صفحه اصلی > معرفی سریال : نقد سریال صد سال تنهایی – فصل اول | نتفلیکس و نقالی‌های‌اش
ads

نقد سریال صد سال تنهایی – فصل اول | نتفلیکس و نقالی‌های‌اش

سریال صد سال تنهایی

نقد سریال صد سال تنهایی : نقال‌های قهوه‌خانه‌ها را با پرده‌هایی که از نبردها و داستان‌های شاهنامه داشتند به‌یاد بیاورید. آن‌ها هیچ‌گاه ادعای خلق تصویری زنده را مقابل چشم مخاطب نداشتند و صرفاً با اکسان‌گذاری روی ابیات و ایجاد نقاط عطفی احساسی مخاطب قهوه‌خانه‌ای را وادار به واکنش احساسی می‌کردند.

یک نقال نه ادعای این را دارد که خالق یک اثر است و نه حتی برای یک‌بار در جایی ادعایی مبنی بر اقتباس از منابع حماسی مورد نظر کرده است؛ کار او صرفاً نقالی است و بس. حال و روز اثر کلمبیایی نتفلیکس که اولین اقتباس کامل از شاهکار «گابریل گارسیا مارکز» است جز این نیست. این اثر دو کارگردان دارد؛ آقای «الکس گارسیا لوپز» و خانم «لائورا مورا». هر دو کارگردان در دسته‌ی فیلمسازان نوی سینمای کلمبیا جای می‌گیرند و حتی فیلم خانم مورا با نام «پادشاهان جهان» در سال ۲۰۲۲ مورد توجه قرار گرفت که به زودی در کانال به مرور آن نیز خواهیم پرداخت.

نام انگلیسی: One Hundred Years of Solitude

نام فارسی: سریال صد سال تنهایی – فصل اول

محصول: ۲۰۲۴ – کلمبیا

ژانر:‌ رئالیسم جادویی

رده‌ی سنی: ۱۷+

امتیاز: ۱ از ۴

مصطفی ملکی

اما چرا اقتباس نتفلیکسی از صد سال تنهایی این‌قدر بی‌بخار و ناچیز است؟ آقای مارکز در داستان پر از پیچ‌و‌تاب خود سادگی لذت‌بخش و کمدی مفرحی داشت که باعث می‌شد مخاطب در جریان ضربآهنگ بسیار بالای اثر به‌هیچ‌عنوان در کوره‌راه‌های سیال ذهن آقای مارکز گم نشود. او به همه‌چیز در کمترین زمان ممکن و با جزییاتی دقیق می‌پرداخت.

سریال صد سال تنهایی

آقای مارکز از سفر ماجراجویانه و کور اورسولا و خوزه آرکادیو بوئندیا مخاطب را به صعود از درختی پر از شاخ و برگ در این خانواده و نسل‌های پس از آن وا می‌دارد. اما دو کارگردان کلمبیایی گویی ترس همه‌ی وجودشان را فرا گرفته و در محضر مارکز قرار است دست از پا خطا نکنند. به‌همین سبب مانند کتاب راوی دانای کلی را درون قصه قرار می‌دهند و دست به حذف‌و‌اضافه‌ و خلاصه‌سازی‌های مضحک خود می‌زنند.

اولین و مهم‌ترین مشکل این روایت گویا عدم درک در شخصیت‌پردازی‌هاست. به کاراکتر اورسولا توجه کنید که حداقل در ترجمه‌ی دست اول آقای میرعباسی از متن اسپانیایی زنی در ابتدا ترسو و محافظه‌کار و در ادامه و دوران میان‌سالی به‌شدت متهور است که از همان ترس نهانی خود همچون پتکی در روابط اجتماعی بهره می‌برد.

سریال خیلی نزدیک
بیشتر بخوانید

اما در سریال صد سال تنهایی و به‌خصوص در تقابل با کاراکتر «آرکادیو»، فرزند خوزه آرکادیو و پیلار ترنرا، گویی از شخصیت و کاراکتر او دزدیده می‌شود. از سویی دیگر زمانی که عدم تغییر بازیگر پیلار در جوانی و میانسالی ضربه‌ای به کاراکتر او وارد نمی‌کند، اصرار دو کارگردان بر تغییر بازیگران دوران جوانی و میانسالی خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا در چیست؟ این‌ها نمونه‌های بسیار کوچکی از شخصیت‌پردازی‌های ناقص همه‌ی کاراکترهای دخیل در داستان است؛ از  ملکیادس و جامعه‌ی کولی‌ها گرفته تا آئورلیانو و آمارانتا و حتی پیترو کرسپی. به قسمت‌های ششم و هفتم و تغییر رابطه‌ی بین پیترو و ربکا به پیترو و آمارانتا توجه کنید.

گویی این روابط و تغییرهای‌اشان در کتاب هیچ نقشی ندارند. اما مارکز کرسپی را همچون یک قدیس از زبان اورسولا توصیف می‌کند و خانم و آقای کارگردان در طول روایت کرسپی را همچون دست‌و‌پا‌چلفتی‌ای بی‌اختیار هر زمان که بخواهند در تصویر می‌آورند و هر زمان که بخواهند حذف می‌کنند.

سریال صد سال تنهایی

روایت آقای مارکز در طول داستان متهورانه است و این جسارت به‌هیچ‌عنوان در فیلم دیده نمی‌شود. روابطی که گابریل گارسیا مارکز در اثر خود با ضربآهنگ بالا و در عین حال با جزییات توصیف می‌کند، در فیلم نیز با ضربآهنگ بالا اما همچون گذر خلاصه‌ی راوی تصویر می‌شوند. هر دو کارگردان صرفاً سعی دارند تمام نقاط رئالیسم جادویی شکل‌گرفته در روایت مارکز را تصویر کنند که با قیاس این تصاویر آن چیزی که از سینمای ایناریتو شاهد بوده‌ایم باید گفت آزمون‌و‌خطای کاغذی بوده است.

در هر حال ۸ قسمت ابتدایی سریال صد سال تنهایی بر اساس ترجمه‌ی آقای میرعباسی در نشر نیک تا صفحه‌ی ۱۷۷ و شروع پاراگراف سوم را پوشش می‌دهد. به‌نظر می‌رسد مخاطب قبل از تماشای این اثر باید داستان را بار دیگر بازخوانی کند تا به راحتی گستردگی، شیرینی و در عین حال تلخی و جزییات داستان ماندگار مارکز را در قیاس با نقالی ناپخته‌ی نتفلیکس درک کند.

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

2 × پنج =