهی چهار نفره مقابل چشم ما قرار میگیرند؛ ونتونگ بههمراه دختر، خواهر و همسر خواهر در حال قدم زدن در قبرستان هستند تا مقابل مزار مادرشان ادای احترام کنند.
آنها از دستهگلی که روی مزار است تعجب میکنند و پس از چند مکالمهی کوتاه و ادای احترام بهسمت ماشین حرکت میکنند. در میان راه و هنگام سیگار کشیدن، داماد تکهکاغذی را که شمارهتلفن پدر مطرود ونتونگ و خواهرش روی آن نوشته شده به ونتونگ میدهد و با پارهای توضیحات عنوان میکند که بد نیست ونتونگ تجدید دیداری با پدر تنهای خود داشته باش. آقای لو از همین تکهکاغذ بخش اصلی روایت خود را آغاز میکند.
او در باب پدری مطرود میگوید که سالها پیش بهسبب یک سوءتفاهم به آزار جنسی در اتوبوس متهم شده و پس از آن مادر ونتونگ او را برای همیشه از خانه طرد کرده است. آقای لو این گذشته را در طول روایت ۱۴۰ دقیقهای خود تصویر میکند و در این بین اجازه میدهد مخاطب روزمرگیهای ونتونگ را از سر بگذراند و بهنوعی با این کاراکتر و شهر پکن دچار نزدیکی شود.
ونتونگ در پکن ساکن است و در باب رستورانهای سطح شهر ریویو مینویسد. او بهنوعی فردی قابل احترام در این حوزه است و از زبان دیگران هم میشنویم که پیش از این شعر میگفته. آقای لو تکهتکههای زندگی این کاراکتر را در طول روایت و از طریق مکالمههای بین او و «ونهویی» در برابر چشم مخاطب قرار میدهد. همین تکنیک ساده در پارهپارهکردن جزئیات شخصیتپردازیست که مخاطب را در طول ضربآهنگ ملایم اثر مجذوب آن میکند.
اما خردهروایتهایی که در مسیر ونتونگ قرار میگیرند نیز خودشان کم از مسیر اصلی روایت ندارند. رابطهی پیچیده و جسورانهی ونهویی با ونتونگ تبدیل به وزنهای سنگین در این روایت میشود. آنچه در این اثر بیش از هر چیزی قابل احترام است تسلط کارگردان روی روایتی شرقی و در عین حال مدرن است. آقای لو مخاطب را مجبور میکند که در طول روایت پدر ونتونگ را همچون بودایی دارما تصور کند و این سکوت و تنهایی پیرمرد قصه را در معبد تکاتاقاش عمق بیشتری دهد.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم ستاره آمریکایی ( American Star 2024)
از آنسو ونتونگ تبدیل به راهبی جوان میشود که قرار است با این مرید دچار اینهمانی شود و قصهی آقای لو در بین خطوط مدرن شهر پکن و خرابههای گذشته، موسیقی جز، کافههایی که زنده هستند، قرار پخش فیلم «سوختن»، کتاب «سخن عاشق؛ گزیدهگویهها»ی رولان بارت و در نهایت پس و پیش کردن آمد و رفتهای رویاگونه رنگی کاملاً آرام و گمشده در طبیعت به خود میگیرد.
آقای لو ونتونگ را عاری از هر خشمی میکند و همین امر گویی تمرینی برای این همانی با پدر است. آقای لو در تنها دیداری که مخاطب انتظارش را میکشد تعلیقی از جنس رویا را بر جا میگذارد تا مخاطب هیچگاه ملاقات ونتونگ و پدر را با اطمینان باور نکند.
او گاهی این ملاقات را همچون یکی از رویاهایی میپندارد که در طول فیلم اسمایلی، ونهویی و دیگران دیدهاند و گاه آن را واقعیتی محض از تصمیم نهایی ونتونگ برای در آغوش گرفتن پدر و مواجهه با تمام حسرتهای سالهای گذشته تفسیر میکند. هر چه باشد، در نهایت آن برج بیسایه است که سایههای حسرت را از زندگی ونتونگ حذف میکند و در نهایت اینهمانی او و پدر آخرین تصویر بر جا مانده از فیلم برج بی سایه در ذهن مخاطب خواهد بود.